به هیچ وجه نمی توانم اولین روزی که مادرم از دستان پدرم کتک می خورد ویا از زبان وی بد و بیراه می شنید را به خاطر بیاورم،آخه از زمانی که چشم بازکردم همین بود و همین،تمام روزگارم سیاهی و بدبختی بود.

آزار و اذیتهای پدرم به حدی بود که مادر نگون بختم با اینکه با تمام وجود من و خواهرم را دوست داشت اما حتی بخاطر مانیز نتوانست بیشتر از ۹سال زندگی مشترکش را ادامه بدهد،وی طلاق گرفت و بدنبال سرنوشت خود رفت ،بعد از آن بود که سیاهی زندگی مان از همه روزها بیشتر شد وپرده تاریکی کاملا زندگی ما را پوشاند.

پدر به من و خواهرم هیچ توجهی نداشت، بعد از مادر ما اسیر دستان نامهربان و خشونتبار نامادری نیز شدیم،هر از گاهی از خانه پدری به سوی مادر فرار می کردیم،اما وقتی نامهربانی های ناپدری را می دیدیم دوباره مثل آدمهای بیچاره به خانه اولمان بازمی گشتیم.

بعدها چندین بار زندان رفتن بخاطر دعوا و درگیری،افتادن در مسیر انحرافات اخلاقی و مصرف مواد مخدر شده بود کار من،اکنون بعد از ۳۸سال زندگی شاهد سومین طلاق خواهرم هستم،گویا وی نیز مانند پدرسرسازگاری با کسی را ندارد.

احساس می کنم بخاطر خواهرم و رفتارهایش بدجوری در میان بچه محله ها سرافکنده ام،خودم هم روزگار خوبی ندارم،پسرم ۱۵ساله ام به دستورات من هیچ توجهی ندارد،به کتش نمی رود که باید درس بخواند،تمام راههای تربیتی وی را آزمایش کردم،از روی دلسوزی بارهای با کمربند و شیلنگ بخاطر اشتباهاتش وی را تنبیه کردم،اما گویا چیزی که تاثیری روی این نوجوان ندارد کتکهای من است،اصلا بنظرم با پرخاشگری هایم وی گستاختر شده ویا می خواهد که مدام مرا عصبانی کند،تازگی ها شنیدم که گاهی وقتها مصرف مواد مخدر هم دارد،خیلی کم سن و ساله اما بویژه از زمانی که مادرش از من جدا شده به این مسیرها افتاده است.

هنوزخودم نمی دانم این من بودم که با همسرم ناسازگاری داشته ام ویا او بود که تاب و توان زندگی با مرا نداشت.

اصلا نمی فهمم که چرا برای ما باید اینگونه باشد،و فقط ماایم که در خانه مان باید طلاق مدام صورت بگیرد و بچه هایمان زود ترک تحصیل کرده و راه خلاف را بروند،دلم بحال دختر ۱۰ساله ام می سوزد،نمی دانم عاقبت وی چه می شود؟ آیا بالاخره یکی از ما عاقبت بخیر می شود ویا وی نیز مانند من و عمه اش و همچنین تنها برادرش ….

نمی دانم چه بگویم؟

نظر کارشناس:

نظر محققان بر این است که آسیب های طلاق حداقل تا چهار نسل ادامه خواهد داشت.آسیب های روحی و روانی ای که مانع بسیاری از فعالیتهای مفید افراد شده و انرژی های مثبت افراد را به هدر می دهد.در این میان از همه بیشتر فرزندان طلاق آسیب می بینند.

اکثر فرزندان طلاق در پی جدایی والدین خود را دلیل اصلی اختلالفات پدر و مادر دانسته و با ورود به دنیای جدید بدون هریک از والدین ویا هردوی آنها،احساسی توام با غم وجودشان را فرا خواهد گرفت.

نوشخوار فکری موضوعی است که این کودکان را آزار داده و قدرت فکر کردن به مسائل مختلف زندگی بویژه ادامه تحصیل را از آنها گرفته وبه این صورت شاهد افت تحصیلی ویا ترک تحصیل بسیاری از این کودکان و نوجوانان وحتی جوانان خواهیم بود.

این افراد با مشاهده رفتار والدین خود نسبت به یکدیگر حتی در زندگی زناشویی خود در آینده همان شیوه را آموخته و با بکارگیری آن با شکست مواجه خواهند شد و به این ترتیب احتمال ایجاد خانواده ای با جو متشنج در آنها بسیار بالا بوده و حتی از دل همین خانواده ها طلاقهای جدیدی صرت خواهد پذیرفت.

همچنین است به علت ترک تحصیل فرزندان طلاق و عدم افزایش مهارتهای فردی این افراد به سمت و سوی ارتکاب به جرائمی مانند سرقت،زورگیری،درگیری های مختلف،مصرف مواد مخدر و خرید و فروش آن،انحرافات جنسی و …سوق داده خواهند شد.

بنابراین زوجین بویژه آنانی که دارای فرزند مشترک می باشند قبل از هر اقدامی در رابطه با طلاق باید به عواقب آن بویژه آینده فرزندان خود بیاندیشندتا ….

تهیه و تنظیم ،سروان قاسم گرجی،معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی بهشهر