دیدار مقام معظم رهبری با جمعی از نخبگان جوان علمی کشور سه محور اساسی داشت که توجه و حرکت در مسیر تعیین‌شده آن می‌تواند بسیاری از آسیب‌های سیاسی، اقتصادی و علمی کشور را مرتفع و اشتباهات نهادینه شده در بخشی از سیستم مدیریتی کشور را به حداقل ممکن برساند.

«حفظ شتاب علمی کشور و جلوگیری از کند شدن رشد و شتاب علمی»، «لزوم ثبات و ایستادگی در راه انقلاب و حرکت جهادی در مسیر آرمان‌ها» و «توجه به اقتصاد مقاومتی با توجه به تجربیات دیگر کشورها» سه محور اصلی است که رهبر‌معظم‌انقلاب در فواصل زمانی مختلف و در دیدارهای مختلف به تفصیل درباره آنها سخن به میان آورده‌اند و در این دیدار توجه و تمرکز روی این سه محور را به عنوان مبنای توسعه و پیشرفت کشور معرفی می‌کنند.

برخی از رسانه‌های بیگانه به فراخور سیاست‌های خود بخش‌هایی از این سخنان را مورد توجه قرار دادند و به تحلیل و جهت‌گیری نسبت به آن پرداختند. رادیو فردا در همین‌باره می‌نویسد: «رهبر جمهوری اسلامی ایران می‌گوید که پیشرفت‌های علمی و صنعتی امریکا در ۱۵۰ سال گذشته نتیجه اقتصاد مقاومتی بوده است. رهبر ایران تأکید کرده که اقتصاد مقاومتی یک اندیشه تجربه شده در دنیاست و فقط اختصاص به ما ندارد.»

این رسانه در ادامه با اشاره به علت توجه مقام معظم رهبری به مسئله اقتصاد مقاومتی می‌نویسد: «آیت‌الله خامنه‌ای در ۱۶ شهریور ۱۳۸۹ برای نخستین بار اعلام کرد که ما باید یک اقتصاد مقاومتی واقعی در کشور به وجود بیاوریم و دو سال بعد در سخنرانی دیگری گفت: اقتصاد مقاومتی یعنی آن اقتصادی که به یک ملت امکان می‌دهد و اجازه می‌دهد حتی در شرایط فشار هم رشد و شکوفایی خودشان را داشته باشند.»

رادیو فردا، همچنین مفهوم واقعی مورد نظر معظم‌له از اقتصاد مقاومتی را «داشتن اقتصادی رو به رشد با آسیب‌پذیری کمتر» در برابر دشمنان می‌داند و در جای دیگری، بر «پیروی از الگوی اقتصاد بومی- علمی برآمده از فرهنگ انقلابی و اسلامی» تأکید کرده است. فارغ از نگاه خاص رسانه‌های غربی به مسائل مطرح شده توسط رهبرمعظم انقلاب اسلامی باید دلایل این مسئله را مورد واکاوی قرار داد که چرا ایشان طی ماه‌های اخیر این سه محور را در اکثر سخنرانی خود مورد توجه قرار می‌دهند و نسبت این سه مؤلفه با توسعه و پیشرفت در کشور چیست و چرا باید توسعه کشور منوط به تحقق این سه محور باشد.

دست دولت از اقتصاد مقاومتی خالی است
بعد از روی کار آمدن دولت یازدهم تا به امروز که نزدیک به ۴۰ ماه از عمر دولت می‌گذرد، رهبرمعظم انقلاب اسلامی به ویژه در خلال مذاکرات هسته‌ای یک مسئله را شاید بیش از ۱۰۰ بار مورد تأکید قرار داده‌اند و آن حرکت در مسیر اقتصاد مقاومتی است. معظم‌له حتی سال ۹۵ را به همین نام انتخاب کرده‌اند و تاکنون که ۱۰ ماه از سال ۹۵ می‌گذرد هنوز هیچ اقدام اساسی و ملموسی در این جهت انجام نشده است.

