چهارشنبه ۰۷ آذر ۱۴۰۳- Nov 27 2024
آپلود عکس آپلود عکس
اخبار ویژه
آپلود عکس آپلود عکس

آیا من یک اصولگرا هستم؟!

آیا من یک اصولگرا هستم؟!

مقوله انتخابات مجلس دهم به یک امر بسیار مهم برای تمام گروه های درگیر در کشور بدل شده است و همه گروه های دخیل سعی بر این دارند تا با به کار گرفتن حداکثر داشته های خود به موفقیت در انتخابات دست پیدا کنند،زیرا همه به این تفکر رسیده و قائل اند که به نوعی […]

مقوله انتخابات مجلس دهم به یک امر بسیار مهم برای تمام گروه های درگیر در کشور بدل شده است و همه گروه های دخیل سعی بر این دارند تا با به کار گرفتن حداکثر داشته های خود به موفقیت در انتخابات دست پیدا کنند،زیرا همه به این تفکر رسیده و قائل اند که به نوعی نتیجه انتخابات بهارستان ۹۴ تعیین کننده عمده نتیجه پاستور ۹۶ است و از این رو هیچ کسی این مهم را شوخی نگرفته است.

در این میان جناح اصولگرا با توجه به تجربه تلخ انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ که به زعم خودشان و رقبایشان تنها به دلیل عدم وجود وحدت و از خود گذشتگی متحمل شکست شده است بر این امر سعی دارد تا با در پیش گرفتن روند وحدت آفرینی و از خود گذشتگی در بین نیرو های خود به نوعی از سد این مشکل عبور کند و بتواند به آرا موجود در سبد رای خود سر و سامان ببخشد و با متمرکز کردن آرا بتواند بخت خود را برای پیروزی در انتخابات افزایش دهد و همه این موارد در حالی است که تعداد کاندیداهای اصولگرا به دلیل عدم سوء پیشینه و تایید صلاحیت بالا به مراتب بیش تر از تعداد کاندیداهای اصلاح طلب است و پراکندگی آرا در بین این افراد مانع بزرگی برای دستیابی اصولگرایان به کرسی های سبز بهارستان است.

ماهیت اصلی جریان اصولگرایی این گونه است که افراد در آن باید انقلاب اسلامی و آرمان های آن که یکی از آنها صیانت از نظام جمهوری اسلامی است را مهم تر و با ارزش تر از خود و آینده خود ببینند و برای اعتلای آن از خود گذشتگی کنند تا جایی که جان دادن در این راه برای ما از باب لغلغه زبانی آرزو است و هر جا که می رویم مکرر در مکرر تکرارش می کنیم تا خدای نکرده کسی به اصولگرایی مان شک نکند. با دانستن این فرض رسیدن به ائتلاف در بین اصولگرایان چندان دور از ذهن به نظر نمی رسد، چون بالاخره کسی که آمادگی دارد جان خود را برای این آرمان ها بدهد و به خون سرخ خود بنشیند برایش گذشتن از جلوس بر صندلی سبز بهارستان نباید چندان محل اعتنا باشد اما انگار اوضاع وارونه است و قطب نما ها باز از کار افتاده است و کسی هم ککش نمی گزد که اگر در سال ۹۲ ثمره عدم اتحادمان شد برجام ۱ ،که در آن غرور ملی مان را در صنعت هسته ای سر بریدند تا کار را به جایی برسانند که با تماس تلفنی جان کری کشتی کمک هایمان را از مردم شیعه مظلوم یمن دریغ کنیم و جیبوتی تهدیدمان کند و در قلب راکتورمان سیمان بریزند و حجاجمان را بکشند و ما در مقابل حکام مرتجع عرب زانو بزنیم و آخر سر هم که بخش کوچکی از پول هایمان را بهمان دادند آن را زیر سم اسب های مارکوس اورلیوس خرج اشتغال زایی برای جوانان مومن و متعهد و خوش بر و روی اروپایی کردند و همه این ها در مقابل بر زمین ماندن آرمان های امام و رهبری و ساختن جریان انحرافی از امام قطره ای در مقابل دریاست.

