مهدی شکیبایی:
انقلاب اسلامی ایران سال های پایانی دهه چهل عمر خود را می گذراند. این انقلاب در همه این سال ها تحولات زیادی را در عرصه های داخلی و بین المللی به خود دیده و آنها پشت سر گذاشته است. جامعه ایرانی هنوز خود را یک جامعه انقلابی می داند و همین امر موجب شده که بر مشکلاتی که شاید هر یک از آن ها می توانست جامعهای را زیر و رو کند، فایق آید.
جنگ ۸ ساله تحمیلی غرب و ارتجاع منطقه، تحرکات شقاق آفرین قومی دهه ۶۰، تنگناهای اقتصادی ناشی از جنگ، ارتحال معمار کبیر انقلاب، فتنه هایی چون رخ دادهای تلخ تیر ۱۳۷۸ ، تبدیل مجلس و دولت به اپوزیسیون نظام در سال های ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۳، فتنه سال ۱۳۸۸، اشغال افغانستان و عراق توسط امریکا با سیاست اعلامی جنگ با تروریست و در واقع با سیاست اعمالی محاصره و ناامن سازی محیط پیرامونی ایران، ناامن سازی مرزهای ایران توسط اشرار، گسترش تروریسم تکفیری در سطح منطقه، اعمال تحریم های ظالمانه نظام مند با هدف ناکارآمد نشان دادن نظام جمهوری اسلامی، حمله به باورها و ارزش های اسلامی و انقلابی با هدف خارج سازی جامعه ازشرایط انقلابی و… نمونه هایی از این مشکلات است که هریک می توانست هر کشوری را دچار بحران سازد.
اما جامعه ایران با توجه به اینکه هنوز خود را در آغاز راه انقلاب می بیند و افق زیادی را در پیش رو دارد، توانسته است از همه این بحران ها به سلامت بگذرد. هر چند هوشمندانه می داند که مسیر آینده بی خطر نیست.
شادابی انقلابی و ثبات حاصل از آن در داخل، موجب شده است که نظام در پیگیری آرمان های امتی انقلاب نیز دستاوردهای بزرگی کسب کند. دستاوردهایی که خود موجب افزایش ثبات و امنیت در داخل نیز شده است. از جمله اینکه :
حمایت ملت و دولت ایران از آرمان آزادی فلسطین در همه سال های پس از انقلاب، موجب شده که دشمن صهیونیستی نه تنها ایده گسترش ارضی از طریق اشغال را رها کند بلکه به دنبال طرح هایی است که بتواند بقای خود را تضمین نماید. ایده «اسرائیل بزرگ از نیل تا فرات» دیگر در جامعه صهیونیستی اعم از مسئولان و مردم جایگاهی ندارد و همه در تکاپو برای حفظ آن چیزی هستند که تاکنون اشغال کرده اند.
این ایده حتی در جوامع غربی که همواره از اسرائیل و اهداف آن حمایتی همه جانبه داشته اند، نیز دیگر پذیرفتنی نیست. ارائه و حمایت و پیگیری از طرح تاسیس دولت فلسطینی در سرزمین های اشغالی ۱۹۶۷ از سوی حامیان سنتی و تاریخی این رژیم، در این چارچوب ارزیابی می شود. تشکیل دو دولت در سرزمین فلسطین، در واقع به معنی کوچکتر شدن سرزمین موجودیتی به نام اسرائیل و دفن شدن آرمان اسرائیل بزرگ است. به همین دلیل مسئولان صهیونیستی با جدیت تمام با تشکیل دولت فلسطینی مخالفت می کنند.
از دیگر سو حمایت ایران از جبهه مقاومت موجب شد، مقاومت روز به روز توانمندتر شود.
