مریم اکبرپور از شاعران کشورمان همزمان با نهم ربیعالاول و آغاز حکومت امام عصر (عج) شعری سروده است.
در ربیعی که مُحرم به گلش جان میداد
قبلِ میلادِ پِیَمبر، گل نرگس وا شد…
عرض تبریک به عالم و بشر؛ عید آمد
اولین روز امامت، دو جهان شیدا شد
در قنوتی که خدا گوش به زهرایش داشت
نام مهدی ِ حسن، مرهم دردش میکرد
انتقام، گاه به ِ لذت نرسد هم زیباست
هیزمی هست…. نگویم که چه آتش میکرد..
یازده شمع ز چشمان جهانم کم گشت..
تا که پروانه شدی، دور ولایت گشتی
پسر ِ فاطمهزهرا، گلِنرگس، مهدی
عرض تبریک؛ بیا؛ ختم امامت گشتی
سامرا کعبهی ما نیست، ولی آقا جان
چشم امّیدِ جهانی به همانجاست هنوز
چارده بار ز مشهد بهدعا خواستهام
“چشم نرگس به شقایق نگراناست هنوز”
بعد ِ اصحاب کسا، شیعهی اثنا عشری
راه گم کرده و دنبالِ تو در حیرانیست..
این جهان روشن و گرمست، حضورت حجّت..
ندبهها جمعهی هر هفته به راهت جاریست
سفرهات را بگشا، تشنه و سائل کم نیست
رزق ِ بیشبهه و طیب؛ یقینا اینجاست
کیسه از دست علی، شانهی امنت را دید…
از همانروز ازل، چارهی روشن اینجاست
قسمتم نیست اگر، زائر باران باشم
کنج زندان ِ دلم، منتظرم مولا جان
بندِ خلعت ز کفن باز کنم، گر آن روز
یک نگاهی بکنی خاک مرا آقا جان
نور چشمان خدا! غایب حاضر! مهدی
تا ظهورت چهزمان مانده؟ زمانم کافیست؟
ای معینالضعفا! صاحبِمن! آقایم!
پا به چشمان ِ تَرَم زن، نفسی تا باقیست..
“عهد” هر صبح، دعا خوانده و امّید دارم
لشکرت را به سیاهی، نفری باشم من
شیر با مهر تو دادم پسرم را، شاید
آخرالعهد، زمان را اثری باشم من…