نرگس فیروزی مقدم/ این روزها که آمل معدنی از زباله را به خود اختصاص داده است و هر روز تیتر خبرها، عمارت زباله را پوشش می دهد، در دل شهر و در میان دیدگان همشهریان، در لابه لای اکسیژنی که نفس می کشیم، نیز زباله ها جا خوش کرده اند.

زباله این روزها آمل را رها نمی کنند، هر چند این موضوع برای امروز و دیروز ها نیست سالهاست که با ما عجین شده است و ما عادت به دیدن آن داریم، عادت کرده ایم مسله ای را جدی نگیریم مگر آنقدر بزرگ گردد که توان حل آن به سختی میسر شود.

شاید بارها از پشت ساختمان پزشکان و کوچه عراقی گذر کرده اید و این تجمع زباله ها از دیدگانتان رجه رفته باشند و قطعا به این فکر کرده اید که اینجا چرا در وسط شهر در جایی که روزانه صدها نفر رفت و امد می کنند، وضعیت به این شکل است!! حالا هی بودجه سلامت کشور را بالا ببرید، درمانگاه بسازید، تعرفه ها ی پزشکی را کم کنید؛ چه فایده وقتی روز به روز زباله بیشتر فضای شهر را می گیرد.

هیبت زباله تمام شهر را گرفته است و از هر سو تجمعی این چنینی دل مردمان آمل را می آزارد; باورش مشکل است که بخواهیم از فرهنگ و تمدن بگوییم وقتی هنوز فرهنگ زباله نریختن در میان خانواده ها جایی ندارد؛ هرچند شاید این وظیفه ارگان یا مسول ذی ربط است که به این پدیده ناگوار رسیدگی کند اما آیا به آنهای که با زباله های هرچند به ظاهر اندک بر شدت آن می افزایند و یا به انسان های که بی تفاوت هر روز از این منظره عبور می کنند نباید خرده گرفت!؟
ای کاش مسولان عزیزمان آستین هایشان را بالا بزنند و اکسیژن سالم که حق تک تک شهروندان است را از حلقوم این زباله ها بیرون بکشند.