دی‌ماه به پایان رسید و «آیت‌الله» که از چهره‌های پرنفوذ تاریخ جمهوری اسلامی بود، در دوران فقدانش توسط حامیان،‌ نزدیکان و منتقدین روایت شد.

پرونده ویژه «مبارز کهنسال» در ۱۲ گفت‌و‌گو با افراد نزدیک، همکار و منتقد «شیخ اکبر» روایتگر دستاوردها و آسیب‌های مکتب فکری وی برای اداره کشور در ابعاد مختلف بود.

در این پرونده، خبرنگاران گروه احزاب خبرگزاری فارس برای ارائه یک مستند خبری جهت ثبت در تاریخ به بررسی پنج دوره از حیات شخصی، عملکرد سیاسی و اقتصادی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی یعنی دوران مبارزاتی قبل از انقلاب،‌ دوران دفاع مقدس و فرماندهی جنگ، دوران ریاست‌جمهوری، دوره دوم خرداد و بازه‌ سال‌های ۸۴ تا ۹۲ و همچنین به مختصات دوران پسا هاشمی پرداختند و سعی کردند از پس این انگاره سازی‌ها، حقیقت هاشمی، را در گفت‌‌و‌گوهای جداگانه با «محمد هاشمی»، «غلامعلی رجایی»، «محسن هاشمی»، «محمدرضا باهنر»، «غلامرضا مصباحی مقدم»، «قربانعلی دری‌نجف‌آبادی»، «ابوالفضل توکلی‌بینا»، «محسن رفیقدوست»، «عباس عبدی»، «شهریار زرشناس»، «ماشاالله شمس‌الواعظین» و «احمد توکلی» به تصویر بکشند.

*برای مطالعه هر یک از گفت‌وگو‌ها بر روی تصویر شخص موردنظر کلیک کنید*

 

Image Map

***فصل اول***

در این پرونده سیاسی تاریخی در وهله اول رویکردهای سیاسی- اقتصادی هاشمی رفسنجانی و جایگاه عدالت در منظومه فکری او از سوی منتقدان جدی‌اش مورد نقد و بررسی قرار گرفت و همگام با این رویکرد، موافقان دیدگاه‌های «آیت‌الله» نیز مجال یافتند تا به حمایت و دفاع از تئوری، شیوه‌ها و عملکرد هاشمی بپردازند.

کم‌لطفی اصلاح‌طلبان به آیت‌الله هاشمی فصل مشترک دیدگاه همه مصاحبه‌شوندگان این پرونده بود که هر یک به‌زعم خود دلایلی را برای این امر مورد طرح و بررسی قرار داده و بر این مطلب تأکید داشتند که اصلاحات  به این تعقل رسید که می‌تواند از آقای هاشمی برای رسیدن به اهدافش استفاده کند.

تبعیت از ولایت‌فقیه و مقام معظم رهبری موضوع مشترک دیگری بود که در این گفت‌وگو بر آن صحه گذاشته شد و مصاحبه‌شوندگان با هر گرایش فکری و حزبی بر این مسئله تأکید کردند که آیت‌الله هاشمی رفسنجانی از همان ابتدای نهضت انقلاب اسلامی که به‌صف یاران امام خمینی کبیر پیوست تا روزهای پایانی عمرش همواره بر این پیمان استوار بود و مادامی‌که در قید حیات بود خود را تابع مقام معظم رهبری می‌دانست.

چگونگی پیوند هاشمی با امام راحل و نهضت انقلاب اسلامی از محورهای اصلی این پرونده بود که با استناد به تاریخ و همچنین سخنانی که از سوی مصاحبه‌شوندگان مطرح شد هاشمی رفسنجانی از ابتدای مبارزات علیه رژیم ستم‌شاهی حضورداشته و همواره یکی از یاران معتمد امام راحل بود.

**چگونگی پیوند هاشمی با نهضت امام

گفت‌و‌گو با محمد هاشمی برادر رئیس دولت سازندگی نقطه شروع این پرونده بود؛ وی در ابتدای سخنان خود به ماجرای آشنایی آیت‌الله هاشمی با امام در قم، مسیر مبارزه و چگونگی پیوستن «شیخ اکبر» به نهضت امام خمینی پرداخته و می‌گوید: ایشان در قم روبه‌روی منزل امام خمینی (ره) در کوچه یخچال قاضی در منزل آقای اخوان مرعشی زندگی می‌کردند و به قول خودشان کنار در خانه می‌ایستادند تا از امام سؤالاتی را مطرح کنند و به همین وسیله با حاج‌آقا مصطفی آشنا می‌شوند و این آشنایی نزدیک با امام و حاج‌آقا مصطفی مقدمه‌ای می‌شود تا امام به ایشان اعتماد داشته و آیت‌الله هاشمی را از همان زمان بشناسند. ‌

محمدرضا باهنر هم ایشان را جزو هیئت‌امنای انقلاب می‌داند و می‌گوید: آقای هاشمی از اولین روزهایی که انقلاب شروع و نهضت حضرت امام(ره) علنی شد در صحنه حضور داشت و به نظرم بعد از تأسیس شورای انقلاب، باید ایشان را رئیس ستاد انقلاب بدانیم شخصی که همه زندگی‌اش را صرف نهضت و انقلاب کرد.

