به نقل از وبلاگ یزد ما /
حجاب و عفاف، مقولهای صرفا «دینی» نیستند؛ بلکه پشتوانه «قانونی» و ترجیح «عرفی» هم دارند. به عبارتی افزون بر تکلیف «شرعی»، بر اساس «قانون» هم افراد در جامعه اسلامی موظف به رعایت حجاب و عفاف هستند. وانگهی «عرف» غالب در جامعه هم بدپوششی و رفتارهای نامتجانس با عفاف و حیا را برنمیتابد. و این بدین معناست که رعایت حجاب و عفاف، از لوازم زندگی در جامعه اسلامی است.
نکته دیگر اینکه نباید حجاب و پوشش اسلامی را تنها از باب دستور قانونی و شرعی مورد مداقه قرار داد و از مصالح معتنابه و عینی آن غافل شد؛ مصالحی که بیش از هر کس نصیب شخص ملتزم میشود. برای نمونه، دختر عفیفی که مقید به رعایت حجاب است، پیش از دیگران، «خود» را در حصنی حصین قرار میدهد و نگاههای «آلوده» و «خطرساز» را از ساحت خویش دور میسازد.
مروری اجمالی بر پرونده هتک و تعدیهای صورتگرفته به دختران و زنان نشان میدهد که بخش مهمی از آنها، مستقیم یا غیرمستقیم قربانی پوشش نامناسب و شلحجابی خود شدهاند.
به ندرت اتفاق افتاده که بزهکاران، دختر عفیف و محجبهای را قربانی لجامگسیختگی خویش کرده باشند. برخی از این بزهکاران پس از دستگیری اذعان کردهاند که دراثر حسّی درونی و فطری، متانت و عفاف بانوان محجبه را تحسین میکرده و آنان را چونان ناموس خویش محترم میشمردهاند. اما در مقابل، نوع پوشش دختران و بانوان بدحجاب و احیانا رفتارهای دور از متانت آنان را محرّکی برای فرورفتن در ورطه بزهکاری و … مییافتهاند؛ بهگونهای که گاه از منجلاب «بزهکاری» به ورطه هولناک «جنایت» هم فروافتادهاند، و صدالبته تاوان جنایتشان را با طناب سرد دار پس دادهاند. این نکته البته به معنای تطهیر و تنزل جرم تبهکاران و جانیان نیست، بلکه تاکیدی است بر نقش پیشگیرانه حجاب و عفاف در این عرصه.
جان کلام اینکه التزام به «حجاب و پوشش» توأم با تخلق به «عفاف و حیا»، «حق شخصی» صرف نیست که برخی در مواجهه با تذکرات، آن را برای توجیه کاهلی خویش بهانه آورند، بلکه «تکلیفی اجتماعی» نیز به شمار میآید که بیمبالاتی در پایبندی به آن، میتواند بازی دوسر باختی را رقم زند که افزون بر خود فرد، دیگرانی را هم در معرض سقوط قرار دهد.
با این اوصاف، تلخ است اما واقعیت دارد که التزام به حجاب شرعی در برخی مناطق استان بهویژه شهر یزد، در خور «دارالعباده» مسمّی به «حسینیه ایران» نیست؛ و تقویت این آموزه عقلانی و وحیانی، تدابیری عمیق و فراگیر میطلبد. در این باره گفتنیها فراوان است… .
نویسنده: مرتضی رضائیان