حجت الاسلام و المسلمین مهدی تقی زاده در خطبه های این هفته نماز جمعه دابو و دشت سر بیان کرد:

بسم الله الرحمن الرحیم
خطبه اول :
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله .
در این لحظات نورانی ، معنوی ، ملکوتی ، در این لحظه ی شور  شعور ، لحظه ی عبودیت و بندگی ، در این روز بزرگ سیدالایام در محضر شما بندگان مؤمن و انقلابی بدواً خودم و بعد همه ی شما اعزه ی مکرم را به تقوای الهی توصیه می کنم .
خانه های دلمان ، جامعه مان ، اجتماع مان ، نظام مان بر اساس تقوای الهی نورانی می شود . تزیین نمودن زندگی بشریت بر اساس دستور الهی ، با خدا بودن و خدایی شدن رقم می خورد . خوش به سعادت شخص یا شخصیتی که از مسیر تقوا ، از مسیر عبودیت و بندگی و با خدا بودن به سعادت برسد . بدا به حال آنهایی که خود را در مسیر گناه قرار می دهند . جسم و جان خود را به زنگار گناه آلوده می کنند . از ظلمت منیت خود فرو می روند. هم موجب ظلمت مسیر خود می شوند و هم جامعه را در تاریکی که قرار می دهند .
دستور دین ، شارع مقدس ، خالق خبیر ، سیره ی علمی و عملی انبیای الهی ، نبی مکرم اسلام (ص) ، ائمه ی عصمت و طهارت (ع) ، بزرگان دینی و عالمان ربانی همه این ها برگرفته از در مسیر خدا بودن و خدایی شدن است . با خدا بودن حلاوت بسیار زیبایی را به همراه خواهد داشت . پس این فرصت را فراموش نکنیم . پایان عمرمان هم مشخص نیست تا به کجاست . کی می میریم ؟ کجا می میریم و چگونه می میریم ؟ چه کسانی که در این دو سه سال اخیر هر هفته دراین اجتماع باشکوه بودند و الآن نیستند . و معلوم نیست ما تا به کی هستیم . پس عزیزانم قدر خودمان را بدانیم . قدر این جلسات و این اجتماع و این نماز و این معنویت ها را ، این خلوت و جلوت با خدای مان را بدانیم .
آمدیم تا در محضر قرآن و دین و سیره ی علمی و عملی هم نبی مکرم اسلام (ص) و هم اهل بیت عصمت و طهارت (ع) دو معجزه ی الهی باشیم . هم معجزه ی علمی و هم معجزه ی عملی پیغمبر (ص) . آمدیم گفتیم که انسان برای رهایی بخشی از منیت درون خودش ، برای رسیدن به اوج عزت و بدگی نیاز به قران دارد تا هادی باشد . تا بشیر و نذیر باشد . تا بتواند انسان از طریق زندگی برگرفته از آیات نورانی قرآن موجبات سعادت خودش را رقم بزند . آمدیم از قرآن  گفتیم  و از متون قرآنی نسخه زندگی خودمان را پیچاندیم و سبک های زندگی ایی که در آن عنوان شده به سمع شما رسانده ایم و از اهل بیت (ع)  و سیره علمی و عملی شان درس گرفته ایم که چه باید کرد . چه خانه ای رقم بزنیم در این گفتمان خانواده مان چه الگو . مِتُد و مُدلی که بر اساس آموزه های قرآنی است تشکیل شد به عنوان یک آرمان انقلابی گرا و با بهره گیری از آن متد و مدل و الگوها خانه وخانواده ای تشکیل دهیم که این خانواده  هم موجب عزت نظام اسلامی و هم انقلاب اسلامی گردد  و البته  اسلام ناب محمدی (ص)  نه اسلام آمریکائی و تشیع انگلیسی که بزرگترین هدف آنها سست کردن اعتقادات بشریت می باشد.
