بعد از فتنه سال ۸۸ تاکنون، فتنهگران نتوانستند ادلهی منطقی و حقوقی برای ادعای تقلب ارائه بدهند، زیرا اهالی فتنه از همان روز اول هم میدانستند که هیچ دلیل حقوقی برای ادعای آنها وجود نداشته و ندارد. ضمن اینکه در طول این سالها از زبان برخی در بین جریان اصلاحات و کسانی که فتنه را مدیریت میکردند، شنیدیم که اساساً تقلب در ساختار انتخاباتی ایران ممکن نیست. حتی کسانی که خودشان در دورهی اصلاحات مسئولیت برگزاری انتخابات را داشتند، تصریح کردند که تقلب در انتخابات ایران با سازوکاری که دارد میسر نیست. لذا طبیعتاً از روز اول هم میدانستند که هیچ دلیل حقوقی برای این موضوع ندارند.
به همین دلیل هم نام فتنه به این جریان داده شد؛ یعنی علیرغم اینکه میدانستند تقلب نشده است، بهدروغ هم سازوکارهای انتخاباتی و هم بالاتر از آن، نظام را متهم کردند و طبیعتاً بعد از همه این سالها در اثبات ادعای خود موفق نبودند و خود به این مسئله اذعان داشتهاند. همانطور که طبق فایل صوتی منتشرشده از خاتمی، که از سوی ایشان تکذیب نشد، وی نیز در جلسهای تصریح کرده که در آن دوره تقلب میسر نبوده است.
اما فتنهی ۸۸ خسارتهایی نیز در ابعاد مختلف برجای گذاشت. این خسارت به کشور از حیث اقتصادی و سیاسی وارد شد و در بین افکار عمومی کشورهای دیگر نیز در ابتدا تردیدی ایجاد شد، اما در درازمدت با حوادث عظیمی همچون ۹دی جبران شد.
هرچند همهی آسیبها و فتنهها طبیعتاً خسارت دارد، اما نقاط مثبت آن را هم میشود دید. مقام معظم رهبری از آن دوره تعبیر کردند به یک ویروس اجتماعی که وارد جامعه شد، ولیکن منجر به این شد که جامعه بتواند پادزهر آن را تولید کند و ورزیده شود. بعد از یک دورهی هشتماهه هم دیدیم که همهی مردم به پا خواستند و علیه فتنهگران قیام کردند.
حتی کسانی که در روزهای اول دچار حیرت شده و فریب خورده بودند و گمان میکردند این یک مطالبهی صحیح اجتماعی است، وقتی متوجه شدند که عدهای به دنبال هماهنگی با آمریکا و اسرائیل و کشورهای دیگر هستند و رؤسای جمهور کشورهای غربی بهصراحت و به اسم حمایت از موسوی، از حرکتهای تخریبی در کشور دفاع میکنند، همان روزهای اول از جریان فتنه جدا شده و تبری جستند. لذا حرکت فتنهگران به یک حرکت اغتشاشی و یک جمع محدودی تبدیل شد که طبق گزارشهای منتشرشده محوریت آنها با عناصر گروهک نفاق و همچنین کسانی بود که با خارج از کشور ارتباط داشتند.
همچنین همهی کسانی که در فتنه شریک بودند، یا سکوت کردند و یا اعتراف کردند که کارهایشان منطبق با واقعیت نبوده است. خیلی از آنها نیز در این یک سال اخیر تلاش کردهاند بدون پرداخت تاوان و هزینه و بدون اینکه عذرخواهی کنند، با سفید کردن سابقهی سیاه خود، مجدداً وارد بدنهی مدیریتی نظام شوند.
مقام معظم رهبری در آن زمان قریب به مضمون فرمودند: «برخی از اینها در جلسات غیرعلنی به من اعلام میکنند که ما اشتباه کردیم، اما حاضر نیستند علنی عذرخواهی کنند.» این عده قصد دارند بدون هزینه به عرصهی سیاسی و مدیریتی کشور بازگردند. به نظر میرسد زنده نگه داشتن تحلیلهای متعدد راجع به جریان فتنه و نیز تداوم روحیات عظیم ۹دی باعث میشود جامعه خیانتهای فتنهگران را فراموش نکند و نباید اجازه داد این افراد بدون پرداخت هزینه به بدنهی مدیریتی نظام بازگردند.
