بسیاری از کارشناسان مسائل امنیتی و راهبردی منطقه با نزدیک شدن به سالهای پایانی بحران سوریه به  بررسی موازنه‌های قدرت به وجود آمده در نتیجه درگیری‌های گذشته در این کشور می‌پردازند. یکی از مهمترین ابعاد معادله‌های موجود، درگیریها بین محور مقاومت با محور آمریکایی- صهیونیستی است که از حمایت ارتجاع عربی برخوردار است. آنچه در این مقاله  مورد بررسی قرار می‌گیرد، بررسی بخشی از این معادله‌های فراگیر است که به صورت ویژه بعد از حملات موشکی صورت گرفته در ارتفاعات جولان به وجود آمده است.

** معادلات بازدارندگی بین محور مقاومت و رژیم صهیونیستی

حملات موشکی انجام شده اخیر به ارتفاعات جولان اشغالی بخشی از روند درگیریهای گسترده و مستمر بین سوریه و رژیم صهیونیستی بود. نه حملات موشکی رژیم صهیونیستی که قبل از عملیات جولان انجام شد، قادر به ریشه‌کن کردن موجودیت محور مقاومت در عرصه سوریه است و نه حملات موشکی محور مقاومت به سرزمین‌های اشغالی به صورت مطلق می‌تواند تجاوزهای رژیم اسرائیل را متوقف کند.

اختصاصی مشرق:
تصویر هوایی از محل تقریبی اهداف حمله اخیر موشکی ارتش سوریه به مواضع صهیونیست‌ها

رژیم صهیونیستی از طریق حملات موشکی خود تلاش داشت معادله‌های مورد نظر خود را به منطقه تحمیل کرده و طرف مقابل را تسلیم مطالبات خود کند. درمقابل حملات موشکی محور مقاومت پیام سختی به این رژیم داد و نسبت به عبور تل‌آویو از خطوط قرمز مشخص شده در چارچوب درگیری‌های مستمر منطقه‌ای هشدار داد. البته این بدان معنا نیست که رژیم صهیونیستی تجاوزهای خود در عرصه سوریه را به صورت مطلق متوقف کند.

حمله اسرائیل به سوریه

در پی عملیات صورت گرفته در بلندی‌های جولان می‌توان میزان شکست رژیم صهیونیستی در نتیجه پیام‌های ارسال شده از سوی محور مقاومت را مشاهده کرد. تل‌آویو به جای اینکه بتواند از این حملات موشکی برای باز نگه داشتن دست خود در تجاوزهای مکرر به سوریه استفاده کند، اما  به نظر می رسد به پیام های ارسال شده از سوی محور مقاومت گوش داده و آن را در  سطح پاسخ‌های خود به این حملات به کار گرفته و تلاش کرد محور مقاومت را تحریک نکند تا جلوی اجرای تهدیدات سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان را بگیرد.

سید حسن نصرالله از طریق یک میانجی بین المللی به رژیم صهیونیستی ابلاغ کرده بود که عبور تل‌آویو از خطوط قرمز مشخص شده به واکنش محور مقاومت در عمق فلسطین اشغالی منجر خواهد شد.

شبکه دو تلویزیون رژیم صهیونیستی در این رابطه اعلام کرد که ارتش و وزرای کابینه امنیتی رژیم اسرائیل تصمیم گرفتند در واکنش به این حملات، عملیات جدی از خود نشان ندهند تا حزب الله را وارد جنگ نکنند،  چرا که این روند می‌تواند به تنش فراگیر در منطقه منجر شود.

طی ساعت‌های پس از حملات موشکی،  گفتمان تبلیغاتی رژیم صهیونیستی تنها منحصر به مطالبی بود که از سوی مقامات رسمی این رژیم منتشر می‌شد و حتی کارشناسان نظامی اسرائیل نیز همین مطالب را تکرار می‌کردند. از جمله مهمترین مقامات سیاسی اسرائیل که نسبت به این حمله واکنش نشان داد، ‌اسحاق هرتسوگ رهبر مخالفان دولت در کنیست اسرائیل بود که تاکید کرد واکنش اسرائیل به این حملات گسترده‌ نخواهد بود.  وی اعلام کرد که کابینه به تهدیدات خود که قبل از حملات موشکی به جولان  مطرح کرده بود، عمل نخواهد کرد.

وی در عین حال خواستار پایان دادن به حضور ایران در منطقه شد و هشدار داد که در صورتی که در شرایط کنونی که حضور ایران اندک است، این اتفاق نیفتد، در آینده قطعا امکان آن وجود نخواهد داشت.

یوسی میلمان تحلیلگر مسائل امنیتی در روزنامه صهیونیستی معاریو نیز به پیامدهای شکست بازدارندگی اسرائیل اشاره کرده و گفت یکی از مهمترین پیام‌های موجود در عملیات موشکی محور مقاومت این بود که تمامی بزرگنمایی های اسرائیل باعث بازدارندگی این حمله نشد.

