رفع فقر یکی از مهمترین وظیفه دولتها برای شکلگیری اقتصاد مردممحور است، با این وجود برخی تصمیمات غلط اقتصادی موجب میشود که عملاً دولتها از مسیر فقرزدایی فاصله بگیرند.
گرفتن تصمیمات بلندمدت و یک جانبهای که منافع اقلیت جامعه را در بر دارد از جمله مهمترین دلایل ایجاد فقر در یک جامعه به شمار میآید؛ در واقع به گفته کارشناسان نهادگرای اقتصاد در این شرایط منافع عموم جامعه قربانی منافع عدهای خاص میشود و ادامه این روند به افزایش ضریب جینی و کاهش قدرت خرید مردم ودرنهایت به فقرمنجر میشود.
در این شرایط توصیه کارشناسان برای حل مشکل فقر اشتغالآفرینی است، به باور آنها تزریق پول و گرفتن سیاستهای صدقهای راهکاری کوتاهمدت و غیرکارشناسی است که اثرات مخرب آن بیشتر از اثرات مفید آن است؛بیتردید وقتی عزمی برای ریشهکنی بیماری صورت میگیرد، علاج آن، مراجعه به طبیب است و ابراز همدردی و همنوعی نمیتواند آن درد و بیماری را علاج کند.
*فقر فرهنگی مخربتر از سایر فقرها !
شاید لذت زندگی در گذشته چندین برابر بیشتر از حال بود، هنوز مزه زیبای دور همنشینی خانوادهها و اقوام از یادها نرفته باشد، حسرتی که چندین سال است بر دل ما ایرانیها قرار گرفته و آرزوی بازگشت آن دوران را میکنیم، ولی حیف! چیزی از زیباییهای آن زمان نمانده و به جرأت میتوانیم از نابودیاش حرف بزنیم و حسرت بخوریم! دورهمیهای خانوادگی به گوشهنشینی و نتگردیهای بیهوده تبدیل شده و آنقدر از هم دور شدهایم که گاهاً فراموش میکنیم خانوادهای هم وجود دارد، این فراموشی و غرق شدن در دنیای مجازی، یعنی فقر فرافقر!
*نتگردی و وقتگذرانی بزرگترین چالش خانواده !
متأسفانه در جامعه امروز با تنگناها و آسیبهایی روبهرو هستیم که ریشه در ضعف توانمندی افراد در ابعاد روانی و اجتماعی دارد، درحالیکه میتوان با بهرهگیری هوشمندانه از ابزارها و فناوریهای رسانهای نو برای رسیدن به اهداف آموزشی، ارتقای سلامت و همچنین ایجاد فضاهای مداخلهگر در کاهش آسیبهای روانی و اجتماعی سودجست.
به هرروی باید پذیرفت نسل امروز ما به این فضاها ورود پیدا کرده و حضوری جدی در آن دارد، به این ترتیب والدین، نظام آموزشی، سیاستگذاران و برنامهریزان میتوانند با مشارکتی جمعی در هدایت افراد دربه کارگیری عناصر فضای مجازی اثرگذار باشند.
برای نمونه در عرصه آموزش و پرورش و مهارتافزایی فرزندان میتوان ازاین فناوریها بهره گرفت، چراکه هنوز هم بهدلیل کاستی در رعایت عدالت آموزشی در جامعه مناطقی وجود دارند که کودکان آنها از فقر و کمبود امکانات تحصیلی رنج میبرند به این ترتیب ابزارهای موجود در فضای مجازی میتواند با تکیه بر اجرای برنامههایی همانند آموزش از راه دور در رفع این کاستیها مؤثر باشد.
بزرگترین فقر موجود در جامعه امروزی «فقر فرهنگی» است که متأسفانه مسؤولان امر هیچ برنامهای برای از بین بردن این فقر بزرگ صورت ندادهاند تا این مشکل روز به روز بدتر از قبل شود! جدا از نقاط مثبت نتگردی و فضاهای مجازی بیجنبه بودنمان در استفاده از این امکانات خانوادهها را وارد چالش سخت در اجتماع کرده تا حدیکه توان خروج از این منجلاب را نداریم!چند سالی است، عدم آموزش از نحوه صحیح استفاده از فضای مجازی «اعتیاد» را به خانوادههای ایرانی آورده و حالا ترک این «اعتیاد» سخت و حتی نشدنی شده است.
