دومین فرزند امام علی(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س)، امام حسین(ع) روز سوم شعبان سال چهارم هجری در شهر مدینه به دنیا آمد، در روز هفتم ولادتش گوسفندی را برای ایشان به عنوان «عقیقه» کشتند و سر آن حضرت را تراشیدند و هم وزن موی سرش نقره صدقه دادند.

*برجسته‌ترین ویژگى‌هاى امام حسین(ع)

چهار ویژگى، برجستگى بیشترى نسبت به سایر ویژگى‌های حضرت(ع) دارند که عبارت اند از:

-پدر امامان است

یکى از ویژگى‌هاى برجسته امام حسین(ع) این است که امامان اهل بیت(ع) از نسل ایشان هستند، این ویژگى، در احادیث معتبرى مورد تأکید قرار گرفته است، که در اینجا به یکى از آن‌ها اشاره مى کنیم.

پیامبر خدا(ص) فرمود: «إنَّ اللّهَ اختارَ مِنَ الحُسَینِ الأَوصِیاءَ مِن وُلدِهِ، یَنفونَ عَنِ التَّنزیلِ تَحریفَ الغالینَ وَانتِحالَ المُبطِلینَ وتَأویلَ المُضِلّینَ، تاسِعُهُم قائِمُهُم»؛ خداوند از فرزندان حسین، اوصیایى را برگزید که از قرآن، تحریف غالیان و نسبت نادرست باطل‌گرایان و تأویل گمراهان را دور مى‌کنند که نهمین آنان، قائم آن‌هاست.

-سرور شهیدان است

یکى دیگر از برجسته‌ترین ویژگى‌هاى امام حسین(ع) این است که او سرور شهیدان در دنیا و آخرت است، در حدیث قدسى آمده است: «أما إنَّهُ سَیِّدُ الشُّهَداءِ مِنَ الأَوَّلینَ وَالآخِرینَ فِى الدُّنیا وَالآخِرَهِ»؛ بدانید که او سَرور شهیدان از اولین و آخرین در دنیا و آخرت است.

همچنین امام صادق(ع) مى‌فرماید: «ما مِن شَهیدٍ إلّا ویُحِبُّ أن یَکونَ مَعَ الحُسَینِ(ع)، حَتّى یَدخُلُوا الجَنَّهَ مَعَهُ»؛ هیچ شهیدى نیست، مگر اینکه دوست دارد که همراه حسین(ع) باشد و با او وارد بهشت شود.

-تربتش برکاتى دارد

دیگر ویژگى برجسته امام حسین(ع)، برکات تربت پاک ایشان است، چنانکه از امام صادق(ع) روایت شده است: «إنَّ اللّهَ عَوَّضَ الحُسَینَ(ع) مِن قَتلِهِ أن جَعَلَ الإِمامَهَ مِن ذُرِّیَّتِهِ ، وَالشِّفاءَ فى تُربَتِهِ»؛ خداوند در برابر کشته شدن حسین(ع)، امامت را در نسل او و شفا را در تربتش قرار داد.

-زیارتش برکاتى دارد

هر چند زیارت پیامبر خدا(ص) و سایر اهل بیت(ع) برکات فراوانى براى زائر دارد، ولى در مورد زیارت هیچ یک از اهل بیت(ع)، به اندازه زیارت امام حسین(ع) تأکید نشده و زیادت ثواب و برکاتى که براى زیارت امام حسین(ع) ذکر شده، براى هیچ یک از آنان نیامده است، بى‌تردید، تأکید و تشویق احادیث اسلامى در مورد زیارت امام حسین(ع)، به دلیل آثار فوق‌العاده مثبت آن در سازندگى معنوى و بالندگى جامعه اسلامى است.

*چرا حسنین(ع) را سبط نبی می‌خوانند

واژه «سِبط» در لغت به معناى تیره و طایفه و جماعت فرزندزادگان است که در دوره اسلامى به صورت حقیقت شرعى در معناى «نقیب» و «امام» نیز به کار مى‌رود، بخشى از متون دینى به کار برنده این واژه براى امام حسن(ع) و امام حسین(ع)، ناظر به همین معنا هستند، از همین رهگذر، پس از صدر اول اسلام، کاربرد سبط به معناى «پسر دختر» نیز رواج یافت، معناى اصلى و ریشه‌اى این واژه، امتداد چیزى است.

واژه «سبط» به معناى نسل و فرزندزادگان (خواه دخترى یا پسرى) است، همان طور که به جماعت و طایفه‌اى از عرب، «قبیله» گفته مى‌شود، به جماعت و طایفه‌اى از بنى اسرائیل نیز «سبط» مى‌گفتند، بنابراین «سبط» در اصل اسم جمع به معناى تیره، طایفه و قبیله‌اى از بنى اسرائیل است، معمولاً سِبط و قبیله را به نام فرزند یا نواده داراى برجستگى ویژه اى ، موسوم مى ساخته اند . با توجّه به معناى ریشه اى کلمه، وجه این تسمیه ، آن است که تیره و فرزندزادگان، مایه امتداد وجودى آن شخص است.