خروج ارتش اسرائیل از جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰میلادی، فرار صهیونیست ها از غزه در سال ۲۰۰۵ میلادی و شکست اسرائیل در جنگ ۳۳ روزه سال ۲۰۰۶ میلادی از مقاومت اسلامی لبنان که نقطه عطفی در معادله رویارویی با دشمن صهیونیستی محسوب می شود، نشان داد که ادعای قدرت و شکست ناپذیری اسرائیل، افسانه است. جنگ های ۲۲ روزه، ۸ روزه و ۵۱ روزه در سال های ۲۰۰۸و ۲۰۱۲ و ۲۰۱۴ میلادی نشان داد که اسرائیل دیگر توانایی پیروزی در هیچ جنگی را با گروه های مقاومت ندارد. مقاومتی که “جنگ نامتقارن” را برگزیده است و به طریق اولی در صورت شروع “جنگی ترکیبی” علیه این رژیم، با مشارکت گروه های مقاومت و یک قدرت منطقه ای، آرزوی دیرین همه ملل مسلمان و خصوصا ملت های ایران و فلسطین در «محو اسرائیل از صفحه روزگار» محقق خواهد شد. در پایان دهه ۴۰ عمر انقلاب دیگر خبری از دولت های دست نشانده غربی از نوع معروفش در محیط پیرامونی ایران وجود ندارد و اگر هم داشته باشد بواسطه ظهور بیداری در شرایط متزلزلی واقع است. به یک معنا نه آمریکا و غرب آن آمریکای دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی است و نه متحدان عربی او در وضعیتی قرار دارند که بتوانند دستورکارهای اربابش را بی دغدغه پیگیری کند.
ورود ایران در تحولات سوریه نشان داد که جمهوری اسلامی قدرتی تاثیر گذار در منطقه است. سوریه گرفتار توطئه ای بین المللی، به عنوان نمونه آزمایشی جریان سلطه و صهیونیسم بین الملل، برای تعریف جدیدی از هژمونی آن در منطقه به شمار می رفت.
فرو پاشی نظام سیاسی در سوریه به معنی جزیره ای شدن جبهه مقاومت و تضعیف کامل آن و در نهایت از دست رفتن حوزه های نفوذ ایران و ورود آسیب های جدی به امنیت جمهوری اسلامی در همه ابعاد سیاسی، اقتصادی و نظامی و غیره بود.
ایران با سیاست حمایت اعلامی و اعمالی از دولت قانونی سوریه، ضمن اینکه قدرشناسی ملت ایران به حمایت های دولت و ملت سوریه در جنگ ۸ ساله عراق و غرب و ارتجاع عرب علیه ایران را اثبات کرد، نشان داد که ایران هوشمندانه تحولات منطقه را رصد کرده و با ورود به موقع و مدیریت شده اجازه نخواهد داد که منافع و امنیت ملی و امتی ایران به مخاطره بیفتد و دوستان ایران نیز باور کنند که ایران در دوستی با آنها معامله گر نیست. هرچند شتاب زده تصمیمم نمی گیرد ولی ورودی اقتدارگرانه دارد.
حمایت از مطالبات قانونی مردم در کشورهای منطقه بدون دخالت در امور داخلی کشورها نیز از نظام ایران، تصویری حق طلب و قابل اعتماد در نزد افکار عمومی منطقه و مردم جهان به نمایش گذاشته است. این تصویر علی رغم موج های رسانه ای است که دولت های غربی و عربی علیه ایران راه انداخته اند. افزایش اعتراضات مردمی و به ویژه در سطح نخبگی در غرب، به عربستان و بحرین و دولت های غربی، به دلیل حمایت از این دولت های قرون وسطایی و گسترش ستایش از حاکمیت خرد محور در ایران، در ماه های اخیر، در این چارچوب ارزیابی می شود.
