موضوع “حقوق بشر” فارغ از اصل وجودی آن که اولیه‌ترین حقوق انکارناپذیر هر فرد را دربر می‌گیرد، در دهه‌های اخیر و خصوصاً سال‌های گذشته به یکی از ابزارهای شبکه صهیونیستی استکبار جهانی و به ویژه آمریکا برای بهانه‌جویی و فشار علیه کشورهای آزادی‌خواه علی‌الخصوص جبهه مقاومت مبدل شده است.

آمریکایی که خود جزو بزرگ‌ترین ناقض حقوق بشر شناخته می‌شود.

جنایات بی شماری نظیر حمله‌ی اتمی به ژاپن، حمله به ویتنام، تجهیز صدام به سلاح‌های شیمیایی، حمایت از رژیم صهیونیستی علیه کشورهای منطقه، لشکرکشی به عراق و افغانستان و حجم انبوه کشتار، نشان دادن چراغ سبز به رژیم سعودی برای حمله به یمن، حمایت از جریانات تروریستی نظیر منافقین و ریگی، سرنگونی هواپیمای مسافربری ایران در آب‌های خلیج فارس و مثال‌های فراوان دیگر، این نکته را به اثبات می‌رساند.

در این بین وجود رابطه‌ای بین حقوق بشر و تروریسم از طرف کشور‌هایی نظیر ایالات متحده بیش از هر چیز خود نمایی می‌کند.

به طور قطع می‌توان از مهم‌ترین موانع بر سر راه تحقق اجرای واقعی حقوق بشر را بحران تروریست دانست، بحرانی که ریشه در طراحی پیچیده غرب علیه جبهه جهانی “مقاومت” دارد.

یکی از کشورهایی که مورد بیشترین هجمه تبلیغاتی و رسانه‌ای در موضوع حقوق بشر قرار داشته و دارد، جمهوری اسلامی ایران است.

کشوری که در واقع جزو بزرگ‌ترین قربانیان تروریست در طول سال‌های مختلف پس از پیروزی انقلاب اسلامی بوده و انواع و اقسام جنایات علیه آن اعمال شده است.

به شهادت رساندن رئیس جمهور، نخست وزیر، نمایندگان مجلس، فرماندهان ارشد نظامی، رییس دیوان عالی کشور و مردم کوچه و بازار، این نشانه را آشکار می‌سازد که جمهوری اسلامی ایران، خود جزو بزرگ‌ترین قربانیان تروریست بوده است.

با این توصیف صدور بیانیه‌های یک سویه از طرف امریکا و از سوی دیگر ایجاد فشار از طریق شورای امنیت سازمان ملل در قالب تصویب قطعنامه‌های حقوق بشری علیه کشورمان از نشانه‌های خصومت و توطئه‌ی آشکار علیه انقلاب اسلامی در سال‌های اخیر بوده است.

رفتار دوگانه غرب در موضوع تروریسم در منطقه، بخش دیگری از این نوشتار است.

موضوعی که از طرف غرب و به ویژه آمریکا به صورت آشکارا به دو بخش “تروریست بد” و “تروریست خوب” بدل شده است.

روزی آمریکا به طور تمام قد از رژیم بعث عراق و صدام علیه جمهوری اسلامی دفاع می‌کند و در دوره‌ای به بهانه‌ی مبارزه با اشاعه تروریسم به این کشور لشکر کشی انجام می‌دهد.

روزگاری در کشور همسایه یعنی افغانستان برای مقابله با شوروی سابق، جریانات تروریسی نظیر طالبان را بوجود می‌آورد و از آن حمایت می‌کند و روزی به بهانه‌ی مقابله با آن، به این کشور هجوم نظامی ترتیب می‌دهد.

مثال دیگر رفتار تبعیض آمیز آمریکا، در مسئله فلسطین است. آمریکا در جریان جنگ‌های ۸ و ۲۲ و ۵۵ روزه، نه اینکه هیچ عکس‌العملی در مقابل جنایات رژیم صهیونیستی از خود نشان نمی‌دهد، بلکه حمایت‌های بی چون و چرایی را هم از این اقدامات ضد بشری صورت می‌دهد.

با تمام این موارد، از نگاه غرب، دفاع مردم مظلوم فلسطین از خود، حضور نیروهای حزب‌الله لبنان برای دفاع از تمامیت ارضی لبنان، اعزام نیروهای مستشاری جمهوری اسلامی برای کمک به کشورهایی نظیر عراق و سوریه که به درخواست مسئولان آن کشورها صورت می‌گیرد و دفاع انصار الله در یمن در مقابل حملات وحشیانه آل سعود، رفتار تروریستی خوانده می‌شود و حتی علیه آن تحریم‌های مالی و بانکی صورت می‌پذیرد در حالی که جریان تکفیری داعش که بزرگترین جنایات را مرتکب شده است، آزادانه در حال فروش نفت و تبادلات بانکی در جهان است.

در تمامی این موارد مورد اشاره، رفتار ریاکارانه و مزورانه امریکا ملموس و قابل مشاهده است که هیچ‌گاه محلی از تردید را پیرامون اهداف شوم شیطان بزرگ باقی نمی‌گذارد.