استرس سود یا زیان، این دغدغه نوعی افسردگی را برای برخی از تولید کنندکنندگان برنج، که مهمترین آذوقه کشور به دوششان سنگینی میکند را سبب می شود، آیا نزولات آسمانی باعث خراب شدن کاشت برنج خواهد شد؟ یا دلالان و وارد کنندگان و یا واسطه گران و گران فروشان کلان کدام یک؟
در قدیم برای کشاورزان تسهیلاتی بابت خرید مواد مورد نیاز شالیکاران برنج در نظر گرفته میشده، بر اساس اظهار کشاورزان با تجربه قدیمی برای خرید انواع کودها مشکل امروزی وجود نداشت، اگر هم خریدی برای برداشت نیاز بود بیشتر اقلام جزیی را دربرمی گرفت که آنقدر مهم نبود، از طرفی اکثر کشاورزان در برداشت برنج بیشتر به همدیگر یاری میرساندند، و با همیاری و هم فکری درداشت و کاشت مددرسان یکدیگر بودند، امروزه متاسفانه به دلیل کم اهمیت دادن به کشاورزان و برنجکاران و هزینههای سنگین، بعضی از شالیکاران اظهار میکنند به صرفه نیست که به کار کشاورزی بپردازند، و اگر هم میپردازند از روی ناچاری و شاید تامین حداقل نیاز خود و خانواده است، به همین علت بود که درسالهای گذشته مهاجرت خیل عظیمی از جوانان و کشاورزان را در پی داشته است.
وقتی کاری سود نداشته باشد بهتر است ترکش کنی تا از ضرر بیشتر جلوگیری بعمل آوری، در حالی که در دنیای پیشرفته بخصوص کشورهای آسیای شرقی (ژاپن ،تایلند، و…) برای کشاورزن و کار آنها ارزش قائل هستند، وآن را به دیده نعمت مینگرند، و آنها را افراد خط مقدم نبرد برای خودکفایی کشورشان میدانند، دست آنها را میگیرند و در همه ضررها و زیانها همراه و همدل آنها هستند، و دولت در چنین کشورهایی با تمام وجود تلاش دارد تا آنها را ترغیب کند که هرسال نسبت به سال قبل تولید بیشتر با کیفیت بالاتر را در نظر بگیرند، تا تسهیلات بهتر و حمایتهای بی دریغی از آنها دریافت کنند، آیا در کشور ما هم این حمایتها وجود دارد؟ آیا دولت مردان ما هم به کشاورز اهمیت میدهند؟ آیا در زمان برداشت به کمک آنها میشتابند تا در فروش محصولشان ضرر نکنند؟یا فقط شعار میدهند؟
در طی سالهای گذشته وعدههای مسئولین از یک طرف و شعارهای نمایندگان در باب دادن تسهیلات از طرفی دیگر (بخصوص در هنگام انتخابات) کشاورزان را در جاده چند طرفه قرار داده است، که راه برون رفتش خیلی سخت است. دولت بایستی چارهاندیشی کند، و سر بزنگاه از ورود برنج خارجی (بخصوص هندی به بهانه ارزان بودن) دست بکشد، و مانند دولتمردان ژاپن برای ضرری که بخاطر آفات در مزارع کشاورزی ژاپن رخ داد و دست کشاورزانش را گرفت، و با ورود برنج خارجی (به دلیل اضطرار) از کشاورزان کشورش عذرخواست عمل کند، تا نگویند این هم از دولت تدبیرش.
تصمیم به این که کدام محصول با استفاده از چه عوامل تولیدی، با چه روشی و به چه مقدار تولید گردد، از برنامههای مهم آن میباشد. تنظیم و اجرای الگوی کشت مناسب محصولات زراعی و باغی تحت تأثیر عواملی چون فاکتورهای طبیعی شامل ساختمان خاک، اقلیم و مقدار آب آبیاری در دسترسی، فاکتورهای اجتماعی شامل گروههای زارعان (خانوادهها، فرهنگها و…) و فاکتورهای اقتصادی مانند قیمت تمام شده محصول برای زارع، قابلیت عرضه در بازار، سطح تکنولوژی در اختیار، نیروی انسانی موجود، اعتبار و وضعیت صنعتی منطقه، حمل و نقل و دسترسی به اطلاعات قرار میگیرد. یک الگوی مناسب کاشت باید به نحوی اجرا شود که نیازهای اولیه همه اعضاء جامعه برآورده شده و حقوق آنها از بهرهوری اراضی، سرمایه کافی، فرصتهای بازاریابی تأمین و تضمین شود، زیرا هرگونه تغییر در الگوی کاشت میتواند کل نظام اجتماعی بخش کشاورزی را تحت تأثیر قرار دهد.
الگوی کاشت برنج نیز باید طوری تنظیم شود که کشاورزان بتوانند تولید کافی برای خودکفایی یا درآمد داشته باشند و بازده رضایت بخشی از هزینهها و کاری که انجام میدهند به دست آورند. لذا هرچه سریعتر باید به فکر راه چارهای برای جلوگیری از روند نامطلوب تبدیل و تغییر کاربری اراضی کشاورزی باشیم. روند تغییر کاربری اراضی و تبدیل الگوی کشت از شالیزاری به باغ در سالهای اخیر شدت گرفته است که این روند تابعی از وضعیت بازار، قیمت تمام شده، هزینههای تولید و عوامل دیگر است . باید به اراضی کشاورزی به عنوان یک واحد اقتصادی نگریست که اگر سوددهی نداشته باشد، هر فردی در صدد تغییر کاربری اقدام میکند.
به امید آنکه روزی فرا برسد که کشاورزی ما به صورت کامل مکانیزه شده تا هم هزینهها کاهش پیدا کند و هم اینکه کشاورزان عزیز و زحمتکش نهایت بهره را ببرند.