طی چند روز گذشته و بعد از شهادت مظلومانه شهید محسن حججی، رزمنده مدافع حرم به دست تروریستهای داعشی، جمعی از فیلمسازان و مستندسازان کشورمان هم در صفحات اجتماعی خود به این مسئله واکنش نشان دادند.
بخشی از این مطالب و دلنوشتهها را مرور میکنیم.
قربانعلی طاهرفر، کارگردان فیلم سینمایی ترمینال غرب؛
تو امان از داعشیان بگیر و ما سلفی با دشمنان
تو برای سرزمینت دلدادگی کن و ما برای موگرینی ها دلبری کنیم. تو در میان آتش و خون برقص و ما برای اجنبی ها خوش رقصی کنیم. تو برای خاکت سربیفشان و ما در جشنهای بی حضورت گل بیفشانیم و ……
محسن جان ما را ببخش که لیاقت با تو بودن را نخواهیم داشت
مهدی نقویان، کارگردان مستند برادران، در برابر طوفان و…؛
راه ما راه سیدالشهدا است و آنان که پای یقین در این راه نهادهاند، آرزوی «سر» باختن دارند تا به ذبیحالله اعظم، حضرت سیدالشهدا(ع) از همه نزدیکتر میشوند. شهید آوینی، گفتار متن فیلم سرباخته کوی عشق
محسن اردستانی رستمی، کارگردان مستند عاشقان ایبستاده میمیرند و..؛
یه کلام خیلی مرد هستی…
تو هم “محسن” هستی و من نیز…ولی من و تو به قدر هزار سال فاصله داریم *همه ی شهدا به چشم آدم، آشنا هستند…
#محسن_حججی
هادی حاتمند، کارگردان فیلم سینمایی اشنوگل؛
دو روز کامل است که کپ کرده ام. چشمان #محسن_حججی تعریف کامل شرف و عزت و غیرت است و آنقدر این نگاه عظمت دارد که علی رغم اسیر بودنش چشمان شیطانی داعشی کثیف را به ذلت و حقارت کشیده است.انگار پسرک داعشی فهمیده که او اسیر محسن است.
اولین بار که چشمم به نگاه عزت مند و با شرف محسن گره خورد انبوهی از لحظات ترسیدنم را در موقعیت هایی خیلی ساده تر به یاد اوردم، حتما دشمن فهمیده که اگر به مملکت و دینمان چپ نگاه کند باید با شرف و غیرت محسن ها دربیافتد نه با آنهایی که لباس دیپلماسی ترس و دنیا طلبی پوشیده اند.
پیام حاج قاسم امشب خواب از چشمان داعشی ها و ارباب آنان آمریکا و صهیونیست ربود.
محسن عزیز لطفا برای دل من هم دعا کن
میکائیل دیانی، کارگردان مستند فراموش شده ها؛
#غریب_گیر_آوردنت
#غریب_گیرآوردنت
#شهید_محسن_حججی
محمدباقر مفیدی کیا، کارگردان داستانی لکه، ایستادهایم۲؛
لعنت به این ذهن من که از اول با قاب ها و رنگ ها و نورها و بافت ها و میزانسن های سینمایی شکل گرفته! حالا نمی دانم با این عکس آخرِ تو چکار کنم مَرد ؟! مثل یک عکس موبایلی دنیای مجازی با آن برخورد کنم یا نه خیال کنم صحنه ی پایانی از یک فیلم جنگی با قهرمانی اسطوره ای را می بینم؟! از همین فیلم هایی که خیلی ها خیال می کنند دوره اش سر آمده!
می دانی اخوی در آخرین سکانس فیلم زندگیت خوب درخشیدی! مثل یک ابرقهرمان! خدا هم اصلن به افتخار بازی معرکه تو بود که این صحنه پردازی زیبا را برایت طراحی کرد. با آن نور زرد و سرخِ غروب و ستون های مورب دود که مثل تاش هایی از آبرنگ، به ترکیب بندی تصویر عمق داده و بر ابهت رویایی صحنه افزوده و خیمه هایی که در بکراند، میزانسن غروب صحرای کربلا را تداعی می کند.
چهره کریه و گرخیده آن کفتاری که با خنجر پشتت ایستاده را نیز نباید از قلم انداخت.
می دانی سکانس آخر را که تصور میکنم می بینم دوره ات می کنند و از تو می خواهند زانو بزنی و تسلیم بشوی تو اما بی توجه به آن ها و در کمال آرامش درست مثل همین میمیکی که در عکس به چهره ت داری، نیم نگاهی به غروب خورشید میکنی و زیر لب سلام می دهی به ارباب بی کفن، همین حرامی وَلَدالشِمری که در پلان هست، لجش می گیرد و حرف نامربوطی از دهان نجسش بیرون می جهد!