آیت‌الله دری نجف‌آبادی نیز به دوستی ۵۰ ساله مقام معظم رهبری و آقای هاشمی اشاره‌کرده و فعالیت فرهنگی آن مرحوم همچون کتب تفسیر قرآن، سرگذشت امیرکبیر و فلسطین را آن‌هم در شرایط غربت حوزه‌های علمیه که کار قلمی و کتابتی کمتر موردتوجه بود را نتیجه شاگردی در محضر بزرگانی نظیر آیت‌الله بروجردی و امام خمینی می‌داند.

در ادامه این پرونده به گفت‌وگو فردی نشستیم که از روزگار جوانی همراه هاشمی بود و خود را امین رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت دانسته و می‌گوید حرف‌های زیادی دارد که قابل‌گفتن نیست اما بااین‌حال سخنان شنیدنی زیادی دارد و در روزگار مبارزه علیه رژیم شاهنشاهی رابط هاشمی و انقلابیون بوده و بسیاری از امورات خانواده هاشمی نظیر ثبت‌نام فرزندانش در مدرسه را رتق و فتق می‌کرد.

*سِّر «سربه مهر ماندن» نقش هاشمی در یک ترور

توکلی بینا که وکالت شیخ اکبر را نیز عهده‌دار بوده در این مصاحبه پرده از راز بزرگی برداشته و به بیان ماجرای ترور حسنعلی منصور در سال ۴۳ می‌پردازد؛ بنا بر گفته این عضو هیئت موتلفه اسلحه‌ای که  نخست‌وزیر با آن کشته می‌شود توسط آیت‌الله هاشمی در اختیار جوانان انقلابی قرارگرفته بود موضوعی که نخستین بار از سوی اسدالله بادامچیان مطرح شد و آیت‌الله هاشمی در گفت‌وگوی اختصاصی با مرکز اسناد انقلاب اسلامی آن را رد کرده بود اما توکلی بینا با تأکید بر این مطلب که آقای هاشمی به‌عنوان پیشگامان مبارزه در جریان ترور بودند، گفت: من به‌اتفاق آقای عراقی به منزل آقای هاشمی رفتیم و دو قبضه اسلحه از ایشان گرفتیم و با همان حسنعلی منصور را به درک واصل کردیم.

البته این مبارز انقلابی از اقدام بادامچیان در خصوص افشای این راز نیز انتقاد کرده و می‌گوید: آقای هاشمی در بسیاری از اتفاقات نقش داشت و لازم نبود گفته شود زیرا این شبهه مطرح می‌شد که روحانیون تروریست هستند موضوعی که حالا هم می‌گویند.

*وصیت‌نامه جدیدی در کار نیست

موضوع وصیت‌نامه آیت‌الله هاشمی که تا مدت‌ها در هاله‌ای از ابهام قرار داشت و گاهاً ادعاهایی درباره مفقود شدن آن مطرح می‌شد از دیگر موضوعات این پرونده بود که محمد هاشمی درباره آن گفت: آیت‌الله در این خصوص صحبتی با من نکرده است. محسن هاشمی پسر ارشد محروم هاشمی هم که همواره با رویکرد محافظه‌کارانه در این خصوص اظهارنظر کرده و جنجال‌های مرتبط باگم شدن وصیت‌نامه جدید را سوءتفاهم دانسته بود در گفت‌وگو با فارس گفت: آنچه در وصیت‌نامه سال ۱۳۷۹ بر عهده اینجانب به‌عنوان وصی گذاشته‌شده است مسائل شرعی است و سعی کرده‌ام در طول این‌یک سال بخش عمده مسائل شرعی وصیت را به انجام برسانم.

البته توکلی‌بینا _وکیل مرحوم هاشمی رفسنجانی _ نیز دراین باره اظهارنظر صریحی داشته و به حرف‌و حدیث‌ها در این زمینه پایان داد چراکه بنا برگفته این معتمد آیت‌الله هاشمی وصیت‌نامه جدیدی در کار نیست و تنها وصیت‌نامه‌ تنظیم شده مربوط به سال ۷۹ است.

*دوران جنگ به روایت رفیقدوست

صحبت درباره نقش آیت‌الله هاشمی در اداره جنگ تحمیلی از دیگر موضوعاتی بود مصاحبه‌شوندگان به آن پرداختند باهنر در این خصوص به فارس گفت: اختلاف‌افکنی بین سپاه و ارتش ازجمله نکاتی بود که بنی‌صدر در پی آن بود موضوعی که با حضور آقای هاشمی به‌عنوان جانشین فرمانده کل قوا و با راه‌اندازی ستادهای مشترک و قرارگاه‌ها سروسامان یافت.