یک روانپزشک در اینباره در گفتوگو درباره این مشکلات، گفت: اعتیاد به اینترنت و شبکههای اجتماعی وجود خارجی دارد و اگر بتوانیم روی مخاطبان تأثیر بگذاریم که در شرایطی قرار بگیرند که شرایط غالب باشند، آنها در رفتارهای تلقینی قرار میگیرند اما این اتفاق برای همه نمیافتد و عده خاصی به آن دچار میشوند که باورپذیری و شکنندگی بیشتری دارند یا بهنوعی افسرده هستند و در اجتماع ایزوله بودهاند.
ارسیا تقوا بیان کرد: ما باید نگران شیوع این چالش در بین نوجوانهای کشورمان باشیم، زیرا نوجوانها بیشترین گروهی هستند که درگیر این موضوع میشوند و دوری گزینی در این افراد بیشتر دیده میشود.
وی افزود: مفهومی به نام اعتیاد به اینترنت و شبکههای اجتماعی شناخته شده و آن حضور بیش از ۸ ساعت در شبکههای اجتماعی بوده و یک نوع قمار یا اعتیاد است و بهنوعی به درمان و حضور در کمپ احتیاج دارد.
این روانپزشک ادامه داد: در جهان بودجه و هزینه برای درمان این افراد در نظر گرفته شده و برنامههایی برای این افراد در مدارس و مراکز مختلف در نظر گرفته شده است.
*فقر و ریشههای اعتیاد
در بین عموم مردم مشهور است که فقر و استفاده بیرویه مواد مخدر با هم رابطه نزدیکی دارند، برای این علیت نامشخص است اما قطعاً بین فقر و اعتیاد ارتباطی وجود دارد.
مطالعهای که از سوی دفتر ملی تحقیقات اقتصادی ایالات متحده آمریکا منتشر شده است نشان میدهد که بین فقر و مصرف مواد مخدر به ویژه ماریجوآنا و کوکایین، ارتباطاتی وجود دارد.
همچنین این مطالعه نشان میدهد که بین فقر و شدت مصرف مواد مخدر نیز رابطه مثبتی وجود دارد، همچنین حتی در صورتی که عوامل کنترلکننده خانوادگی وجود داشته باشند.
در این تحقیقات اشاره شده که شدت سوء استفاده مواد مخدر میتواند یک عامل علّی برای فقر باشد؛ با این حال، یکی از محدودیتهایی که در این مطالعه و بسیاری از مطالعههای مشابه وجود دارد، این است که نمیتوان میزان استفاده و مصرف افراد بیخانمان و برخی دیگر از دستههای مصرفکننده را به دست آورد و در برخی موارد نیز اعتیاد پنهان قابل شناسایی نیست.
بهطور کلی بهدست آوردن علیت این ارتباط و فهم اینکه فقر علت اعتیاد است یا برعکس، ساده نیست، همین موضوع در مورد ریشههای اعتیاد نیز صادق است.
به نظر میرسد اعتیاد و فقر با هم ارتباط نزدیکی داشته باشند، هر دو معضل در مجموع میتوانند به نوعی یکدیگر را تقویت کنند.
فقر میتواند منجر به وضعیتهای روانی شود که فرد را به پناه بردن به اعتیاد یا مواد مخدر سوق دهد، جرم و جنایت را افزایش دهد و حتی چشمانداز شغلی فرد را بدتر کند.
از تمام آنچه مطرح شد میتوان این پرسش را که چگونه باید یک دولت با فقر یا سوء مصرف مواد مخدر مقابله کند، به این صورت پاسخ داد که هر یک از این دو مورد بدون توجه به دیگری قابل مرتفع شدن نیست.
*فقر،بیکاری و شکاف طبقاتی !
از آنجا که خانواده پایه اساسی اجتماع و سلول زندگی است و در وسیعترین مفهوم کلمه ، خاستگاه اعضای خویش و پناهگاه آنان است و علاوه بر آن نهادی است که به اعضای خود احساس امنیت و آرامش میبخشد و بخش مهمی از این امنیت و آرامش مورد نیاز افراد خانواده در گرو تامین نیازهای مادی و اقتصادی است.