طاقت نمی آوری و چنان سیلی به گوشش می زنی که جای پنجه ات روی صورت منحوسش به یادگار بماند و تا روز سَقَط شدنش که زیاد دور نیست، هربار که خود را در آینه دید یادش بیاید کدام شیربچه حیدر کرار بود که خط خطی اش کرد!
بعد همین بدمنِ کریه المنظر قصه، همانجا به ربَّ اول و آخرش ابلیس، قسم می خورد که داغِ سیاه قلمِ چشم و ابروی مشکی ات که شبیه تمثال های آویز بر پیشانی موکب های اربعین است را به دل مادرت بگذارد.
راستی مادرت.. راستی مادرت.. همسرت.. پسرت.. بعد از این هر بار با شنیدن روضه های عاشورا چه حالی می شوند..
غریب گیر آوردنت! غریب گیر آوردنت…
محمدرضا شفاه؛ تهیه کننده و مدیر باشگاه فیلم سوره؛
تو این دنیا، آدمها دو دستهان؛ دسته ی اول اونایی که سیاهی لشکرند و نقش پرکنندهی صحنه رو دارند، مثل من؛ دستهی دوم اونایی که نقش قهرمان قصه رو دارند و ماها تو صحنهایم که اونها نقش اصلی رو ایفا بکنند؛ مثل #شهید_محسن_حججی..
کارگردانا! میشه نقش ما رو اصلی کنی؟ میشه از این بیفایدگی و وضع آکساسوار-طور درمون بیاری؟ میشه ولو نقش یکی از وردست قهرمانها رو هم شده بدی به ما؟ داریم غرق میشیم تو این نقش! داریم عادت میکنیم به سیاهی لشکر بودن… داره فیلم تموم میشهها!
علی صدری نیا، کارگردان مستند جزیره فارسی؛
پیام حاج قاسم سلیمانی به مناسبت شهادت محسن حججی:
فرزندان دلیر شما انتقام این اقدام ددمنشانه را خواهند گرفت
به حلقوم بریده این شهید عزیز راه اباعبدالله (ع) سوگند یاد میکنیم که از تعقیب این شجره ملعونه و نابودی این غده خطرناک برآمده در پیکر جهان اسلام تا آخرین نفرشان از پای نخواهیم نشست
روح الله رفیعی، کارگردان مستند خالد و مجتبی، فرزندان غریب؛
در کوی نیکنامان ما را گذر ندادند
گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را
خوشا به حال تو که امشب سر بی سر به دامان بی سر داری
حسین شمقدری؛ کارگردان مستند میراث آلبرتا؛
اللهم ارزقنا شهادت فی سبیلک
آرامش و عزم راسخت، در لحظه اسارت عالمی را مبهوت کرده
حامد بامروت نژاد، تهیه کننده و مدیر مدرسه سینمایی عمار؛
می خواهم از طوفان پرت را پس بگیرم
از بادها خاکسترت را پس بگیرم
ده جنگجو در دست هایم صف کشیده
تا از جهان انگشترت را پس بگیرم
حس می کنم با بویی از تو می توانم
فانوس چشم #مادر ات را پس بگیرم
شعر: مرتضی حیدری آل کثیر
محمد ساسان، تهیهکننده برنامه تلویزیونی «ماه نشان»؛
برای چشمهای تو که دمار از روزگار ما در آورده است.از دیروز که عکسهایت منتشر شده است من را بیچاره کرده ای.مرثیه تو داغ تا ابد سرد نشدنی سینه مادری است که دسته گلش را برای امنیت کوچه به کوچه شهر های ما به جبهه فرستاد.
خواهرت آیینه دار دردی خواهد بود که از تماشای چشمان شیرافکن تو در جانش نشسته است. پدرت تا ابد کمر راست نخواهد کرد. و همسرت گاه و بیگاه تا سالهای سال با تجدید خاطره رفتنت مویه خواهد کرد.
فرزند کوچکت فقدان را از تو به ارث خواهد برد و تا زنده است به این عکس تو با ترس و افتخار خیره خواهد شد. اما فراتر از همه اینها تو مرزهای هنر اشراقی را جابجا کرده ای. در هنر اشراقی٬ هنرمند آیینه دل را از زنگار میزداید و خود را در معرض نور حقیقت قرار میدهد.
اما تو در این عکس قواعد را شکسته ای. مردانگی، شرف، اقتدار و مظلومیت تو آنچنان از این قاب بیرون میزند که رذالت و دون پایگی عکاس داعشی نتوانسته است ذره ای زنگار بر حقیقت و حقانیت نگاه نافذ تو بنشاند.
محسن حججی توتجسم مظلومیت سیدالشهدا در روز عاشورایی در قرن چهاردهم هجری.در کدامین کنج مجلس روضه گریه انقطاع سردادی که اینچنین تاریخ ساز شدی؟