محسن رفیقدوست نیز در این باره به فارس گفت: امام به خاطر سیاست و کیاست مرحوم هاشمی، ایشان را به‌عنوان نماینده خود در جنگ منصوب کردند و ما هرکجا حتی در پشتیبانی جنگ که با مشکل مواجه می‌شدیم برای حل این معضل به مرحوم هاشمی رفسنجانی مراجعه می‌کردیم وی در خصوص پذیرش قطعنامه نیز گفت: آقای هاشمی عاقلانه برخورد کرد و من همیشه می‌گویم که قطعنامه زمان خوبی صورت گرفت و ما در حال حاضر بهره آن را می‌بریم.

رفیقدوست که سابقه دوستی و همکاری طولانی با آیت‌الله هاشمی دارد درباره مطلبی که سال ۹۳ با عنوان «آقای هاشمی کدام فرمانده سپاه را از اعدام نجات داد» هم اظهارنظر کرده و ضمن تکذیب آن گفت:  این موضوع زائیده تخیل یک عده‌ و شایعه بود.

البته در بررسی ابعاد زندگی آیت‌الله موضوعات مهم دیگری هم مطرح شد که بعضاً تکذیب شدند؛ در سخنان محمد هاشمی به موضوعی اشاره شد که روزهای اخیر جنجال‌هایی را به دنبال داشت هاشمی در این گفت‌وگو برای تأکید بر صبور بودن آیت‌الله، خاطره ایشان با آقای بهشتی را هم مطرح کرد خاطره‌ای که از سوی تهیه‌کننده مستند تبلیغاتی فیلم انتخاباتی هاشمی تکذیب شد.

البته توکلی بینا این موضوع را رد کرده و می‌گوید: من این را قبول ندارم و بعید است. عباس عبدی که از منتقدان جدی هاشمی رفسنجانی بود و به همین دلیل بازداشت‌شده بود هم در این خصوص نظر داده و می‌گوید: بعید می‌دانم که آقای هاشمی عامدانه چنین حرفی را برخلاف حقیقت زده باشد فرض او این بوده که فیلم است و درخواست کارگردان؛ و کارگردان هم  حتماً همین قصد را داشته در غیر این صورت خودش به این مسئله اذعان نمی‌کرد.

البته این تنها تکذیبیه این پرونده نیست و در مصاحبه دوم که با یکی از مشاوران هاشمی رفسنجانی انجام گرفت توئیت مربوط به اظهارنظر آیت‌الله در خصوص موشک‌ها تکذیب شد غلامعلی رجایی در این زمینه به فارس گفت: ایشان توئیت نداشت. یک خطایی شده بود آن فرد خاطی بعداً به خطای خود اقرار کرد و آقای هاشمی هم از خطایش درگذشت و گفت  «من اصلاً توئیتر ندارم» که من هم این را تیتر کردم. موردی هم بود که فردی به نام مشاور دفتر موضعی گرفته و یک مصاحبه تند علیه امام کرده بود. آقای هاشمی صبح همان روز گفت «از دم در بگویید اگر این فرد آمد، داخل نیاید». بعداً هم آن فرد را بازداشت کردند.

دیدگاه آیت‌الله هاشمی درباره رابطه با آمریکا هم در بررسی مواضع سیاسی این مبارز کهنسال موردبحث و بررسی قرار گرفت و بنا بر گفته حجت‌الاسلام مصباحی مقدم، هاشمی رفسنجانی ارتباط با غرب را یکی از دلایل توسعه ایران و دستیابی به زندگی بهتر می‌دانست و ملاقات با مک فارلین مبین تفاوت نگاه هاشمی در این خصوص بود که با برخورد امام راحل نیز مواجه شد.

*سکوت هاشمی درباره ماجرای مک‌فارلین

به گفته این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام آیت‌الله هاشمی در خصوص رابطه با آمریکا نامه‌ای به امام راحل نوشت اما امام خمینی پاسخی ندادند و به نظرم دلیل این امر هم این بود که بنیانگذار انقلاب اسلامی شرایط را برای طرح مسائل این‌چنینی مناسب نمی‌دیدند البته هاشمی نیز هرگز در این خصوص که چرا این نامه بی‌جواب ماند توضیحی نداد.

البته محسن رفیقدوست روایت دیگری در این خصوص دارد و می‌گوید در رابطه با آمریکا من خودم یک‌بار با ایشان صحبت کردم که گفتند اولین حرکت را باید امام انجام دهند و ما به دنبال آن‌ها برویم، من سؤال کردم که‌ آیا خود شما علاقه‌مندید، ایشان پاسخ داد من معتقدم به آمریکا نمی‌شود اعتماد کرد.

سخنان غلامرضا رجایی مشاور و مدافع سرسخت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در این خصوص هم شنیدنی است بنا بر گفته وی، آقای هاشمی ضمن باور بر اینکه آمریکا دشمن و خطر و تحریک‌کننده کشورهای منطقه است، معتقد بود که می‌شود با یک بازی برد- برد  تعامل را جلو برد.