لذا با توجه جدی به امور خانوادهها و رفع نیازهای مادی آنها و برنامهریزی مدون برای تحقق این امر بسیار ضروری است.
بر کسی پوشیده نیست که فقر و بیکاری متأثر ازیکدیگربوده وریشه بسیاری از مفاسد و عوامل مخرب خانوادهها از فقر و بیکاری است.
یک جامعه شناس و استاد دانشگاه در گفتوگویی، اظهار کرد: میان فقر، بیکاری و تورم با افزایش جرم و خشونت در کشور رابطهای صددرصد مستقیم برقرار است؛ به این معنا که وقتی فقر، بیکاری و شکاف طبقاتی در جامعه به وجود بیاید، ما شاهد انفجار رفتاری به لحاظ طلاق و رفتار بد والدین با کودک در درون خانواده و پرخاشگریهای افراد با یکدیگر در کوچه وخیابان هستیم.
امانالله قرایی مقدم ادامه داد: این مسأله موجب میشود بهتدریج خشونت در خانواده شکل بگیرد و سپس به درون جامعه راه پیدا کند و از درون جامعه خشونت دوباره به درون خانواده باز میگردد.
وی بیان کرد: بررسیهایی که ما به عمل آوردیم و در مجلات دانشگاهی به چاپ رسیده است نشان میدهد که خشونت از بطن مادر آغاز میشود، یعنی وقتی مادر دچار ناراحتیهای خانوادگی است و با وی بدرفتاری میشود و خشونت جسمی، اقتصادی یا روانی علیه او صورت میگیرد و آماج تحقیرها و سرزنشهای مختلف قرار میگیرد؛ موجب انتقال این موارد از طریق خون به جنین میشود.
این جامعه شناس ادامه داد: بررسیهایی که روانشناسان اجتماعی به عمل آوردند نیز نشان میدهد بچههای لب شکری و بچههایی که سقف دهان آنها شکاف دارد بهدلیل نارحتیها و استرسهای مادر در دوران بارداری است. بعد از زایمان نیز رفتار پدر و مادر در خشونت و پرخاشگری کودک نقش موثری دارد.
قرایی مقدم افزود: اما تمامی این موارد و رفتارهای نادرست پدر و مادر با کودک بهدلیل فشارهای اجتماعی از قبیل فقر، بیکاری، تورم و شکاف طبقاتی است که به درون خانواده نفوذ میکند و وقتی فرد بیکار میشود و نمیتواند مایحتاج خانواده خود را تامین کند روی به خشونت میآورد.
*زنان، فقر، افزایش آسیبهای اجتماعی
با وجود سیر رو به رشد تحصیل زنان، بهدلیل بستر سنتی جامعه و اینکه توجه به توانمندسازی و کسب مهارت برای استقلال مالی برای مردان در درجه نخست اهمیت قرار دارد (هم از سوی دولت و هم باور خانوادهها)، هنوز آنگونه که باید و شاید به این مسأله مهم پرداخته نشده و ما غافل از اهمیت و تاثیرگذاری این عامل، به دنبال رفع آسیبهای اجتماعی ناشی از کارگران جنسی در جامعه هستیم.
کارشناس مسایل اجتماعی به رابطه متقابل میان فقر و پیدایش کارگران جنسی در جامعه تأکید فراوان دارند، جامعه شرایط را با ایجاد تورم، بیکاری و فقر مساعد کرده و زنان بیسرپرست و بدسرپرست نیز بهدلیل درماندگی در تأمین هزینههای جاری خود و فرزندانشان، به این کار روی میآورند، در نتیجه کارگران جنسی نیز افزایش مییابند.
بخش عظیمی از قشر فقیر جامعه را زنان تشکیل میدهند، که این فلاکت و فقر با ستم جنسی و طبقاتی نیز گره خورده و آسیبها را تشدید میکند.
کارگری جنسی، آزار جنسی محسوب میشود و هیچ زنی راضی نخواهد بود که به این کار تن دهد، اما بهدلیل نیاز و تامین مایحتاج خود به این کار روی میآورد.