وی ابراز داشت که قدرت نظامی اسرائیل و تهدیدات نخست وزیر و وزرا و رئیس ستاد ارتش و سایر افسران ارتش نتوانست بازدارندگی مطلوبی در برابر ایران ایجاد کند و تهران مصمم به واکنش و انتقام جویی بود و در این راه  موفق عمل کرد.

اوفیر هعبری رئیس آکادمی هرتسل به بررسی پیامدهای تحولات عرصه سوریه در موقعیت استراتژیک اسرائیل در منطقه پرداخته و تاکید کرد که بسیاری از چالش‌های امنیتی و سیاسی اسرائیل طی  دهه‌های آینده در نتیجه تحولات سوریه مشخص خواهد شد. وی ادامه داد که با افول کشورهای عربی، سوریه به نوک پیکان جنگ ضد اسرائیل تبدیل ‌شده است. همچنین فعالیت‌های ایران در این کشور ضد اسرائیل از حمایت از گروه‌های مقاومت به ادامه توسعه توانمندی‌های بالستیک در این کشور گسترش پیدا خواهد کرد. وی در خصوص مناطق مرزی نیز معتقد است که ایران در حال حاضر در عرصه سوریه حضور دارد.

نتانیاهو

هعبری نقطه آغاز بحث در رابطه با تحولات سوریه را اعتراف به شکست رژیم صهیونیستی در موازنه‌های منطقه‌ای می‌داند و معتقد است نشانه‌های این شکست خود را نمایان کرده است. او می‌گوید که پیروزی‌های تاکتیکی از طریق نیروی هوایی اسرائیل در تخریب بخشی از مراکز موجودیت ایران در سوریه شکل گرفت، اما تمامی این پیروزی‌ها بخشی از اعتراف به شکست استراتژیک اسرائیل در این عرصه است.

وی در  تشریح این موضوع می‌افزاید که حملات موشکی اسرائیل دلیل روشنی بر این موضوعی است که چالش‌هایی که ایران در سوریه ضد اسرائیل ایجاد کرده، به مرحله تثبیت رسیده است. این در حالی است که تل‌آویو در کناری ایستاده و نمی‌تواند در این روند مداخله کند.

این کارشناس صهیونیست مسائل راهبردی منطقه معتقد است که حملاتی که اسرائیل طی سال‌های اخیر انجام داده موضعی بوده و اهداف دارای محتوا نبوده است، به همین علت نتوانسته ایران و متحدانش را از تثبیت موجودیت خود در عرصه سوریه باز دارد.  وی در این رابطه هشدار داده هر اندازه که ایرانی‌ها موجودیت خود را در سوریه تثبیت کنند، توانمندی‌های آنها برای آسیب زدن به اسرائیل  گسترده‌تر و متنوع‌تر خواهد شد.

وی با اشاره به اینکه تل‌آویو باید خود را برای ورود به درگیری‌های طولانی و مرکب در عرصه سوریه آماده کند، ابراز داشت که ترسیم خطوط قرمز تاکتیکی در این زمینه کافی نیست، بلکه باید دیدگاه استراتژیک مشخصی تدوین شود.

** اهداف ادامه حضور آمریکا در سوریه

یکی از مهم‌ترین شاخص‌های راهبرد آمریکا در سوریه تلاش مجدد برای ابقای نیروهای آمریکایی در این کشور است که طی هفته‌های گذشته در تمامی دیدارهای این کشور در سطوح سران و مسئولان ارشد منطقه‌ای و بین‌المللی مطرح بوده است. آمریکایی ها تلاش دارند با کمترین هزینه‌های ممکن، راهکار ادامه مدیریت طولانی خود در سوریه را محقق کنند.

تازه‌ترین تلاش‌های دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا جهت رسیدن به این راه حل، پیشنهاد ارسال نیروهای مشترک عربی به سوریه به جای نیروهای آمریکایی است. ترامپ می‌داند که کشورهای عربی بنا به ملاحظات مختلف سیاسی و امنیتی و نظامی و تجربه‌های میدانی قادر به این کار نیستند. او با طرح این معادله سعی می‌کند خود را به دنبال خروج از سوریه نشان دهد، اما در صورتی که بتواند جایگزینی برای خود در این کشور دست و پا کند.  وی در عین حال گفته بود که اگر عربستان به دنبال ادامه موجودیت نیروهای آمریکایی در سوریه است، باید هزینه‌های حضور نیروها را بپردازد.

ترامپ  به این ترتیب در درجه اول به دنبال کسب مشروعیت عربی نسبت به حضور طولانی مدت خود در سوریه است و در درجه دوم می‌خواهد از رژیم‌های مرتجع عربی برای انجام این موضوع که بخشی از اهداف راهبردی واشنگتن است، باج‌گیری کند.