*اصالت سرمایه و رفاه در دولت سازندگی

پرداختن به سیاست‌های اقتصادی هاشمی رفسنجانی یکی از محورهای اصلی این پرونده بود. با پایان یافتن جنگ تحمیلی، رحلت امام خمینی، اعمال تغییرات در قانونی اساسی، معرفی رهبر جدید و انتخاب آقای هاشمی رفسنجانی به‌عنوان رئیس‌جمهور تغییرات عمیقی در نظام سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور به وجود آمد و رئیس دولت سازندگی تمام اهتمام خویش را صرف بازسازی کشور و ترمیم ویرانه‌های باقی‌مانده از جنگ کرد اما در این روند ز گفتمان تجددخواهانه و مدرن استفاده کرد که تفاوت فاحشی با گفتمان دهه اول انقلاب اسلامی داشت آیت‌الله در این نگاه جدید،«سازندگی» و «تعدیل» را به‌عنوان دو محور اساسی تصمیمات دولت سازندگی ترسیم کرد و برای اجرای آن به نسخه‌های غربی پناه برد و  تکنوکرات‌ها را مجری این سیاست‌ها کرد و این‌چنین بود که مدیریت دولت سازندگی منجر بر اصالت سرمایه و رفاه در جامعه شد و اثرات منفی آن تاکنون نیز در جامعه و بخش‌های مختلف آن جاری و ساری است.

شهریار زرشناس کارشناس فرهنگی و سیاسی در گفت‌وگو با فارس به انتقاد از سیاست‌های دولت سازندگی پرداخته و می‌گوید: مدل نئولیبرالی که آقای هاشمی برای اداره سیاست‌های اقتصادی دولتش به آن پرداخت به این‌گونه است که طی آن مسئولیت اجتماعی دولت نسبت به شهروندان و فرودستان کاهش می‌یابد، این مدل معتقد است بیمارستان‌ها باید خودشان، هزینه‌هایشان را تأمین کنند، طبق این مدل آموزش‌وپرورش رایگان معنا ندارد و خود مردم باید پول تحصیل فرزندانشان را بدهند، این مدل وقتی می‌خواهد با آدم‌ها قرارداد کار ببندد، در این قرارداد هیچ تضمینی به کارگر و کسی که نیروی کار را می‌فروشد نمی‌دهد، برای اینکه اگر فردا او را نخواست بتواند به‌راحتی او را بیرون کند و اهمیتی هم نمی‌دهد که چه بر سر او می‌آید؛ بنابراین مدل نئولیبرال آسیب‌های اجتماعی متعددی نظیر بیکاری تولید کرده و استثمار را افزایش می‌دهد.

این مدرس دانشگاه ظهور برج سفید پاسداران و مگا مال‌های بزرگ تجاری را نتیجه سیاست اقتصادی آقای هاشمی می‌داند و معتقد است هاشمی با خواندن خطبه تجمل در نماز جمعه به اشرافی‌گری که هیچ سنخیتی با انقلاب اسلامی نداشت ارزش داد.

این صحبت‌ها در حالی مطرح می‌شود که محسن هاشمی رئیس شورای اسلامی شهر تهران، دولت سازندگی را درخشان‌ترین دوره اقتصادی در جمهوری اسلامی به لحاظ رونق تولیدات داخلی و ساخت زیربناها عنوان کرده و می‌گوید: یکی از راهبردهای اقتصادی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی برای دستیابی به عدالت اجتماعی، توزیع ثروت به‌جای توزیع فقر بود.

در این میان حجت‌الاسلام مصباحی مقدم به طرح این مطلب می‌پردازد که شکاف درآمد و هزینه در دولت هاشمی آن‌قدر افزایش یافت که مردم دست به اعتراضات خیابانی زدند و مشابه اتفاقاتی که در ماه اخیر روی داد در دهه ۷۰ هم در کشور رخ داد و اتفاقاً از مشهد آغاز شد. این عضو مجمع تشخیص مصلحت به مانور تجمل اشاره‌کرده و اظهار کرد: هاشمی رفسنجانی بر این باور بود که لازمه  توسعه فشار بر طبقه کم‌درآمد جامعه است موضوعی که حجت‌الاسلام دری نجف‌آبادی نیز به طرح آن پرداخته و می‌گوید:آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در خصوص افزایش قیمت‌ها معتقد بر مرگ یک‌بار شیون هم یک‌بار بود اما در این خصوص تسلیم مجلس شد و قبول کرد که  روند افزایش قیمت‌ها باید آرام‌آرام و سالانه ۲۰ درصد باشد.

احمد توکلی که از منتقدان سرشناس سیاست‌های اقتصادی هاشمی رفسنجانی بود و در سال ۷۲ که در قامت رقیب آیت‌الله ظاهر شد باعث ریزش آرای آقای هاشمی رفسنجانی بود ضمن اشاره به سیاست‌های اقتصادی دولت هاشمی و انتقاد به آن‌ها می‌گوید: معتقدم این مدل توسعه اقتصادی با آرمان‌های امام و انقلاب فاصله داشت، چون مدل صندوق محوری پول، مدل رشد محور است و آقای هاشمی نیز به دنبال رشد بود درحالی‌که آثار نشتی این رشد به فقرا هم می‌رسید.