جالب است که ایشان حتی در نامه معروف به نامه۹ ماده‌ای که در مسئله هسته‌ای منتشر کردند و در آن به بحث اجرای تعهدات ایران و ۱+۵ پرداختند نیز تکرار چنین موضوعی را لازم شمرده و در قسمت پایانی نامه خود خطاب به رئیس‌جمهور محترم و وزرای دولت می‌فرمایند: «…همان‌طور که در جلسات متعدد به آن جناب و دیگر مسئولان دولتی یادآور شده و در جلسات عمومی به مردم عزیزمان گوشزد کرده‌ام، رفع تحریم‌ها هر چند از باب رفع ظلم و احقاق حقوق ملت ایران کار لازمی است، لیکن گشایش اقتصادی و بهبود معیشت و رفع معضلات کنونی جز با جدی گرفتن و پیگیری همه‌‌جانبـه ‌اقتصاد مقـاومتی میسر نخـواهد شـد.» این بخش پایانی نامه اخیر رهبر معظم انقلاب به رئیس‌جمهور کشورمان در باب برجام است که حاوی ۹ الزام جهت توجه دولت به فرآیند اجرای توافق هسته‌ای بود.»

معظم‌له در ادامه می‌فرمایند: «امیـد است که مراقبت شود که این مقصود با جدیت تمام دنبــال شود و به خصوص به تقویت تولید ملی توجه ویژه صورت گیرد و نیز مراقبت فرمایید که وضعیت پس از برداشته شدن تحریم‌ها، به واردات بی‌رویه نینجامد و به خصوص از وارد کردن هرگونه مواد مصرفی از امریکا جداً پرهیز شود.»

اما در پاسخ به چرایی اهمیت چنین مسئله‌ای که رهبری نیز خود را ملزم به تکرار آن می‌دانند می‌توان اینگونه تبیین کرد که پیشرفت و اقتدار کشورمان در بسیاری از حوزه‌های نظامی، علمی و سیاست خارجه مرهون حرکت در چنین مسیری است که از جمله آن می‌توان به «پیشرفت‌های چشمگیر در تولید علوم پیشرفته نانو، هوافضا، سلول‌های بنیادین و بیوداروها»، «خودکفایی در تولید بنزین»، «ساخت جنگنده قاهر»، «دستیابی به فناوری ساخت زیردریایی‌های مدرن»، «پیشرفت خیره‌کننده در مقوله انرژی هسته‌ای و ازجمله تأمین سوخت ۲۰ درصد و تولید صفحات سوخت» و «دستیابی به فناوری تولید پهپادهای رادارگریز» اشاره کرد، البته تمرکز ایشان بر اقتصاد مقاومتی نافی ابزارها و شگردهای مرسوم دیپلماسی نیست بلکه به آن معناست که تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان دولت – همانگونه که طی ۱۲ ماه پس از اجرای برجام نیز اثبات شد – باید تمرکز و تلاش خود جهت اعتلا و پیشرفت همه‌جانبه کشور و بی‌اثرکردن تحریم‌ها را نه براساس وعده‌های خیالی بلکه برپایه «استفاده بهینه از ظرفیت‌ها و سرمایه‌گذاری داخلی کشور» معطوف کنند و نه امید بستن به شگردهای دیپلماسی اختصاصی یا مذاکرات صرف با طرف غربی باشد. توجه صرف به عرصه سیاست خارجی برای زدودن مشکلات داخلی نه تنها باری از دوش نظام و ملت بر‌نمی‌دارد بلکه کشور را وابسته‌تر از گذشته خواهد کرد و این یعنی تعدیل توان داخلی و اثرگذاری بیشتر تحریم‌ها و تهدیدهای بیرونی.

