به نقل از وبلاگ کتابخانه عمومی شهید مطهری مشهد /

کتاب فوق داستان ماجرای پسری به نام مجید است که نظافت کیف هایش را رعایت نمی کند مادرش همیشه او را از کرمی که در کیفش پیدا خواهد شد می ترساند اما مجید اهمییت نمی دهد تا اینکه حرفهای مادر راست می شود و کرمی در کیف مجید پیدا می شود کرمی که عجیب است و مثل کرم های دیگر نیست کرم مجید روز به روز بزرگتر می شود .این کرم باعث مشهور شدن خانواده آنها می شود و از این طریق به ثروت زیادی می رسد.با بزرگ و بزرگتر شدن کرم مجید و گم شدن چند بچه،مردم می ترسند و قصد جان کرم را دارند.بالاخره با گلوله به کرم شلیک می کنند همه فکر می کنند دیگه کرم مجید مرده اما در آخر معلوم می شود زنده است و در مزرعه پدرش مخفی شده است.