تاکنون هیچ اطلاعاتی در رابطه با تشکیل ائتلاف عربی جایگزین آمریکا در سوریه مطرح نشده است، با این وجود ترامپ همچنان از بازگشت نیروهای خود از سوریه سخن می‌گوید. به نظر می‌رسد این اتفاق در آینده نزدیک انجام نخواهد شد و ترامپ  با روحیه کاسب‌کارانه خود به دنبال بازاریابی بیشتر برای تامین هزینه‌های موجودیت نظامی در سوریه است.

دلیل این مدعا آن است که رکس تیلرسون وزیر خارجه سابق آمریکا در ژانویه گذشته در سخنانی، راهبرد این کشور در سوریه را مبتنی بر ۵ موضوع دانست. این مسایل عبارتند از:

۱) حفظ نیروهای آمریکایی در مناطق متشنج سوریه. وی مدعی شد که جنگ ضد داعش به پایان نرسیده است.

۲) برکناری بشار اسد رئیس جمهور سوریه.

۳) خالی کردن سوریه از تسلیحات شیمیایی.

۴) جلوگیری از نفوذ ایران در منطقه.

۵) بازگرداندن آوارگان سوری به کشور.

پشت پرده تصمیمات ترامپ درباره خروج نظامیان از سوریه

۷۰ روز بعد از اعلام این راهبرد، ترامپ به صورت ناگهانی از عزم کشورش برای خروج نیروها از سوریه خبر داد و مدعی شد که  داعش را شکست داده و در آینده نزدیک از سوریه خارج خواهد شد.  بعد از طرح این اظهارات، برخی کشورهای عربی از جمله عربستان سعودی تلاش کردند ترامپ را از تصمیم خود منصرف کرده و آن را تصمیمی در راستای منافع ایران ارزیابی کنند.  به این ترتیب بود که ترامپ بلافاصله موضوع تامین هزینه‌های نظامیان آمریکایی در سوریه را مطرح کرد.

ادعاهای آمریکا مبنی بر حمایت از سوریه و بازگرداندن امنیت به این کشور در حالی مطرح می‌شود که واشنگتن بیشترین آسیب و ضرر را به ملت سوریه زده و غیر از کشتار و حملات موشکی غیرقابل توجیه چیزی برای این کشور نداشته است. بسیاری از اسناد و دلایل نشان می‌دهد که با وجود ادعای آمریکا مبنی بر تلاش برای ریشه کن کردن داعش، این کشور بارها در حمایت از داعش و تعامل با آن نقش آفرینی کرده است. تازه ترین اسناد، مربوط به اطلاعاتی است که سایت آمریکایی بیزینس اینسایدر چند روز پیش در رابطه با عملیات پلید نیروهای ویژه آمریکایی در سوریه و عراق منتشر کرده بود.

نکته دیگر اینکه آمریکا برای کنترل نفت منطقه شرق رود فرات به دنبال القای موجودیت خود در این منطقه است و ادعاهای مطرح شده مبنی بر حمایت از کردها برای از بین بردن داعش به عنوان پوششی برای اهداف اصلی این اقدام مطرح می‌شود.

دونالد ترامپ در این رابطه مدعی شده که آمریکا ۷ تریلیون دلار در غرب آسیا هزینه کرده، بدون اینکه بتواند به سودی دست پیدا کند. وی در سال گذشته نیز موضوع بازسازی عراق در مقابل دستیابی به نفت این کشور را در برابر کنگره آمریکا مطرح کرده بود. سوریه نیز به دور از این اهداف طمع‌کارانه آمریکا و شخص ترامپ قرار ندارد.

آمریکا در حال حاضر توسط کردهای سوریه بر منابع نفتی سوریه خیمه زده است. دیوید آدسنیک رئیس بخش مطالعات در موسسه دفاع از دموکراسی آمریکا می‌گوید ما ۳۰ درصد از مساحت سوریه را در اختیار گرفته‌ایم که ۹۰ درصد از تولیدات نفتی این کشور قبل از جنگ را در خود جای داده است.

البته تحولات میدانی و موازنه‌های نظامی موجود در جبهه‌های مختلف نشانه ضعف و عقب‌نشینی متحدان آمریکا و سایر گروه‌های تروریستی دارد. در حالی که تلاش‌های سیاسی در بخش های مختلف نظیر نشست‌های آستانه و سوچی و ژنو دنبال می‌شود تا هر یک به نحوی بتواند بحران سوریه را  از راهکارهای سیاسی حل و فصل کند، اما  آمریکا برای اینکه امتیازاتی در محافل سیاسی به نفع خود رقم بزند، نیازمند دستاوردهای نظامی و میدانی است تا بتواند در تعیین آینده سوریه تاثیر گذار بوده و ضعف خود در پرونده‌های مختلف را بپوشاند. البته این اتفاق با توجه به سطح ضعف و ناپایداری متحدان واشنگتن و عدم توانایی این کشور در عملیات مستقیم در سوریه بعید به نظر می‌رسد.