وی نیز گریزی به آشوب‌های سال ۷۱ زد و گفت: به همین خاطر خدابیامرز آقای نوربخش به هیئت دولت گفت اگر می‌خواهیم این سیاست‌ها را پیاده کنیم باید پلیس ضد شورش را هم تجهیز کرد چون همه کشورهایی که این سیاست‌ها را اجرا کرده‌اند دچار شورش شده‌اند که البته همین کار را هم کردند و اعتراضات نیز منجر به عقب‌نشینی آقای هاشمی از این سیاست‌ها شد.

در بخش پایانی جمع‌بندی سیاست‌های اقتصادی هاشمی از دیدگاه هاشمی به طرح نظر عباس عبدی که از السابقون در این عرصه است می‌پردازیم؛ بنا برنظر این کارشناس وقتی آقای هاشمی در دولت قرار گرفت انتظارات زیادی را درزمینهٔ بهبود وضع اقتصادی به وجود آورد و گمان می‌کردند با استفاده از ظرفیت‌های خالی صنعت می‌توانند جهشی چشمگیر در وضع اقتصاد مردم ایجاد کند، اما در عمل قابل پیش‌بینی بود که این انتظارات به این راحتی قابل تحقق نیست.

وی درخصوص علل اعتراضات سال ۷۱ و تشابه آن با وقایع دی‌ماه سال جاری معتقد است: قضیه بیش از اینکه به رویکردهای اقتصادی مربوط شود به شکاف درونی ساخت قدرت ربط داشت.

*اصلاح‌طلبان چگونه هاشمی را پدرخوانده کردند

در این بخش از جمع‌بندی پرونده مبارز کهنسال به موضع اصلاح‌طلبان نسبت به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی می‌پردازیم که با فراز و نشیب زیادی همراه است به‌نحوی‌که در دهه ۷۰ جناح چپ دوران که اصلاح‌طلب نامیده شد انواع تهمت‌ها و افتراها را به هاشمی رفسنجانی زده و وی را مسبب ادامه جنگ پس از آزادی سازی خرمشهر و قتل‌های زنجیره‌ای دانستند اما همین افراد بعدها طرحی نو درانداخته و طرفدار دوآتشه رفسنجانی شدند و مخالفان سیاست‌های رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را افراطی خطاب کردند و آیت‌الله را پدرخوانده خود نامیدند گویی فراموش کرده‌اند که حافظه تاریخی انقلابیون هیچ‌گاه جفاهای این افراد را فراموش نکرده و بر دلایل این حب و بغض‌های سیاسی واقف است.

همان‌طور که پیش‌تر اشاره شد همه مصاحبه‌کنندگان در این خصوص متفق‌القول هستند که اصلاح‌طلبان بیشترین هجمه‌ها را به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی وارد کرده و با اتهامات خود خدمات ایشان به انقلاب را زیر سؤال بردند.

محمد هاشمی در این خصوص می‌گوید: برادرم در دوم خرداد مظلوم واقع شد آن‌ها سعی داشتند نسبت‌های ناروایی به آقای هاشمی بدهند و به عبارتی اگر عملکرد منفی در نظام بود عامل آن را هاشمی می‌دانستند ولو اینکه ایشان اصلاً اطلاعی نداشت. طرح مسئله قتل‌های زنجیره‌ای یکی از این موارد است که به‌ناحق به بردارم نسبت داده شد در خالی که روحش از این ماجرا بی‌خبر بود.

غلامرضا رجایی مشاور آیت‌الله هاشمی رفسنجانی هم فقدان آیت‌الله را برای اصلاح‌طلبان ناگوار دانسته و می‌گوید آقای هاشمی نقش مشورتی مهمی برای اصلاح‌طلبان داشتند قاعدتاً باید خلأ نبود هاشمی را به شکلی برطرف کنند بنا بر نظر وی رویکرد آقای هاشمی درباره تعامل با اصلاح‌طلبان تغییر نکرد بلکه اصلاحات به این تعقل رسید که می‌تواند از آقای هاشمی استفاده کند و از او مشورت گرفت.

وی درخصوص جفای اصلاح‌طلبان نسبت به آقای هاشمی و انتساب قتل‌های زنجیره‌ای به ایشان و سپس ابراز ارادت این افراد به رفسنجانی اظهار داشت که قطعاً وصل کردن ایشان به قتل‌ها اثرگذار بود و تأثیرات منفی خود را داشت اما آن‌ها متوجه اشتباه خود شدند و بازگشتند.