با بروز رکود و مشکلات اقتصادی در خانوادهها، نانآوران خانواده چند شغلی شده، در خود فرو رفته و دچار مشکلات روحیو افسردگی خواهند شد، ادامه این مشکلات به پایین آمدن سن امید به زندگی، فساد، اعتیاد،فقر، طلاق و فحشا در جامعه میانجامد.
در این زمینه برای جلوگیری از انحرافات و آسیبهای اجتماعی باید به توزیع درآمدها در جامعه توجه داشت؛ چراکه یکی از مهمترین عوامل بهوجودآورنده و تشدیدکننده فقر، توزیع ناعادلانه درآمدها در جامعه است که این نابرابریهای اقتصادی زاینده فساد،تباهی وانواع کجرویها خواهدبود. بنابراین باید کوشش خود را در راه بهبود وضع توزیع عادلانه درآمدها به کارگیریم تا بتوانیم برنابرابریهای اقتصادی جنسیتی،فایق آییم.
*درآمدی از جنس فقر با دستان کوچک
نان خوردن از دستان کوچک این کودکان شاید طعمی ماندگارتر داشته باشد، اما ماندگاری از جنس ناخوشایند فقر مالی و فرهنگی! کودکان کار و خیابانی به آن دسته از اقشار جامعه گفته میشود که بهدلیل فقر اقتصادی و فرهنگی درصدد تامین درآمد برای خانواده و یا امرار معاش خود به کار در معابر و خیابانها روی میآوردند.اگر همه ما گردشی در سطح شهر داشته باشیم بیشک در نقاط مختلف شهر بهویژه در چهارراههای پررفت و آمد و شلوغ سطح شهر که محل اصلی زندگی و در اصل کسب و کار این کودکان خیابانی و کار است میتوان کودکانی در سنین مختلف را شاهد بود که به اجبار مشغول تامین درآمد برای خود و خانوادههایشان هستند.
این عارضه بزرگ اجتماعی منحصر به کشور یا شهر ما نیست و از تنگترین کوچههای کشورهای توسعه یافته گرفته تا بزرگراههای کشورهای کمتر توسعه یافته دنیا این کودکان خیابانی و کار را در سنوات گذشته و هم اکنون به خود دیده است که برطرفسازی این معضل عظیم اجتماعی ابتدا نیازمند فرهنگ سازی عمیق و سپس اقداماتی اساسی است.
عوامل بسیاری در افزایش کودکان کار و خیابانی دخیل هستند که فقر و عقبماندگی اقتصادی خانواده، محیط نامناسب خانوادگی، آسیبپذیری کانون خانواده، اعتیاد و مهاجرت از مهمترین آنها است که سال به سال نه تنها در کاهش جمعیت کودکان کار در جامعه کمک حال نیست بلکه روز به روز با افزایش این معضلات آمار کودکان خیابانی و کار نیز افزایش مییابد.
نانی که با دستان کوچک این کودکان معصوم به خانه برده میشود، چه طعمی میتواند داشته باشد، بیشک خانوادههای این کودکان، نان آنها را با خون دل میخورند.
*معلولیت،فقر و طرد اجتماعی
فقدان فرصتهای زندگی و عدم دسترسی افراد معلول به ساختارهای اجتماعی، سیاسی واقتصادی، تبعیض و طرداجتماعی افراد معلول را در پی دارد مقاله حاضر به اطلاعات مربوط به افرادمعلول در ایران و خدمات حمایتی و اقداماتی که به این افراد امکان دسترسی به فرصتهای زندگی را میدهد میپردازد.
آسیبهای اجتماعی و مسائل مربوط به آن به در ازای تاریخ بشری قدمت دارد، تغییرات شتابان اقتصادی و اجتماعی از علل اساسی پیدایی آنومی در جوامع معاصر، به ویژه کشورهای در حال توسعه است که با پیشرفت تاریخ بشری روز به روز بر کمیت و کیفیت آن افزوده شده است. به طوریکه در دوران معاصر مسأله آسیب و یا انحرافات اجتماعی شکل بسیار پیچیده به خودگرفته است و بهعنوان یک پدیده اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی جوامع را به شدت مورد تأثیر قرار داده و زمینهساز عدم تعادل در نظام اجتماعی است.
آسیبهای اجتماعی بهعنوان پدیدههای تهدیدکننده به شرایطی مربوط میشـود کـه بـا کـاهش امنیـت، ضـعف در انسجام و کاهش اعتماد اجتماعی همراه است.