کاری به کار کشور ندارم اما انگار حال و احوال اصولگرایی در این روز های استان چندان خوب و خوش و خرم نیست و شاهد مثالش هم همین اوضاع و احوال لیست اتحاد اصولگرایان است. کمتر از ۵ روز مانده به روز برگزاری انتخابات و هنوز که هنوز است دود سفیدی از دودکش وحدت اصولگرایان در استان بیرون نیامده و هر چه هست سیاهی های اختلاف و تشتت و درگیری های کهنه و تازه است. در این اوضاع و احوال فرصت طلبانی که تا دیروز اصولگرای دو آتشه بودند امروز تحت لوای اصلاح طلبی سینه می زنند و راه خود را از راه جریان اصولگرایی ظاهرا جدا کرده اند هر چند که تا دیروز هم باطنا به آن اعتقادی نداشتند و در این گیر و دار ما مانده ایم و ادعاهایمان که امروز با رفتار هایمان نمی خواند. به عینه داریم می بینیم که جریان مقابل خیال برجام ۲ و ۳ و …و ۱۰۰۰ را در سر می پروراند و می خواهد مجلسی بر سر کار بیاورد تا هر چه که دلش می خواهد همان کند و باز عین خیالمان نیست با این اوضاع و احوال اگر روز ی از ما بخواهند جان بدهیم برای این آرمان ها چه خواهیم کرد؟ امروز که از ترس گم شدن نام و کم شدن نان دور و بری هایمان می ترسیم فردا چگونه می خواهیم عاشورایی زندگی کنیم و امروز که با هر کس و ناکسی برای گرفتن یک رای برای خود از همه چیزمان می گذریم ولو این کار به تنها ماندن ولی خدا بر روی زمین بیانجامد فردا چگونه می خواهیم با خدا معامله کنیم…؟

علی ایُّ حال ما که جز این نوشته توانایی انجام فعل دیگری نداریم اما از خدا می خواهم که به حق این ایام مقدس که دوستان در روضه های اولین مدافع حریم ولایت شرکت می کنند، از جان گذشتگی برای دفاع از آرمان ها را از مادرمان درست بیاموزند…!!

ای کاش با کاوشی مجدد در مفاهیم اصولگرایی درس “اصل از خود گذشتگی” برای آرمان بزرگتر را یکبار دیگر از نو پاس کنیم و یا آور شویم برای ورود به معارک سیاسی، دانش سیاسی توامان به بی توجهی به زخارف دنیوی لازم است تا اسیر نفس اماره نشویم و قدرت برای ما زیور محسوب نگردد و تنها ابزاری باشد برای یاری ولی خدا خواه در دست من باشد خواه در دست کسی دیگر که این وظیفه را به نحو احسن انجام دهد. به نظر می رسد علت عدم وصل به همگرایی مثبت برای حصول نتیجه در بین اصولگرایان دو نکته باشد: ۱- رهبری های خود خوانده و بدون پشتوانه اجتماعی که پس از جلوه گری منافع شخصی تبدیل به یک شکاف عمیق بین آحاد امت حزب الله و رهبران آن می شود و ۲- عدم تثبیت و رسوخ شعار ها در اعماق قلب و جانمان و جلوه گری استدلال های ضعیف من مدارانه در برابر چشمانمان. اینجاست که این پرسش مهم مطرح می شود “آیا من یک اصولگرا هستم؟”

به هر حال قطار انقلاب به مسیر پایانی خود خواهد رسید و در این راه این ما هستیم که باید نقش خود را در این مسیر تعریف کنیم. ما می توانیم برای این قطار راننده، مسافر و یا حتی ترمز باشیم. انتخاب با ماست و هر انتخابی با خود پاسخگویی به آیندگان را در پی خواهد داشت.







طراحی و اجرا: طراحان شمال