گسترده افرادی هستیم که علیرغم اعلام عدم احراز صلاحیت، مدعیاند که قول شفاهی از شورای نگهبان دریافت داشته و با امیدوار کردن هواداران خود، شهرهای حوزه انتخابیه را میدان مانور و شامدهیها و برنامههای وسیع خود قرار دادهاند.
دکترین فشار از پائین و چانهزنی از بالا
در همیشه انتخابات، نسخه غبارآلود کردن صحنه و فشار وارد آوردن از پائین و قاعده هرم جامعه و چانهزنی در بالا به مورد اجراء گذارده میشد، در این روزهای مازندران نیز میتوان بهخوبی این دکترین را در رفتار برخی کاندیداهای رد صلاحیت شده مشاهده کرد که چگونه به جوسازی و تخطئه کردن نهادهای نظارتی قانون اساسی میپردازند و
سعی دارند نان خود را به تنور در حال گرم شدن انتخابات بچسبانند.
آن فرد در یک حوزه انتخابیه مرکزی استان، تابلوی اصلاحطلبی را در دست دارد و علیرغم عدم احراز صلاحیتش، بیش از دو هزار نفر را در مراسم شام و سخنرانی خود دعوت میکند و با مظلومنمایی و نصیحت به شورای نگهبان، اشک تمساح برای جمهوریت نظام میریزد و فریاد وا اسلاما سر داده است.
آن دیگری با بیسابقه خواندن رد صلاحیتها، هیچ اشارهای به نهضت ثبتنام و تائید فلهای آنانی که دارای سوابق سوءاخلاقی و جنایی هستند، از سوی هیئتهای اجرایی نمیکند و از یک معادله ساده رابطه بین دو نهضت ثبتنام و عدم احراز صلاحیت، هیچ سخن به میان نمیآورد تا سناریوی تخریب شورای نگهبان به خوبی مورد کبری و صغرا قرار گیرد و استنتاج آن نیز، تضعیف و به زیر سئوال بردن شورای نگهبان باشد.
هزینههای نجومی برای چه هدفی؟!
شام و ناهار دادن به هزاران نفر و سخاوتمند شدن به یکباره در مراسمهای گلریزان، تهیه جهیزیه برای عروسهای بی بضاعت، کمک به مساجد، هیآت مذهبی، دعوت از سخنرانان کشوری، و حضور در میان مردم با هیچ بهانه و…، این ذهنیت و سئوال را در هر دوره انتخابات
برای مردم به خصوص جوانان بوجود میآورد که مگر در مجلس چه خبر است و هر نماینده کف و سقف حقوق و دریافتیهای او چقدر است که برخیها را این همه تشجیع و تشویق میکند که این چنین به آب و آتش بزنند تا شاید موفق شوند خود را به خانه ملت برسانند.
در مازندران و برخی از شهرهای مرکزی این استان، این روزها سئوال فوق بهغایت مطرح است که چرا این همه خرج و تلاش؟!
اگر برای انجام تکلیف الهی و ملی است، چرا اینهمه خودکشی؟!
سخاوتمندانه، عدهای بهرهمند میشوند که در میانشان افرادی مستحق و نیازمند نیز وجود دارند و اگر این ناهار و شام دادنها برای کاندیداهای مربوطه خاصیتی نداشته باشد، لااقل برای این افراد که آب و نان شده است و جای شکرش نیز باقی است.
نهادهای نظارتی، بهوش
در میان این هجمههای حسابشده از سوی ردصلاحیت شدهها، فعالیت دستگاهها و نهادهای نظارتی باید درخور باشد. قطعاً بسیاری از اظهارات این روزهای برخی کاندیداها در مازندران، از مصادیق عدم التزام آنها به قانون و مسیرهای قانونی است. بدون تردید، فردی که هنوز وارد مجلس نشده، اینگونه به تخریب شورای نگهبان و جایگاهها میپردازد، وای به روزی که وارد مجلس شود و بر کرسی پارلمان تکیه زند!
مازندرانیها در این روزها خاطرشان جمع است که نهادهای نظارتی با حضوری مسئولانه در این زمینه، مراتب تخلف کاندیداها را مستندسازی کرده و بهنگام، آن را اعمال میکنند. حال باید بود و دید.