به نقل از وبلاگ خاکریز های کاغذی /
انقلاب اسلامی ایران چنان عظمتی در درون و برون خود دارد که شعاع انوار آن به هر سمت و سویی پراکنده شده است و از هر طرف که به این واقعه بزرگ قرن بیستم بنگریم، دری برای ورود به یک مبحث مهم و قابل تامل به روی ما باز میشود.
سیره و زندگی رهبران و پیشقراولان انقلاب اسلامی یکی از عرصههای مهم و پر راز و رمزی است که گاه میتوان دلایل پیروزی و ماندگاری انقلاب را در دل آن جستجو کرد. البته که موفقیت انقلاب اسلامی و ایجاد آن را نمیتوان قائم به اشخاص دانست، اما سیره و رفتار بصیرتگونه برخی از رهبران موثر در انقلاب، در جریان و روند حرکت نهضت تاثیرات به سزائی گذاشته است.
به جز زندگی و رفتارهای خاص رهبر کبیر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی(ره)، اشخاص دیگری نیز ذیل رهبری ایشان به هدایتگری انقلاب پرداختهاند که آشنایی با زندگانی و سیره آنها کمک شایانی به تحلیل انقلاب اسلامی خواهد کرد.
شهید صدوقی در آیینه کتاب
شهید آیتالله محمد صدوقی از جمله نزدیکان به امام خمینی(ره) و هدایتگران موثر انقلاب بودند که شخصیت و منش خاص ایشان، محبوبیت و مقبولیت کمنظیری در بین انقلابیها ایجاد کرده بود و اگرچه جنبههای حضور ایشان در استان یزد پر رنگ شده، اما نقش موثر ایشان در روند انقلاب اسلامی و فرا تر از محدوده استان یزد قابل تامل و تدقیق است.
تا کنون بیش از ۱۰ عنوان کتاب و شمار زیادی مقاله درباره شخصیت شهید صدوقی به نگارش درآمده که هرکدام با ادبیاتی خاص و با نگاه و رویکردی متفاوت به بررسی و ثبت تصویر از ایشان پرداختهاند. بخشی از این کتابها تحقیقی و مستند به اسناد ساواک است که بیشتر مورد استفاده محققان و علاقهمندان به پژوهشهای تاریخی قرار میگیرد.
اما آنچه که در کنار آثار پژوهشی مهم به نظر میآید، کتابهایی است که علاوه بر مستند بودن، قابل استفاده و قابل درک برای عموم مردم باشد. صرف اینکه مؤلفی زندگینامه شهید صدوقی و یا هر شخصیت دیگری را با ادبیاتی تحقیقی و به صورت انشائی تهیه کند، اگرچه کار قابل تقدیری است، اما عامه مردم معمولاً ارتباط چندانی نمیتوانند با این آثار برقرار کنند. هنر نویسندگان این است که از دل مستندات، خاطرات و آنچه که از یک شخصیت مهم بر جا مانده، با ادبیات و زبانی پرداخته شده برای فهم عموم مردم اثری گردآورند که تصویری دقیق و قابل لمس برای مخاطب ترسیم کند.
کتاب تازه منتشر شدهی «رهبر دارالعباده» با چنین انگیزهای تدوین شده که در نوع خود درباره شهید صدوقی منحصر به فرد است. این کتاب به همت محمدعلی جعفری تالیف و در سال ۹۴ توسط نشر خطشکنان انتشار یافته است.
رهبر دارالعباده چه می خواهد؟
مؤلف در بخشی از مقدمه خود نوشته است: «دلخواهم این بود تا تصویر این مرد را چنان واضح بسازم که دیدنش روشنا باشد در سبک زندگی ما.» یعنی هدف، ترسیم الگویی از شهید صدوقی برای سبک زندگی مخاطب است، اما چقدر این هدف محقق شده است؟!
روش کار در کتاب «رهبر دارالعباده»، کوتاهنگاریهای پیوسته از خاطرات و مستندات شهید صدوقی به انضمام تصاویر ایشان است. این کوتاهنگاریها گاه به دو سطر تمام میشود و گاه یک صفحه را به خود اختصاص میدهد. زبان کتاب، صمیمی و بدون تکلف است و مخاطب به خوبی میتواند در هر بخش با شخصیت شهید صدوقی ارتباط برقرار کند.
