اگر قرار است در جامعه اسلامی، فرهنگ و تمدن اسلامی جایگزین فرهنگهای غیر اسلامی شود، باید سبک زندگی اسلامی شناخته، معرفی و به کار گرفته شود. به این منظور برای آشنایی با جزئیات فرهنگی فراتر از کلیات فرهنگی که همه می دانند، امری ضروری است ، این جزئیات فرهنگی باید در قالب مهندسی فرهنگی جامعه از همه ابزارهای رسانهای و اشکال جامعه پذیری در جامعه نهادینه شود.
از جانب دیگر انسان نیازمند سرمشقهای نیک است. سرمشقهای نیک الهی هم پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) هستند. مردم دین خود را از آنان میگیرند و این قرآن و عترت طاهره است که به عنوان دو ثقل و وزنه عظیم الهی مردم را به سوی خدا دعوت، راهنمایی و هدایت میکند. ضرورت این امر ایجاب میکند تا در سالروز شهادت مظلومانه امام محمد باقر(ع) گوشهای از سبک زندگی این امام همام را مورد مطالعه قرار گیرد.
۱-بهداشت فردی
رعایت بهداشت فردی، نقش بسیار مهمی در زندگی امام باقر(ع) داشت. در آن دوران امکانات بهداشتی و پزشکی بسیار محدود بود. اما امام در همان روزگار بسیار بدان اهمیت می داد و رعایت آن را به پیروان خویش نیز سفارش می کرد. امام همواره محاسن و ناخن خود را حنا می کرد، لباس های تمیز می پوشید و ناخن های خود را کوتاه می کرد و می فرمود: (ناخنهای خود را کوتاه کنید، زیرا آن ها محل جمع شدن شیطان هستند.)
امام(ع) پیرایشگری مخصوص خود داشت که موهای سر و صورت ایشان را اصلاح میکرد و از این رو اصحاب، امام را همواره با موهایی مرنب و پیراسته مشاهده میکردند. همچنین به مسواک زدن اهمیت بسیاری میداد و میفرمود: “اگر مردم میدانستند که مسواک زدن چه فواید مهم و فراوانی دارد، آن را حتی در بستر خواب نیز از خود جدا نمی کردند.”
امام همواره در محیطها و اماکن عمومی با لباسهای برازنده و تمیز حاضر میشد، به گونهای که نزدیکان در مورد ایشان میگفتند: “ظاهر ایشان بیشتر به جوانان میماند.”
۲-حسن خلق
اسلام، اهمیت زیادی به خوش خلقی و برخورد نیکو با مردم بویژه با مومنان داده و آن را یکی از ارزشهای والای اخلاقی میداند. امام باقر(ع) میفرماید: “لبخند مرد به روی برادر مومنش بسیار پسندیده است و ستردن غبار-اندوه_ از چهره او حسنه است و خدا به چیزی برتر از شاد کردن دل مومن پرستش نشده است.”
امام از زبان جد بزرگوارش رسول اکرم(ص) این روایت را برای مردم میخواند که: “هر کس مومنی را شاد کند، مرا شاد کرده و هر کس مرا شاد کند، خدای را خشنود ساخته است.”
امام از شاد کردن دیگران خشنود میشد و گاه اطرافیان را به شوخیهای ستوده و در حد اعتدال -که موجب سرور و خوشحالی افراد میشد- تشویق میکرد و به آنها میفرمود: “همانا خداوند آن کس را که در میان جمعی شوخی(ستوده) میکند، دوست می دارد، در صورتی که مزاح او آمیخته با سخنان ناروا نباشد.”
۳-تحکیم بنیان خانواده
از دیگر نکات ارزنده و مهم زندگانی امام باقر(ع)، اهتمام ایشان در جلب محبت افراد خانواده و فراهم آوردن لوازم تحکیم خانواده بود. حسن زیات بصری، به همراه یکی از دوستانش به حضور امام شرفیاب میشود تا برای پرسشهای خود پاسخی از امام دریافت کند. وی پس از ورود به اتاق با صحنهای رو برو میشود که تعجب او و همراهانش را بر میانگیزد. او امام و اتاقش را در حالتی بسیار آراسته مشاهده میکند. پس از آن که پرسشهایش را مطرح میکند و پاسخ میشنود، هنگام برخاستن و خارج شدن، امام به او میفرماید: “فردا همراه دوستت نزد من بیا”، روز بعد به منزل امام میآیند، ولی ایشان را در اتاقی خاکی که فقط حصیری در آن پهن بود و پشمینهای برتن داشتند، یافتند. امام به او فرمودند: “ای برادر بصری، اتاقی را که دیشب مشاهده کردی، اتاق همسرم بود و اسباب و اثاثیهای هم که در آن بود، به او تعلق داشت. او خودش را برای من زینت کرده بود و من هم باید خودم را برای او زینت می کردم. بنابراین، گمان بد به دل خویش راه مده.” او گفت: “فدایت شوم. سوگند که در مورد شما بدگمان شده بودم. ولی اینک خدا بدگمانی را از دلم بیرون کرد و دریافتم که حقیقت همان است که شما فرمودید.”
