به نقل از وبلاگ خط کش /

بعضی از افراد انگار ، خوش دارند که بگویند ، ایرانیان افسرده ترین و ناامید ترین مردم جهان هستند. خب بالفرض که ما افسرده ایم ، چرا این همه پافشاری بر روی این موضوع تکراری صورت می گیرد ؟ چرا تقریباً ۸۰ درصد فیلم هایی که امسال به جشنواره فجر راه یافته اند ، تم تلخ دارند؟ و …

در توضیح دلایل این اقدامات افسرده گرایانه (!) و افسرده کننده طیف روشنفکرنمای جامعه ذکر چند نقطه ضروری به نظر می رسد :

اولین دلیل ، به نظر ( البته به نظر و نه واقعیت) می آید که شرایط وخیم اقتصادی ایران باشد. این مسئله همان طور که گفتیم متاسفانه موحب شده افسرده گرایان و افسرده کنندگان خوب بتوانند از آب گل آلود ماهی گرفته و همه چیز را متشنج کنند.
دومین دلیل ، بحث های سیاسی ، دینی و فرهنگی است. معلوم است وقتی نظام کشور از نوع جمهوری اسلامی باشد ، دیگر خیلی ها نمی توانند به رویاهایی که در خوابشان می بینند ، دست یابند، این چنین است که این رویاهای کاذبه که این افراد در فیلم های تخیلی یا خوابشان می بینند تبدیل می شود به یک نیاز ضروری که باید رفع شود. ولی چون رفع نمی شود ، مدام می گویند ما افسرده ایم. اگر رفتن به شراب خانه ، قمارخانه و … ( سه نقطه خانه ) ها برای شما هم تبدیل به یک نیاز ضروری شود و نتوانید این نیازتان را رفع کنید ، افسرده می شوید.
سومین دلیل : باید اعتراف کرد که برخی افراد نا آگاه اند و نخواسته درگیر اقدامات افسرده کننده می شوند. این افراد ،بر خلاف طیف روشنفکرنما ، روشنفکرنما نیستند بلکه تحث تاثیر آن ها هستند. وقتی می بینند همه ی رسانه های ماهواره ای و جراید و مطبوعات خاص داخلی همیشه سعی می کنند ، جامعه را بدبخت و ذلیل نشان دهند ، این افراد هم به پیروی از آن ها ، فیلم هایی می سازند یا کتاب هایی می نویسند یا … که افسرده کننده است. ( احتمالاً خود شما دوست عزیز ! که این مطلب را می خوانی جزو همین دسته هستی. البته با عرض معذرت!! )

حالا قضیه را فهمیدید؟ مشکلات اقتصادی در روند افسرده کردن مردم ( دقت کنید افسرده کردن و نه افسرده شدن ) بی تاثیر نیستند ، اما این فکر ، عقاید ، وجود ذاتی انسان ها و احساسات آن ها یا در یک کلام فرهنگ انسان هاست که آن ها را افسرده یا شاد می کند.
افراد خاصی که کارشان افسرده کردن مردم است ، در ابتدای امر مردم را به تدریج نیاز مند می کنند ( یعنی توهم نیاز به هوی و هوس ، غرایض جنسی و … ) و آن گاه که مردم احساس کردند نیاز دارند تا غرایض جنسی شان را با روش های خاصی تخلیه کنند یا نیاز پیدا کردند به دیدن فیلم های پر خشونت و شهوت ، شروع به دادخواهی از نظام و حکومت می کنند که شما چرا به درخواست های بشردوستانه (!!!) ما رسیدگی نمی کنید؟ چرا؟

یک مثال می زنیم تا راحت تر متوجه شویدتفاوت احساس نیاز به برخی آزادی های یواشکی و احساس نکردن نیاز به آزادی های یواشکی چه تاثیری بر روند نشاط مردم می گذارد.

« در سال های نه چندان دور دهه ۶۰ و ۷۰ که احتمالاً خیلی ها قادر نیستند آن دوران را درک کنند ، با وجود جنگ و مشکلات اقتصادی فراوان که ده ها برابر معضلات اقتصادی زمان حال بود ، به دلیل آن که مردم تخلیله ی شور و نشاطشان را از طریق دور هم جمع شدن ها و صحبت های خانوادگی و رفتن به دشت و دمن و باغ و صحرا انجام می دادند ( و ایضاً شمار اعضای خانواده هم زیاد بود ) ، نیاز به آزادی های یواشکی ، تلویزیون ، اینترنت و … چندان میان مردم احساس نمی شد ، اما حالا چون جای این نیاز ها با هم عوض شده ، مشکلاتی نظیر افسردگی ( و اینکه همه دوست دارند بگویند جامعه افسرده است و این جور حرف ها را یک نوع افتخار می پندارند.) هم پدید آمده است. »

حالا بروید و تحقیق کنید که چه کسانی از افسرده گرایان و افسرده کنندگان مردم حمایت مالی می کنند ، به آنان جایزه اسکار،کن،ونیز،گلدن گلوب و … می دهند و صد جور حمایت مالی و معنوی از آنان می کنند. تا آنان نیاز های جدیدی را قبلا در مردم ایران وجود نداشته ، در وجود شما به وجود آورند.