تصویر ذیل یکی از قدیمی ترین تبلیغات بانک ملی در روزنامه ها است.

 

نوشته های داخل تصویر به شرح ذیل است:

آیا آدم رحیمی پیدا میشه که نگذارد ما داخل مردها شویم و پول ما را برده و بلیط بگیرد؟بلکه انشاالله سال دیگر کارها خوب شود.

خوبست که تو میدانی کارها خوب خواهد شد، بدبخت شوهر من!!!

خیلی خوب شد که بانک دایر شد و الا میمردیم و پولها زیر خاک میپوسید.

داداش بگذار ما برویم پولمان را بدهیم راحت شویم.

ما نمیدانیم تکلیفمان چیست، اگر قبض مواجب را بر میداشتند نصفش را بلیط میگرفتیم و نصف پول که با یک تیر دو نشانه زده شود.

هر چه داشتم دادم آسوده شدم نه از دزد میترسم نه از مدعی.

جایی که وقت پول دادن انقدر شلوق باشد آیا وقتی که بخواهیم بگیریم چه خبر خواهد بود؟