نکته قابل تحسین در نگارش کتاب این است که بیشتر متون، خواننده را به تفکری هرچند کوتاه وا میدارد و او را برای لحظهای هم که شده درگیر رفتار شهید صدوقی میکند. به عنوان مثال در صفحه ۶۳ میخوانیم:
«دکتر شیبانی، مهندس بازرگان و دکتر سحابی آمده بودند یزد. از آقای صدوقی پرسیدند:
- در حالی که شاه ارتش قوی و سلاح دارد، چطور مبارزه کنیم؟
- با همان نیرویی که موسی با فرعون و ابراهیم با نمرود جنگید.»
در این نوشته کوتاه، مخاطب هم به قدرت استدلال و اتکای شهید صدوقی به نصرت الهی پی میبرد و هم یکی از گرههای فکری مبارزات زمان انقلاب برایش باز میشود که مبارزان چگونه با دست خالی و با ایمان به یاری خداوند، رژیم شاه را از پا درآوردند. علاوه بر این، تفاوت دیدگاه دو طیف فکری موثر در انقلاب اسلامی مشخص میشود و…
نکته دیگری که کتاب «رهبر دارالعباده» در شخصیت شهید صدوقی برجسته کرده است، صراحت و شجاعت شهید در مبارزه و مقابله با رژیم شاه است. خصوصیتی که البته از قدیم تاکنون درباره ایشان نقل و روایت شده، اما شاید در این کتاب به گونهای خاص و ویژهتر پرداخته شده است.
اما مؤلف کتاب چقدر در تحقق هدف خود، یعنی ترسیم الگوی سبک زندگی برای مخاطب موفق بوده است؟ چند درصد از محتوای کتاب بیان کننده سبک زندگی شهید صدوقی است؟
اساساً شخصیت شهید صدوقی و سیره ایشان به عنوان یکی از رهبران انقلاب، میتواند الگوی خوبی برای فعالان فرهنگی، اجتماعی و سیاسی باشد. اما این شخصیت خاص چقدر میتواند الگوی سبک زندگی مردم عامه هم باشد؟ و اگر الگو هست، در این کتاب به چه میزان خصوصیات الگویی ایشان برای سبک زندگی مردم عامه پرداخته شده است؟
عمده مطالب کتاب رهبر دارالعباده، سیره شهید صدوقی در مبارزات انقلابی و سیاسی است و مقدار اندکی نیز مطالب مرتبط با سبک زندگی شخصی ایشان دیده میشود. بنا بر این، اگر آنگونه که مؤلف اشاره کرده، هدف کتاب ترسیم یک الگو برای سبک زندگی باشد، این الگو برای خواص جامعه است و عامه مردم را بهره چندانی از آن نیست. هدف برای خواص تحقق یافته، اما برای عوام خیر! مگر اینکه منظور نویسنده از «ما» طیف خاصی از جامعه بوده باشد.
چند نکته از کتاب
اما نکات و ابهاماتی نیز درباره ساختار و نگارش کتاب به نظر میرسد که به صورت خلاصه مطرح میشود:
-اگرچه هدف مؤلف تاریخنگاری نبوده، اما اشاره به تاریخ و زمان وقوع برخی اتفاقات برای خواننده ضروری است. برای مثال، در صفحه ۶، سال مهاجرت به اصفهان و بازگشت از آنجا، در صفحه ۹، سالی که به قم رفت، در صفحه ۲۰، تاریخ سخنرانی و…
– پرشهای زمانی روایات نیز به یکباره و گاه ابهام آفرین است. مثلاً در اولین قطعه در صفحه ۶ نوشته شده «از نوادگان شیخ صدوق بود» و در قطعه بعدی نوشته «بیست ساله شده بود». یا صحبت از بازگشت شهید صدوقی از اصفهان به یزد است که بلافاصله سخن از حضورش در قم به میان میآید. مگر اینکه واقعاً اطلاعاتی از این دورههای زمانی موجود نباشد.
