به نقل از وبلاگ یاران /
تأثیر پذیری از قیاس وجود داشت. یعنی یک آفت درونی که می توانست شیعیان را تهدید کند، لذا امام در محو مبانی مذهب قیاس و استحسان تلاش کرد. مبارزه با برداشت های جاهلانه و قرائتهای سلیقه ای از دین نیز در مکتب امام جایگاه ویژه ای داشت و حضرت علاوه بر حرکت کلی و مسیر اصلی، به صورت موردی با این انحرافات مبارزه می کرد. از جمله آن ها حکایت معروفی است که باهم می خوانیم: حضرت مردی را دید که قیافه ای جذاب داشت و نزد مردم به تقوا مشهور بود. او دوعدد نان از دکان نانوایی دزدید و به سرعت زیر جامه اش مخفی کرد و بعد هم دوعدد انار از میوه فروشی سرقت کرد و به راه افتاد. وقتی به مریضی مستمند رسید، آن ها را به او داد. امام صادق(علیه السلام) شگفت زده نزد او رفت و گفت: چه می کنی؟ او پاسخ داد: دو عدد نان و دوعدد انار برداشتم. پس چهار خطا کردم و خدا می فرماید: ( من جإ بالسیئه فلا یجزی الامثلها)؛ هرکس کار بدی بکند کیفرنمی بیند مگر مثل آن را. پس من چهار گناه دارم. از طرف دیگر چون خدا می فرماید: (من جإ بالحسنه فله عشر امثالها)؛ هرکس یک کار نیک انجام دهد، برایش ده برابر ثواب هست. و من چون آن چهار چیز (دو نان و دو انار) را به فقیر دادم، پس چهل حسنه دارم که اگر چهار گناه از آن کم کنم، ۳۶ حسنه برایم می ماند! امام(علیه السلام) در برابر این برداشت و قرائت نا صواب که برعدم درک و احاطه کامل به مبانی فهم آیات بنا شده بود، پاسخ داد که: ( انما یتقبل الله من المتقین)؛ خداوند کار نیک را از متقین قبول دارد. یعنی اگر اصل عمل نا مشروع شد، ثوابی بر آن نمی تواند مترتب باشد. آری! دوری از منبع و حی و اخبار اهل بیت رسالت، سبب شد مردانی پای به عرصه گذارند و ادعای فضل کنند که هرگز مبانی فکری قرآن و دین را به خوبی نفهمیده اند و از این روی همواره خود و پیروانشان را به راه خطا رهنمون می شوند. هـدف امام صادق(علیه السلام) از گسترش برنامه فرهنگی، چاره جهل امت و تقویت عقیده به مکتب و نظام ونیز ایستادگـی در برابر امـواج کفرآمیز و شبهه های گمراه کننده و حل مشکلات ناشـی از انحراف حکـومت بـود. تلاش آن حضرت ازطرفی مقابله با امـواج ناشناخته و فاسد اوضاع سیاسـی عهد امـویان وعباسیان بـود که انحرافات عقیدتـی آن، بیشتر معلـول ترجمه کتابهای یـونانی و فارسـی و هندی و پدید آمدن گروههای خطـرناک از جمله غلات و زنـدیقان و جـاعلان حـدیث و اهـل رای و متصـوفه بـود که زمینه هـای مسـاعد رشـد انحـراف را به وجـود آورده بـودنـد. امام(علیه السلام) در برابر تمامی آنها ایستادگی کرد و در سطح علمی، با همه مشاجره و مباحثه کـرد و خط افکارشان را بـرای ملت اسلام افشا نمـود و از طـرف دیگـر با تلاشهای خستگـی ناپذیر، مفاهیـم عقیدتـی و احکام شریعت را منتشر ساخت و آگاهـی علمی را پراکند و تـوده های عظیـم دانشمندان را به منظورآمـوزش مسلمانان مجهز ساخت. امام صادق(علیه السلام) مسجـد پیامبر را درمدینه مـحـل تـدریـس خـویش قرار داد و مردم دسته دسته از دور و نزدیک به آنجا مـی شتافتند و سـوالات گوناگـون خـود را مطرح و جـواب لازم را دریافت مـی نمـودند. از جمله استفاده کننـدگان از محضر آن بزرگوار، مالک بن انس، ابوحنیفه، محمد بن حسـن شیبانی، سفیان ثوری، ابـن عیینه، یحیـی بن سعیـد، ایـوب سجستانـی، شعبه بـن حجاج،عبـدالملک جریح و دیگران بـودند. امام صادق (علیه السلام) به پیروان خود فرمان داد که به حاکـم منحرف پناه نبـرند واز داد و ستـد وهمکاری با او خودداری کننـد و به اصحاب و دوستان خـود سفارش مـی کـرد که درهر کار، مخفیانه عمل کنند و تقیه را رعایت نماینـد و درهرعملـی که انجام می دهند، توجه کامل داشته باشند که دشمنان مخالفانشان متـوجه آن نشونـد. امام صادق (علیه السلام) دوش به دوش نهضت عظیم علمی و انقلاب فرهنگی، در هر فرصتی به طاغوت زدایی پرداخت. اوهرگز تسلیم طاغوت های عصرش نشد، بلکه همواره با آنها در ستیز بود و سرانجام در همین راستا او را شهید کردند. آن حضرت گر چه قیام را محکوم کرد ولی در مورد قیام مسلحانه به یکی از شاگردانش به نام سدیر که در کنار چند عدد گوسفند توقف کرده بودند فرمود: (( والله لو کان لی شیعه بعدد هذه الجداء ما وسعنی القعود ))؛ سوگند به خدا اگرشیعیان(راستین) من به اندازه تعداد این بزغاله ها بودند، خانه نشینی برایم روا نبود و قیام می کردم. وقتی که سدیر آن بزغاله ها را شمرد، هفده عدد بودند
.