محمدرضا باهنر نیز حمایت آیت‌الله هاشمی از اصلاح‌طلبان را مهم‌ترین اشتباه استراتژیک ایشان دانسته و می‌گوید: آقای حجاریان که خدا عاقبت‌به‌خیرشان کند، پیغام داد که فلانی‌ها؛ یا هاشمی را از سر لیستتان بردارید یا همه‌تان را داخل دریا می‌فرستیم و غرقتان می‌کنیم!  تاجزاده، گنجی، قوچانی و حلقه‌کیان که تبدیل به مریدان هاشمی شدند با بدترین الفاظ و توهین‌ها هاشمی را بمباران و خانواده ایشان را منفور کردند و در مجلس ششم نیز آن رفتار را با ایشان داشتند.

اما، نگاه فرزند آیت‌الله به این مقوله اندکی متفاوت است به‌زعم محسن هاشمی، آیت‌الله طی ۴ دهه انقلاب همواره سعی می‌کرد که از ریزش نیروهای انقلاب جلوگیری کند و در دهه آخر عمر ایشان  جناح اصلاح‌طلب در معرض خطر حذف از حوزه رسمی و ریزش قرار گرفت بنابراین ایشان مطالب و درخواست‌های شخصیت‌های اصلاح‌طلب را که به ملاقاتشان می‌آمدند به مقام معظم رهبری منعکس می‌کردند موضعی که از سوی حجت‌الاسلام مصباحی مقدم رد می‌شود بنا بر نظر این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام هاشمی واسطه اصلاح‌طلبان نزد مقام معظم رهبری نبود و عقاید خودش را بیان می‌کرد چون رهبری هرگز بین خود و جریان‌های سیاسی فاصله‌ای نیانداخته است.

مصباحی مقدم همچنین بر این عقیده است که آیت‌الله هاشمی قبل از سال ۸۴ به‌شدت تحت‌فشار جریان اصلاحات قرار داشت و سیبل حملات آن‌ها بود اما تغییر دیدگاه وی پس از سال ۸۴ اصلاح‌طلبان را دلگرم کرد و آن‌ها به‌سوی هاشمی چرخیدند البته این اقبال دوطرفه بود.

البته حجت‌الاسلام دری نجف‌آبادی نظر دیگری دارد و می‌گوید: آیت‌الله هاشمی تغییر ویژه و به‌قول‌معروف ۱۸۰ درجه‌ای نکرد بلکه این اصلاح‌طلبان بودند که دچار تغیر شدند؛ تعدادی از آن‌ها نسبت به مقام معظم رهبری هم موضع داشتند و در صورت لزوم آقای هاشمی را هم می‌زدند.

وی که خود نیز پس از قتل‌های زنجیره‌ای از سوی اصلاح‌طلبان مورد فشار قرارگرفته و مجبور به استعفا شد، آیت‌الله هاشمی در قتل‌های زنجیره‌ای را مبرا دانسته و آن را سم‌پاشی برخی اصلاح‌طلبان عنوان کرد.

* چرخش و یا امتداد دیدگاه

توکلی بینا هم به انتقاد مواضع هاشمی درخصوص فتنه سال ۸۸ پرداخته و می‌گوید اصلاح‌طلبان به دنبال تخریب امام هم بودند و فقط هاشمی مدنظرشان نبود موضوعی که محسن رفیقدوست نیز به آن اشاره‌کرده و می‌افزاید: پس از اتفاقات سال ۸۸ با هاشمی دیدار داشته و باید علیه فتنه موضع‌گیری کند که وی این بار نیز با تکرار مواضع سال ۶۰ خود این کار را به دلیل جذب اصلاح‌طلبان انجام نداد درصورتی‌که اقدامات بخشی از اصلاح‌طلبان در راستای هاشمی زدایی بود.

عباس عبدی نیز در این محور با رفیقدوست هم‌نظر است و می‌گوید: به نظرم موقعیت اصلاح‌طلبان و هاشمی تغییر کرد و آقای هاشمی پس از سال ۸۸ فاصله‌اش را با اصلاح‌طلبان کم کرد تا از او حمایت کنند و به عقیده من این میانه ایستادن برای هاشمی زیان‌بار بود.

اما شمس‌الواعظین که نماد اصلاحات است نظری مشابه غلامرضا رجایی داشته و معتقد است اصلاح‌طلبان متوجه اشتباه خود شده و دچار تغییر شدند نه هاشمی.

این روزنامه‌نگار باسابقه همچنین پیرامون دیدگاه فرهنگی رئیس فقید دولت سازندگی معتقد است «آقای هاشمی در حوزه فرهنگ با تساهل و تسامح مواجه می‌شد» موضوعی که زرشناس درباره‌اش می‌گوید آقای هاشمی واقعیت تهاجم فرهنگی را هیچ‌وقت درک نکرد و حامی و تکیه‌گاه اصلی فتنه بود.