۴-ارتباط عاطفی با فرزندان
یکی از فرزندان حضرت بیمار بود و وضع وخیمی داشت و امام از این موضوع بسیار ناراحت بود. سرانجام بیماری او بهبود نیافت و به مرگ وی انجامید. امام از درگذشت او بسیار متاثر شد. صدای شیون و زاری اهل خانه بلند شد. امام به بالین فرزند خود رفت. ولی لحظاتی بعد با چهرهای گشاده بیرون آمد که موجب تعجب برخی از حاضران شد و در این مورد از ایشان پرسیدند. حضرت فرمود: “ما دوست داریم آن که دوستش داریم -فرزندمان- سلامت باشد، ولی وقتی خواست خدا ذر مورد ما نازل شد، به آن چه او دوست دارد گردن می نهیم.”
امام با این رفتار و گفتار نیکو، چهارچوب محبت واقعی و اصیل را به همگان آموخت و یادآور شد که دوستیهای دنیوی از قبیل محبت به فرزند نباید مانع فرمانبرداری از خواست و اراده الهی شود.
۵-صمیمیت و معاشرت با دوستان
از دیگر سجایای اخلاقی که اسلام بر آن تاکید کرده است، ابراز محبت دو مومن نسبت به یکدیگر است. زیرا محبت اگر ابراز شود، صمیمیت طرف مقابل را نیز به همراه دارد و او پس از آگاهی از محبت، میکوشد تا به آن پاسخ دهد که این تلاش، به تحکیم رابطه دوستی و ایجاد صمیمیت بیشتر میان آنها میانجامد. همچنان که در احادیث و سخنان امامان معصوم(ع) نیز رویکرد گستردهای به موضوع نشان دادن محبت به دوستان و دوری از مخفی کردن آن شده است.
-ابی عبیده- میگوید: “من در –سفری-با امام محمد باقر(ع) هم کجاوه بودم. نخست من سوار می شدم و سپس او سوار میشد و به محض سوار شدن سلام و احوالپرسی میکرد. درست مانند کسی که مدتهاست دوست خود را ندیده. سپس دست میداد و مصافحه میکرد…..آن حضرت در این باره فرمود: “هرگاه دو مومن به هم برسند و با هم دست بدهند و حال یکدیگر را بپرسند، خداوند گناهان آنها را میریزد و پیوسته به آن دو نظر میکند تا هنگامی که از هم جدا شوند….هرگاه دو مومن با هم دست بدهند، خداوند دست خود را در میان دست آنها در میآورد و با آن کس که بیشتر دست دیگری را بفشارد، دست میدهد.”
۶-دستگیری از نیازمندان
کمک به محرومان، نیازمندان و ستمدیدگان جامعه، اصل مهمی در زندگی امام محمد باقر(ع) محسوب شده و برطرف کردن نیازهای مادی و روحی آنان را از مهمترین فعالیتهای اجتماعی خود به شمار میآورد. ایشان همواره سخنان نیازمندان را میشنید، به دردهایشان تسکین میبخشید و آنها را به اطراف خود گرد میآورد. امام صادق(ع) در این باره میفرماید: “روزی نزد پدرم رفتم، در حالی که مشغول تقسیم هشت هزار دینار به نیازمندان مدینه بود.”
و در روایت دیگری میفرماید: “با وجود این که پدرم از نظر بنیه مالی ضعیفتر از سایر افراد خاندانش و نیز مخارج زندگیاش بیشتر از بقیه بود، ولی در هر روز جمعه به نیازمندان کمک میکرد، حتی اگر کمک او به اندازه یک دینار بود و میفرمود: “پاداش صدقه و کمک به نیازمندان در روز جمعه برتری دارد، همان گونه که روز جمعه نسبت به دیگر روزهای هفته دارای برتری است.”
ویژگی برجسته امام باقر(ع) در دستگیری از نیازمندان این بود که هرگز آنان را (سائل) خطاب نمیکرد و پیوسته به دیگران میفرمود: “آنان را به بهترین نام هایشان صدا بزنید.”
۷-احترام به حق الناس
ضرورت احترام به حقوق مالی و داراییهای مردم، حتی اقلیتهای دینی از مسائلی است که اسلام به آن توجه ویژهای دارد. اسلام صرفنظر از رعایت حقوق مسلمانان، رعایت حقوق دیگر کسانی را که با مسلمانان زندگی میکنند را ضروری میداند و حتی تجاوز به حقوق مالی و داراییهای فرقهها و گروههایی را که معصومین آنها را لعن و نفرین فرمودهاند، برنمیتابد و مالکیت آنها را محترم میشمارد.
ابوثمامه میگوید: “روزی خدمت امام باقر(ع) رسیدم و عرض کردم: فدایت بشوم؛ من قصد دارم در مکه اقامت گزینم و ساکن آن جا باشم، ولی به یکی از پیروان فرقه مرجئه بدهکارم و به او مدیون هستم، حال میخواهم نظر شما را بدانم. امام در پاسخ فرمود: تزد طلبکار خود بازگرد و طلبش را بپرداز و به گونهای زندگی کن که وقتی به دیدار پروردگارت شتافتی از سوی کسی دینی بر گردن تو نباشد؛ زیرا مسلمان هرگز خیانت نمیکند”.