هرچند که برخی با اغماضی که نسبت به آنها شد در دولت یازدهم مسئولیت گرفتند. البته در رأی اعتماد به وزرا، مجلس اقدامات خوبی کرد. کسانی که در فتنهی ۸۸ متهم بودند، یا در تریبون مجلس بهنوعی عذرخواهی کردند و تلویحاً گفتند که اشتباه کردیم یا مجلس به آنها رأی نداد. اما در بدنهی مدیریتی این دولت، در بین مدیران لایههای دوم و سوم، هستند عناصری که در فتنه دخیل بودند و اکنون مسئولیت گرفتهاند.
همهی کسانی که میتوانند در تحلیل و تبیین حوادث ۸۸ اقداماتی انجام دهند، وظیفه دارند این اقدامات را ادامه بدهند تا آن حوادث و دستاندرکاران آن فراموش نشوند.
در خصوص عوامل دخیل در فتنه و مجازات آنها لازم به ذکر است طراحان اصلی فتنه، استکبار و دشمنان خارجی نظام بودند، اما جریانات وادادهی داخلی و برخی جریانات خودفروخته و کسانی که از انقلابیگری خسته شده بودند (هرچند سوابقی در انقلاب و نظام داشتند)، در پیوند با استکبار و عناصر بیگانه، این طراحی را اجرا کردند. در این میان، عدهای عالماً و عامداً بعد از تذکرات مقام معظم رهبری در خطبههای خردادماه و بعد از گفتوگوهای متعدد برخی خیرخواهان (حتی از دوستان خوشان) حاضر نشدند از اقدامات فتنهگرانهی خود دست بردارند و باعث ریخته شدن خون تعدادی از شهروندان و خسارتهای اقتصادی به مردم و نظام و سبب باز شدن زبان دشمنان نظام شدند، که میبایست با این عده حتماً برخورد قضایی، حقوقی و قانونی شود.
حصری که اکنون برای موسوی و کروبی در نظر گرفته شده است، برای آنها وضعیتی کاملاً آرام همراه با آسایش ایجاد کرده است. همچنین این حصر در حکم حفاظت از آنهاست، برای جلوگیری از حوادثی که ممکن است به دست دشمنان صورت گیرد و در مقابل، نظام را مقصر جلوه دهند، اما به هر صورت، میبایست این دو نفر در دادگاههای صالح محکوم شوند.
عدهی دیگری نیز که از آنها حمایت کردند و مشارکتهای مدیریتی، سیاسی، اقتصادی و حمایتهای رسانهای از آنها کردند، میبایست تاوان این اعمال خود را بدهند؛ بهگونهای که از اعمال زشتشان اظهار برائت و عذرخواهی کنند، بهویژه کسانی که در حوادث دست داشتند، آنها حتماً باید محاکمه شوند.
برخی همچون مهدی هاشمی و فائزه هاشمی، که در اغتشاشات میدانی مشارکت داشته و مدیریت میکردند، همانطور که مستندات اقداماتشان هم موجود است، با اینها هم باید برخورد شود. همچنین عناصر رسانهای این جریان نیز باید محرومیتهای قانونی داشته باشند که مجدداً فرصت پیدا نکنند در صحنهی سیاسی کشور دست به اعمال ضدانقلابی و خیانتآمیز خود بزنند.
کلام آخر اینکه آنچه مقام معظم رهبری از ما مطالبه کردند، حرکتهای عمارگونه است. به نظر من، هنوز پاسخ لازم به «أین عمار»ی که رهبر معظم انقلاب فرمودند، داده نشده است. همهی کسانی که میتوانند در تحلیل و تبیین حوادث ۸۸ اقداماتی انجام دهند، وظیفه دارند این اقدامات را ادامه بدهند تا آن حوادث و دستاندرکاران آن فراموش نشوند. به نظر من، این تبیین و تحلیلها و ادامهی این حرکت باعث میشود آنها نتوانند سازماندهی مجددی پیدا کنند و نظام را دچار خسارت کنند.