زرشناس هم معتقد است این عدم درک از واقعیت تهاجم فرهنگی به حدی یود که رهبر انقلاب نیز معترض اوضاع شده و عنوان کردند که دستگاه موجود هنری کشور با اعماق تفکر اسلامی آشنا نیست همان موضوعی که شمس‌الواعظین نیز به آن اشاره‌کرده و می‌گوید در دوران هاشمی تفکر روشنفکرانه ایجاد شد و با تساهل و تسامح با سکولارها برخورد می‌شد و حتی لائیک‌ها و سکولارها نیز دارای نشریه بودند.

احمد توکلی نیز برخورد اصلاح‌طلبان با هاشمی را بی‌رحمانه و ظالمانه دانست درصورتی‌که آیت‌الله هاشمی به دلیل درخواست‌های متعدد اصلاح‌طلبان که فاقد بزرگ‌تر بودند رهبری آن‌ها را پذیرفت درصورتی‌که این جماعت روزگاری هاشمی را تاریخ‌مصرف گذشته می‌دانستند.

با همه این تفاسیر پرونده فرد تأثیرگذاری همچون آیت‌الله هاشمی رفسنجانی به همین سادگی قابل تحقیق و بررسی نیست چراکه ایشان از افراد صاحب نفوذ نظام و درعین‌حال معتمد امام راحل بودند که طبیعتاً در مراحل مختلف و بزنگاه‌های سیاسی تصمیمات مخدوش و گاه اشتباه اتخاذ کرده‌اند و پرونده‌اش در میان مردم باز است اما وجه قابل‌تقدیر آیت‌الله در این است که هرگز اسیر وسوسه خناسان نشد و نیک‌نام باقی ماند.

***فصل دوم***

هاشمی که بود و چه کرد

اینک و پس از نگاهی جامع به سناریوی چندلایه عملکرد آیت‌الله هاشمی رفسنجانی شاید بد نباشد مروری بر دهه‌های فعالیت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی بیندازیم.

اکبر هاشمی رفسنجانی در سوم شهریورماه سال در روستای بهرمان شهرستان رفسنجان به دنیا آمد و پدرش با تحصیلات حوزوی، از باغداران و تاجران پسته بهرمان از توابع بخش نوق رفسنجان بود.

هاشمی در سن ۱۴ سالگی به قم رفت و به تحصیل علوم دینی پرداخت که اساتید وی در حوزه علمیه قم آیات عظام سید حسین طباطبایی بروجردی، امام خمینی (ره)، سید محمد محقق داماد، محمدرضا گلپایگانی، سید محمدکاظم شریعتمداری، عبدالکریم حائری یزدی، شهاب‌الدین نجفی مرعشی، محمدحسین طباطبائی و حسینعلی منتظری بودند.

*دوران مبارزه

وی در قم تحت تأثیر تعلیمات امام خمینی (ره) به سیاست روی آورد و به مخالفت با حکومت محمدرضا شاه پهلوی و انقلاب سفید او پرداخت و با تبعید امام، نقش وی در مبارزه با شاه و نمایندگی امام در داخل کشور پررنگ‌تر شد.

هاشمی سال ۳۷ با خانم عفت مرعشی ازدواج کرد که ثمره این ازدواج ۵ فرزند به ترتیب و به نام‌های فاطمه، محسن، فائزه، مهدی و یاسر است.

اولین بازداشت هاشمی رفسنجانی در زمستان ۴۳ اتفاق افتاد و او تحت شدیدترین نوع شکنجه‌ها قرار گرفت

*حضور در شورای انقلاب

با پیروزی انقلاب اسلامی، هاشمی رفسنجانی به عضویت شورای انقلاب درآمد، آذرماه ۵۷ به دستور امام، شهید بهشتی شورای انقلاب را متشکل از روحانیون برای اداره کشور تشکیل داد؛ اعضای شورای انقلاب متشکل از آیات خامنه‌ای، هاشمی رفسنجانی، طالقانی، موسوی اردبیلی، بهشتی، مطهری و مهدوی کنی بود.

*دوران دفاع مقدس

حضور هاشمی در دهه ۶۰، حضور در مجمع عقلا با محوریت حسن روحانی بود، هاشمی رفسنجانی درباره این مجمع می‌گوید «آدم‌های خوبی بودند و جزو خوبان کشور بودند.آن‌ها با همین بحث‌ها می‌گفتند این جنگ دیگر به نفع کشور نیست و می‌بایست جنگ را به‌صورت آبرومندانه ختم کنیم.»(آیت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی، مصاحبه درباره قطعنامه ۵۹۸، سال ۸۸، مرکز اسناد و مدارک آیت‌الله هاشمی رفسنجانی)

هاشمی رفسنجانی در یادداشت ۱۸ مرداد۶۷ به داشتن نقش اصلی در ماجرای قبول قطعنامه اشاره می‌کند و می‌نویسد: «از اینکه من نقش اساسی در ختم جنگ داشتم، احساس رضایت می‌کنم.»

*دوران ریاست‌جمهوری

سال‌های ۶۸ تا ۷۶ دوران ریاست‌جمهوری این «مبارز کهنسال» بود که در آن مقطع وی به‌عنوان یکی از پرنفوذترین شخصیت‌های سیاسی به‌حساب می‌آمد.

