روز هجران و شب فرقت یار آخر شد/ زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد
آن همه ناز و تنعم که خزان می‌فرمود/ عاقبت در قدم باد بهار آخر شد
در سردتربن روزهای بهمن ماه برروی خاکی که از آزادی پر بود ،مردم با گرمای نفسشان با آرمان هایشان همراه شدند و پایان شاهنامه ی این سرزمین را خوش نگاشتند.
در روزهای که دستان استکبار یقعه ی این ملت را گرفته بود ،نهال انقلاب متولد شد ،نهالی که با شجاعت های میرزاکوچک خان ، دلاوری های مردم تنگستان ،مبارزات مشروطه خواهان و آزاد خواهی های دیگر مردمان این مرزو بوم جان یافت ،با رهبری امام خمینی (ره) به ثمر نشست .
انقلاب ما به راستی که انفجار نور بود ،انفجار رنگین کمان انسانیت ،بلندگوی محکمی که صدای مظلومیت مردم را به گوش جهانیان رساند ، مشت محکمی بود که بر صورت ابلیس های زمان زد و هنوز هم دردش بر روانشان آسوده خاطرشان نمی گذارد.
شب بیکران ستم ،با دستان قدرتمند این سرزمین ،طلوع صبحی دل انگیز بود .بارش بهاری در میان کویر طلسم شده از استکبار ،ظلم ،وحشت و چه ناباورانه پیروز شدند این مشت های ساده در مقابل هزاران قدرت بزرگ و در مقابل تاریکی مطلق چه زیبا نواختند سرود آزادی را.
امروز با صورتی خونی تاریخ توهماتشان را مرور می کنند نمی دانند این مرز و بوم تقویم اش پر است از زلزله های که به سرانجام نرسید ،از جنگ های که خونشان به زمین نریخت ، این سرزمین پراست از اسطوره ها آزادی. چه خیالی واهی خواهند داشت وقتی هنوز شهدای سی سال قبلمان را در قلبمان مرور می کنیم و پیکر مقدسشان را طوطیای چشمانم قرار می دهیم.
صبح های زیبای امروز ،شبهای پر آرامش ما ،مدیون طنین الله اکبرهایست که از پشت بام ها برخواستند و هنوز هم ادامه دارند تا وقتی که توطئه ها ،دسیسه ها هست ،صدای الله اکبرهایمان بلند تر خواهد شد.
امروز نسل چهارمی های هستند که در انشای دهه فجرشان ،انقلابی خروشان خواهید دید .این قاموس ماست ،جوانانی همچون آرش بپرورانیم که برای ،آزادی اندیشه هایشان بر مرزها پا بگذارند وجانشان را قربانیه آرمانهایشان کنند.

به قلم:آسمان پارسا