علاوه بر معناى لغوى یاد شده، سبط در متون اسلامى، در مواردى به کار رفته که خود داراى ضمایم و ویژگى‌هایى بوده‌اند، از رهگذر این کاربردها، توسعاتى در معانى کاربردى این واژه پدیدار شد، از جمله:

-روشن شد که «سبط» در اصل، اسم جمع است و حتى در احادیثى چون «اللّهمّ هذانِ وَلَداىَ و سِبْطاىَ»، واژه «سِبط» به معناى «طایفه» است؛ یعنى این دو، دو فرزند من و دو طایفه‌اند که خداوند، نسل من را با آنان تداوم مى‌بخشد، لیکن پس از شیوع آن دسته از احادیث نبوى(ص) که در آن‌ها به اعتبار تبار و نسل امام حسن(ع) و امام حسین(ع)، بر آن دو «سبط» اطلاق شده بود، رفته رفته، سبط به معناى «پسر دختر» یا «نوه دخترى» نیز به کار رفت و به حقیقت ثانوى در این معنا بدل شد.

۲-علاوه بر این، «سبط» در عرف مسلمانان، حقیقت شرعى شد، خاستگاه این اصطلاح کاربرد «سبط» در قرآن و احادیث به معناى امام و نقیب است، طبق مفاد آیه ۱۵۹ و ۱۶۰ از سوره اعراف، «قوم موسى» به ۱۲ سبط منشعب مى‌شدند(این سبط به همان معناى لغوى است)، در این آیه از «اسباط» به «اُمَم» نیز تعبیر شده است.

براى هر قومى امامى بوده که برخى آیات و احادیث از آنان، گاه به «اسباط»، گاه به «ائمه» و گاه به «نقیب» و «نُقَباء» تعبیر کرده‌اند، البته این نقیبان، تماماً از تیره و تبار انبیا(ع) بوده‌اند.

این دسته از آیات و احادیث، مراد از «سبط» و «اسباط»، کسانى هستند که علاوه بر اینکه از نسل پیامبران الهى‌اند، خود از امامان و نقیبانى هستند که براى کار پیشوایى خلق، برگزیده شده‌اند و به نوعى با مبدأ وحى پیوند دارند.

به این نمونه‌ها توجه کنید :

«وَمَآ أُنزِلَ عَلَیْنَا وَمَآ أُنزِلَ عَلَى إِبْرَ هِیمَ وَإِسْمَـعِیلَ وَإِسْحَـقَ وَیَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَآ أُوتِىَ مُوسَى»؛ آنچه بر ما نازل شده و آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط نازل شده و آنچه به موسى داده شد.

«حُسَینٌ سِبطٌ مِنَ الأَسباطِ»؛ حسین، سبطى از اسباط است.

«الحَسَنُ وَالحُسَینُ سِبطانِ مِنَ الأَسباطِ»؛ حسن و حسین، دو سِبط از اسباط‌اند.

«قیلَ: یا رَسولَ اللّهِ فَکَمِ الأَئِمَّهُ بَعدَکَ؟ فَقالَ : عَدَدُ الأَسباطِ»؛ گفته شد: اى پیامبر خدا! امامان پس از تو چند نفرند؟ فرمود: به تعداد اَسباط.

«أنا خَیرُ النَّبِیّینَ، ووَصِیّى خَیرُ الوَصِیّین، وإنَّ سِبَطَىَّ خَیرُ الأَسباطِ … الحَسَنُ وَالحُسَینُ سِبطا هذِهِ الاُمَّهِ، وإنَّ الأَسباطَ کانوا مِن وُلدِ یَعقوبَ ، وکانُوا اثنَى عَشَرَ رَجُلاً، وإنَّ الأَئِمَّهَ بَعدِى اثنا عَشَرَ مِن أهلِ بَیتى»؛ من، بهترینِ پیامبرانم و وصى من، بهترین وصى است و سِبط من، بهترین اَسباط است… حسن و حسین، دو سبط این امت هستند و اسباط از فرزندان یعقوب ۱۲ مرد بودند و امامان پس از من، ۱۲ تَن از خاندانم هستند.

«إنَّ الأَئِمَّهَ بَعدَ رَسولِ اللّهِ(ص) اثنا عَشَرَ عَدَدَ الأَسباطِ»؛ امامان پس از پیامبر خدا(ص)، ۱۲ نفر به تعداد اَسباط هستند.

-تخلیص از دانشنامه امام حسین(ع)