علاوه بر این، در یک مورد توالی زمانی نیز رعایت نشده که گمان نگارنده این سطور بر اشتباه در صفحهآرائی است. آنجا که صحبت از سال ۴۱ و انجمنهای ایالتی و ولایتی است، ناگهان در صفحه بعد با تاریخ «سیزده محرم ۵۷» مواجه میشویم. مطالب صفحه بعد (صفحه ۲۵) هم ظاهراً مربوط به سالهای پیروزی انقلاب است، اما در صفحه بعد مجدداً مباحثی مربوط به سال ۴۲ و تبعید امام خمینی(ره) نوشته شده است.
-روال کتاب بر این است که مرجع نقل قولها و خاطرات درج نشود و به صورتی مطالب مطرح شود که اصالت با موضوع باشد نه گوینده. اما برخی موارد، ناگزیر نیاز به ذکر مرجع و منبع دارد و اگرچه منابع در پایان به صورت کلی درج شده، با این حال میتوانست در پانویس صفحه و یا با ارجاع به پایان کتاب مشخص شود. به عنوان مثال صفحات ۹، ۱۶، ۱۷، ۲۹ و…
– به نظر میرسد برخی خاطرات اهمیت چندانی برای درج در کتاب نداشته است. مثلاً در صفحه ۶۵ میخوانیم: «اگر بین سخنرانی چیزی یادش میآمد از پشت بلندگو صدایمان میزد. باید از بین مردم خودمان را میرساندیم کنار منبر. حرفش را به ما میگفت و دوباره سخنرانی را ادامه میداد.»
موارد دیگری هم مثل گزارش ساواک از نامه شخصی از اتریش به شهید صدوقی(صفحه۳۳)، خاطرهای بدون نام درباره نامهنگاری یک دانشجو با شهید(صفحه۲۹) چندان حائز اهمیت به نظر نمیرسند.
از سوی دیگر، خاطرات مشهور دیگری مثل حضور ایشان در منطقه زلزلهزده طبس، جریان نامگذاری میدان مجاهدین، تعویق زمان نماز جماعت ماه رمضان مسجد حظیره برای مقابله با توطئه رژیم پهلوی و… در کتاب ذکر نشده است.
-هرچقدر صفحهآرائی و طرح جلد کتاب جالب و زیباست، اما قطع خشتی کتاب چندان جذاب به نظر نمیرسد. شاید علت کوچکی قطع کتاب به کم بودن متن بستگی داشته باشد.
البته مواردی از این دست قطعاً از ارزش کتاب نمیکاهد و صرفاً نقدی است بر ساختار کتاب که شاید در چاپهای بعدی مورد توجه نویسنده و ناشر قرار گیرد.
در مجموع باید اذعان کرد که کتاب «رهبر دارالعباده» تصویری خوب و واقعی و دورنمایی جذاب از شخصیت شهید صدوقی به مخاطب نشان میدهد. البته ذکر این نکته هم لازم است که سالها قبل از این، کتاب «روزی خواهم خفت؛ برای همیشه» توسط شمسی خسروی و انتشارات سوره مهر منتشر شده که آن کتاب نیز با یک روایت داستانی جذاب، زندگی شهید صدوقی را به نگارش در آورده که آن کتاب نیز ارزش ادبی و تاریخی خوبی دارد و تصویری مفصلتر و همراه با رویدادهای مهم انقلاب اسلامی در یزد برای مخاطب عرضه میکند. حتی به نظر میرسد نوع پرداخت آن کتاب و داستانی بودن روایت آن به مراتب جذابتر از کتاب «رهبر دارالعباده» است.
کتاب «رهبر دارالعباده» منبع خوبی برای آشنایی نسل جوانی است که شهید محراب، حضرت آیتالله صدوقی را ندیدهاند و ذهنیتشان از این مرد با بصیرت، نامهایی بر خیابانها و کوچهها و میادین و… است. البته که خواص و فعالان فرهنگی و اجتماعی نیز میتوانند الگوی مناسبی از شهید صدوقی در این کتاب بیابند.