ششم مرداد ۶۸ هاشمی در پنجمین انتخابات ریاست جمهوری در مقابل دکتر شیبانی، کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شد و از مجموع ۱۵٫۵ میلیون شرکت‌کننده با کسب ۹۴٫۳۸ درصد آرا رئیس‌جمهور شد.

۲۱ خرداد ۷۲ ششمین انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد. حدود ۱۷ میلیون نفر در انتخابات شرکت کردند. هاشمی حدود ۱۱ میلیون رأی آورد که این میزان به نسبت دور قبل ۵ میلیون کاهش‌یافته بود. احمد توکلی در این انتخابات ۴ میلیون رأی  را به خود اختصاص داد.

*دوره دوم خرداد

همزمان با اتمام دوران ریاست‌جمهوری هاشمی، وی مورد هجمه‌های شدید جریان اصلاح‌طلب قرار گرفت و همین امر باعث شد وی بحث اعتدال را در برابر رادیکالیسم جریان چپ مطرح و در خطبه‌های نماز جمعه به آن بپردازد.

اصلاح‌طلبان که در آن دوره با القابی همچون «عالیجناب سرخپوش» و «آغاسی» به وی می‌تاختند، در دوره ۸۸ وی را «تکیه‌گاه» و «امیرکبیر» زمان خطاب کردند.

*از نقدهای ۸۴ تا تکیه‌گاه وقایع ۸۸

آیت‌الله هاشمی معتقد بود قطار انقلاب در سال ۸۴ با انتخاب احمدی‌نژاد از ریل خود خارج‌شده است؛ این درحالی بود که به روایت مصباحی مقدم تبلیغات سال ۸۴ در شأن هاشمی نبود و هاشمی ۲۰۰۵ که بر روی لباس‌های دختران جوان قرار داشت با بافت شخصیتی آقای هاشمی مطابقت نداشت اما این اتفاق افتاد و یک برگشت از جانب متدینین و مقدسین نسبت به آقای هاشمی رخ داد.

همچنین در جریان مناظرات سال ۸۸ اسم هاشمی رفسنجانی به‌عنوان مهره اصلی پشت پرده از سوی احمدی‌نژاد مطرح می‌شود و تنش‌ها بعد از مناظره اوج می‌گیرد، تنها چند روز قبل از برگزاری انتخابات، هاشمی در نامه‌ای بدون سلام و والسلام به رهبر معظم انقلاب که اول در سایت خودش منتشر شد، خبر از شعله‌ور شدن آتش در جریان انتخابات و پس‌ از آن داد.

وی پس از فتنه ۸۸ و در اسفند سال ۱۳۸۹ ریاست مجلس خبرگان رهبری را به آیت‌‌الله مهدوی کنی سپرد، او در شهریورماه ۱۳۸۶ به دنبال رحلت آیت‌الله مشکینی رئیس فقید مجلس خبرگان رهبری در دومین اجلاس سالانه دوره چهارم مجلس خبرگان، به ریاست این مجلس مهم و تأثیرگذار برگزیده‌شده بود.

* انتخابات سال ۹۲

هاشمی در آخرین دوره حضور خود برای انتخابات ریاست‌جمهوری، علی‌رغم اینکه پیش‌تر گفته بود تمایلی به حضور در انتخابات ندارد، ۲۱ اردیبهشت ۹۲ با مراجعه به وزارت کشور برای نامزدی یازدهمین انتخابات ریاست‌جمهوری ثبت‌نام کرد اما با اعلام نظر شورای نگهبان، نام هاشمی ۷۹ ساله در میان احراز صلاحیت شدگان نبود.

*درگذشت سیاستمدار کهنه‌کار

آیت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام عصر یکشنبه ۱۹ دی‌ماه در بیمارستان شهدای تجریش تهران به دلیل عارضه قلبی در سن ۸۲ سالگی دار فانی را وداع گفت و در کنار مرقد حضرت امام خمینی (ره) به خاک سپرده شد.

می‌توان گفت هاشمی مرد کارزار سیاست که همواره از عناصر تعیین‌کننده عرصه سیاسی ایران بود، پس از درگذشت نیز به پایان نرسید و در دوران پسا هاشمی نیز تفکر و چشم‌اندازهای سیاسی و اقتصادی او مانند دو دهه قبل، معبر بسیاری از مسئولان اجرایی کشور است.

اکبر هاشمی بهرمانی که در کسوت روحانی و سیاستمدار، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، رئیس مجلس خبرگان رهبری، رئیس مجلس شورای اسلامی، رئیس‌جمهور ایران در دو دوره پیاپی بین سال‌های ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶ بوده است، به گواه بسیاری از حامیان و منتقدان سعی کرد خود را در چارچوب نظام جمهوری اسلامی تعریف کند گرچه برخی از نزدیکان وی، می‌خواستند تصویر دیگری برای اذهان عمومی ترسیم کنند.