تسلیم نشدن ایران در برابر فشارهای غرب برای چشم پوشی دانش هسته ای، قدرت های بزرگِ نظامی، اقتصادی و سیاسی فعلی جهان یعنی ، امریکا، روسیه، چین، فرانسه ، انگلیس و آلمان را ناچار ساخت تا در عالی ترین سطح سیاسی با مسئولان ایرانی به مدت ۱۲ سال به گفتگو جهت رسیدن به تفاهم بپردازند. موضوعی که در جهان بی سابقه بوده است و جهانیان چاره ای جز اعتراف به حقانیت و اقتدار ایران نیافتند. اقتداری که به اعتراف آنان خاستگاهش حاکمیت شرایط انقلابی در جامعه ایران، اعم از دولت و ملت است و اینکه مردم ایران پس از گذشت ۳۷ سال از انقلاب هنوز خود را انقلابی دانسته و ضمن حفظ موازین قانونی، انقلابی عمل می کنند.
نمایش اقتدار نظامی ایران در صیانت از مرزها و منافع و امنیت کشور نیز در این سال ها بی نظیر بوده است. این موضوع در آب های خلیج فارس، دریای عمان و فراتر از آن در آب های بین المللی توسط نیروهای نظامی ایران اعم از ارتش و سپاه، قویا اثبات شده است. مقابله با ناامنی های دریایی در اقیانوس هند و برخورد بی ملاحظه و بی مهابا با هر تحرکی که هدفش تضعیف امنیت و اقتدار نظام اسلامی و تحقیر ملت بزرگ و تاریخی ایران باشد، از ویژگی های نیروهای نظامیِ انقلابی ایران است. توقیف دو قایق نظامی و دستگیری ۱۰ تفنگدار دریایی امریکا در آبهای سرزمینی ایران نشان داد که ملت ایران در صیانت از منافع و امنیت خود، ملاحظه هیچ قدرتی را نخواهد کرد، حتی اگر در شرایط حساس نهایی شدن توافق هسته ای و لغو تحریم ها باشد.
گسترش ظرفیت های علمی ایران در ابعاد مختلف و خصوصا در دانش هسته ای، فنآوری های نظامی، سلول های بنیادین، نانو تکنولوژی، فنآوری های برتر و غیره، مدیریتِ استراتژیک نظام جمهوری اسلامی در مدیریتِ هزینه کردها در شرایط بحرانی را نشان می دهد. مدیریتی که با تشخیص درستِ اولویت ها افق های بلند را نشانه رفته است.
همه این دستاوردها به واسطه آن است که ملت ایران در همه این سال ها خود را در شرایط انقلابی تعریف کرده است و با آن که نسل چهارم انقلاب نیز متولد شده، فضای انقلاب شاداب است. قاطبه مردم و مسئولین در عین اینکه خود را وامدار هیچ کس و هیچ جریانی نمی دانند، خود را بدهکار انقلاب دانسته و خویش را مکلف به تکلیف نیز می دانند. همانگونه که معتقدند امام به تکلیف خود و بر اساس پیمان الهی با عالمان مبنی بر اینکه در برابر ستمگران آرام ننشینند، عمل کرد و شهدای انقلاب و جنگ ۸ ساله و شهدای امنیت ملی و منطقه ای نیز به تکلیف خود عمل کرده اند، آنان نیز باید به تکلیف خود عمل کنند و خواهند کرد. زیرا این باور، در ملت مسلمان ایران نهادینه شده است که افق های بلند تنها با تلاش و صبوری و هوشمندی انقلابی قابل حصول است و هرگز از موج های انگیخته شده هراس نداشته اند و با باور و عمل انقلابی آن ها را مدیریت کرده اند. وقتی به گذشته می نگرند گذشته با همه فراز و فرودهایش و با همه طوفان هایش در گذشته مانده است. هرچند برای رسیدن به نقطه، هزینه ها زیادی داده شده است اما همان گذشته می گوید؛ آینده روشن است اگر همچنان انقلابی باشیم.
امام(ره) چراغ راه را برای دست یابی به افق های شکوهمند آینده، برافروخته است در آنجا که فرمود؛ میزان حال فعلی افراد است. پس شایسته است ما امروزی ها و شما فردا و فردایی ها همواره از خود بپرسیم آیا انقلابی هستیم؟ چرا که اگر این دستاوردها با شادابی انقلابی حاصل شده باشد که شده است، باید همواره انقلابی باشیم.