این روزها که ماراتن انتخابات ،نفس نفس زنان به ثانیه های آخرش نزدیک می شود و تبلیغات ها شهر را تسخیر کرده اند ،حال و هوای مردم پر از هیجان و بحث های سیاسی است ,هر کس چوب کسی را به سینه می زند ؛ از جمع دوستانه گرفته تا هیئت های زنانه ،در تاکسی یا مطب پزشک ،همه جا سایه انتخابات حرفها را به سمت خودش می کشاند ،که این نشان از شعور و بصیرت ملت است ،هرچند گاهی با تعصبات و خشک اندیشی های غیر معقول آمیخته می شود ،که نتیجه خوبی در پی نخواهد داشت ، اما در مجموع این تحرک سیاسی قابل ستایش است.
تاثیر حضور در انتخابات برکسی پوشیده نیست ،از حس عزت و خود باوری که با اولین رای در ذهن انسان جوانه می زند و شکوفا می شود تا درخت تنومندی از آرمان های انسانی که بر شالوده ای از استقلال بنا شده است.
انتخابات ،انتخابات است چه شورا باشد ،چه ریاست جمهور ؛ هرکدام برتک تک سلول های این مرزو بوم تاثیرگذاراست و اثر انگشت های هر فرد بر پیشانی تاریخ شاهد ستایش یا نکوهش آیندگان خواهد بود.
این روز ها که نگاه نامزدها بر چهره شهر زوم شده است و هر بهانه کوچک انفجاری از تبلیغات را بارور می کند ؛ فرصت های طلایی CPR انتخاباتی است ،روزهای مبارزه برای کسب صندلی شورا ،روزهای مچگیری رقبا و البته برای خیلی ها فصل پول درآوردن است.
به امید دست یافتن به آرامنشهری که از عدالت ،برابری و امنیت سیراب باشد ؛درخیابان ها به دنبال ستادی همسو بااین موئلفه ها می گشتم ،کسی که مطالبات انسانی و شهروندی را در کلمات نگنجاند و فاصله ی مشکلات شهر را با عمل پر کند ؛اما چطور وقتی امروز با این همه تبلیغات کاغذی شهر دچار محاصره شده است ؛ بعدها به محیط زیست توجه خواهید کرد ،به درختانی که روز به روز کم تر می شوند ،با این همه انباشتگی زباله امروز ،چطور فرداها به معضل زباله که کوهی از آن طبیعت زیبایمان را نابود کرده است ،توجه می شود.
چطور وقتی با این بنرها و عکس های تبلیغاتی زیبای شهر خفه می شوند ،فرداها بفکر ابنیه ها و زیبایی های آن خواهید شد.
چطور حرف از دردهای مشترک زده می شود ،وقتی لباس ها از معروفترین مارک های دنیاست ،آرایش های غلیظ و پوسترهای آنچنانی با عکس ها بزک کرده ی ساختگی کدامشان بوی سادگی و صداقت خواهد داد؟!
حتی به کم ترین حقوق شهروندی هم در این ستادها توجه نمی شود ،به این آلودگی صوتی که بدون هیچ هدفی آهنگ های نامناسب به هوا پرت می کند ،به ستادهای که قرار بود تبدیل به محیطی برای دریافت تبادل ایده و برنامه های نامزدها شود ولی شبیه به چشن های بی پایه و اساس شده است.
این ولخرجی های نامتعارف ،هزینه های میلیونی تبلیغاتی ،شام دادن ها و هدیه دادن ها فقط برای یک صندلی است ؟! برای یک شغل پر دردسر؟! برای خدمتگزار مردم بودن ؟! مگر حقوق یک عضو شورا چقدر می ارزد که میلیون ها بابت تبلیغات ها پرداخته می شود ؟! مگر صندلی شورا چقدر می ارزد ؟!
به قلم سمانه قلی پور