باشگاه سیاسی به جای دانشگاه
تأکید رهبری جهت حفظ شتاب علمی کشور را باید در آسیب‌های مهم و مصادیق متفاوتی از جمله خودباختگی، مرعوب شدن در برابر غرب، عدم‌درک پیام «ما می‌توانیم‌» در قشر جوان و دانشجو جست‌وجو کرد، آنگونه که «سیاست‌زده کردن مراکز علمی»یکی از ابزارهای تکراری غرب در مسیر بومی‌سازی علمی در کشور و مواجهه منفعلانه با پیشرفت علمی غرب در جوان ایرانی می‌تواند باشد، به طوری که اگر با یک نگاه مبتنی بر تجربیات تاریخی به مسئله نگاه کنیم به خوبی خواهیم دید برخی از جناح‌های سیاسی از سال ۷۶ به این سو تلاش داشته ‌با عضو‌گیری رسمی از دانشجویان و به تبع آن مدیریت تشکل‌های دانشجویی، فضای علمی دانشگاه‌ها را به سمت «سیاست‌زدگی‌» هدایت و اهداف جناحی را محقق کنند.

بر همین اساس «یارگیری» از دانشجویان توسط برخی از احزاب غربگرا که درصدد هدایت اهداف خود در سطح دانشگاه‌هاست را هم باید تحت عنوان «کمرنگ گشتن عدالت‌محوری در دانشجو و وابستگی به جریان خاص سیاسی و دفاع بر مبنای تعصب» تعریف کرد، به همین دلیل رهبری دریکی از دیدارهای سال گذشته خود نیز می‌فرمایند: «… متأسفانه ما در دوران‌هایی، نمونه‌های نامطلوبی را در دانشگاه‌ها داشتیم که جوانان نخبه را به ترک کشور تشویق می‌کردند یا در سال‌هایی، افرادی در داخل وزارت علوم، در مقابل حرکت علمی مانع‌تراشی می‌کردند، این موارد به هیچ وجه نباید تکرار شوند.» بنابراین این یک ضرورت حقیقی است که دولت نه تنها باید مانع از متوقف‌شدن رشد علم در کشور شده بلکه فراتر از آن «حفظ فضای آرامش و نشاط در دانشگاه‌ها» را با هدف کمک به پیشرفت دانش و فناوری در حوزه‌های مختلف در اولویت قرار دهد.

رهبری انقلاب بارها «انقلابی‌گری» را به ویژه در مراسم سالگرد رحلت حضرت امام یکی از ویژگی‌های بارز ایشان خوانده‌اند و حتی پایه اصلی «تحریف شخصیت حضرت امام» و «استحاله گفتمان انقلاب اسلامی» توسط برخی از جریانات داخلی را تخطئه انقلابی‌گری به عنوان یکی از خصایص ایشان برشمرده‌اند.

اگر چه «فاصله گرفتن از آرمان‌های امام و انقلاب» در سیاست‌ورزی‌های برخی از مسئولان و کارگزاران نظام را باید از علل اصلی تکرار این کلیدواژه‌ توسط معظم‌له دانست؛ مسیری که می‌تواند نه تنها ماهیت انقلاب اسلامی را در یک‌بازه زمانی دچار تغییر و تحولات بنیادین کند بلکه می‌تواند مسیر توسعه کشور را نیز با دست‌انداز‌های جدی روبه‌رو کند چراکه سیاستمداران با حس محافظه‌کاری در خود، نه تنها خود از اصول بدیهی انقلاب اسلامی در حوزه سیاست خارجه رویگردان شده و تلاش ویژه بر «عدول از اندیشه‌های امام» و «تغییر در مبانی انقلاب اسلامی» قرار می‌دهند، آن هم در شرایطی که اشرافی‌گری و رفاه‌زدگی یکی از آفت‌های اصلی اقتصاد کشور به شمار می‌آید و کارکردهای مسئولان یک حاکمیت سیاسی را به شدت کاهش می‌دهد.

بر همین اساس چنانچه انقلابی‌گری به عنوان یک ارزش اسلامی و انقلابی به نسل‌های آینده انقلاب منتقل نشود و اطلاعات درست و صحیحی از انقلاب و شاخص‌های آن نظیر «انقلابی‌گری» به نسل‌های بعدی انقلاب انتقال پیدا نکند نه تنها ماهیت انقلاب دچار دگردیسی قرار می‌گیرد بلکه همانند زمان قاجار و پهلوی برای تولید علم و حرکت در مسیر تکنولوژی و پیشرفت باید نگاه به کرم! دولتمردان غربی داشت.