میزان و نوع آن برمبنای شرایط ساختی و کارکردی آن جامعه تبیین میشوند که به تعبیر بعضی از اندیشمندان حاصل و معلول مستقیم انقلاب صنعتی هستند و در اکثر جوامع وجود دارند و تأثیرات خود را میگذارند؛ اما آنچه جوامع مختلف را در این مورد از هم متفاوت میسازد، نوع نگرش این جوامع به علل به وجود آورنده آسیبها و راهکارهای اصلاح و بهبود آن است.
از مولفههای مهم در سوق یافتن افراد به سمت بزهکاری و انحرافات اجتماعی،گسسته شدن پیوندهای عاطفی و روحی میان اعضای جامعه است.
دیدگاه غالب حاکم بر جامعه بهگونهای است که به لحاظ برخورد احساساتی و غریزی با موضوع بزه (که یک نوع ترس ذهنی و شناختی از افراد بزهکار دارند) در اغلب موارد به طرد بزهکاران از جامعه گرایش دارند.
از این رو افکار عمومی موانعی را بر مسیر پذیرش بزهکار در جامعه ایجادمیکنندبهطوریکه بعد از اجرای حکم با مجازاتهای کمانهای دیگران مواجه میشوند، این امر موجب ایجاد شخصیت و گرایشی در بزهکار میشود که او را بهسوی کانالهای ارتباطی زیرزمینیسوق میدهد، زیرا در وضعیت عادی، ارتباط شخص با جامعه تیره شده و شهروندان او را بهعنوان یک بزهکار که دشمن جامعه است میشناسند.
*راهکارهای فقرزدایی
برای رفع فقر در جامعه باید راهکارهایی را تدوین کرد تا به این صورت بهتوان نابرابری را در جامعه کاهش داده و فقرزدایی کرد.
برخی فعالیتها وجود دارد که میتوان با اتکا به آنها این مشکل بزرگ را حل کرد، البته رسیدن به این مهم راهی بس طولانی است.
حکومت اسلامی تنها وسیله و ابزار برای برقراری عدل و عدالت و ایجاد آسایش و رفاه برای تمامی افراد، و دفاع از حقوق مظلومان و محرومان و اعاده حیثیت و شخصیت انسانها است و این فراهم نخواهد شد؛ جز با ایجاد شرایط کار، تلاش و سازندگی برای همه آنانی که توان کاری دارند.
بدون شک اشتغال عامل اصلی فقرزدایی است، به قول معروف به جای دادن ماهی باید ماهیگیری بیاموزیم، اصولاً پیشگیری بهتر از درمان است و نسخههای مقطعی، موقتی و برنامههای کوتاه مدت یک مُسکن است، هرچه دولتها بتوانند قدرت بخشی بیشتری به مناطق مختلف بدهند و اجازه تخصیص منابع را به آنها بدهند، آنها نیز با توجه به شناختی که از وضعیت و شرایط آن منطقه یا بخش خود دارند میتوانند هدفگذاری را با شناخت بهتری انجام بدهند.
فقر محصول بیعدالتی در توزیع فرصتها است، بنابراین یکی از مهمترین سیاستهای فقرزدایی، ایجاد فرصتهای برابر است. البته در اختیار داشتن فرصت به تنهایی کافی نیست، فرد باید توانایی فردی استفاده از فرصت را داشته باشد. قابلیت فردی با ارتقای دانش و مهارت فرد امکان استفاده از فرصت را فراهم میکند اما ایجاد فرصتهای برابر قابلیت محیطی را خلق میکند، بنابراین لازم است فرد هم توانایی نقش آفرینی و هم فرصت دستیابی به امکانات را داشته باشد.
یکی از طرق مهم فقرزدایی در جامعه، رفع نیاز مستمندان به وسیله انفاق و احسان است، خودداری از انفاق و احسان در طول زمان موجب میشود که فاصله و نفرت مستمندان از اغنیاء بیشتر شده و موجب هلاکت یکدیگر شوند؛ اگر بتوان این راهکارها ار در جامعه بهدرستی اجرایی کرد میتوان به فقرزدایی در جامعه اسلامی امیدوار بود.