وگفته شد تا به این که انسان پس از تشکیل خانه و خاواده . خود را در محضر خانه و خانواده قرار داد . انتخاب همسر کرد . فرزند به دنیا آمد . تربیت فرزند را بر عهده ی خودش قرار داد . آن وقت با یک مفسده ها و مصالحی که رو به رو می شود . چگونگی ارتباط بشر با این مفاسد و مصالح با خودمان هست . عرض کردیم بهشت آفرین و جهنم آفرین خداست . ولی این که چه کسی اهل بهشت و چه کسی اهل جهنم می شود بواسطه ی خودمان هست و خودمان هستیم که خودمان را بهشتی و یا خودمان هستیم که خدایی ناکرده خودمان را اهل جهنم می کنیم . خدا به ما علاقه مند است . نسبت به بندگانش ارادت دارد . یکی از مسائل عمده ای که ما باید به آن بپردازیم که بسیار مهم است جریان مفسدی است که مسیر را عوض می کند . باید متوجه باشیم . باید این مسیرها را بشناسیم و بشناسانیم .
یکی از این مفاسدی که متأسفانه عدم آگاهی بشر به این علوم و این مباحث باعث می شود که خود در این مسیر ظلمت قرار بگیرد . همه ی این ها آتش است . ربا ، رشوه خواری ، ویژه خواری آتش است . تعرض به بیت المال آتش  است . حق الناس مردم را متعرض شدن آتش ا ست . با خودمان داریم این کارها را می کنیم . لذا گفتیم عمده ی مسائل در جریان لقمه هست . این لقمه ی حلال است که می آید انسن را سعادت مند می کند . سیرت و صورت بشر را نورانی می کند  . در مسیر سعادت بخشی قرار می گیرد . و لقمه ی حرام است که ظلمت ایجاد می کند  ظلمت کده  ای که در جسم ایجاد می شود موجب کدر شدن صورت انسان می شود . صورت انسان را از آن حالت خلیفه ی خدا بودن خارج می کند . خدا خوب نعمتی را به ما داد اگر قدردان باشیم . لقمه ی حرام در آیات و روایت های متعدد نسبت به این امر مهم پرداخته اند . شاید بفرمایید ما به ظاهر نمی توانیم تخشیص دهیم که لقمه ی حرام چه لقمه ای و لقمه ی حلال چه لقمه ای است ؟ چشم دل می خواهد . انسان ارتباط برقرار کند . آن بزرگ عارف می فرمودند: در مسافرت بودند . عده ای در حال خوردن غذا بودند . این عارف الهی ، این زاهد ، این شخصیتی که خود را در مسیر تبعیت از خدا قرار داد و از منِ درون خودش گذشت و شد عبد عبید الهی . ایشان رو کردند به جمعیت و گفند دست بردارید از این چرک و کثافت هایی که دارید می خورید . گفتند ما داریم غذا می خوریم . گفت من از بند بندِ انگشتان شما چرک و کثافت و خون دارم می بینم . این غذای که ما داریم تلاوت می کنیم چرک و کثافت است . ظاهر غذا که نعمت بزرگ الهی است . اما از چه راهی کسب می شود ، مال مردم و یتیم است ، حق الناس است . ما داریم با زندگی خود و اجتماع می کنیم همه مان باید مقدمات زندگی در مسیر الهی را رقم برنیم و جامعه را در مسیر انجام فریضه و دستور الهی بدهیم نه آنها را در مسیر انجام گناه و مفسده قرار دهیم  الآن نامه ای که عزیزم داده واقعاً تأسف انگیز است . یک جوانی سه سال است که می خواهد ازدواج کند . دارید چه کار می کنید ؟ کجاست ان همه وعده وعیدهایی که می دهید . امر ازدواج سنت حسنه ی الهی است . وقتی یک عده آن قدر وام های کلان میگیرند ، بحث ویژه خواری ای که داریم عرض می کنیم این دغدغه ی فکری انقلابیون است . تفکر انقلابی کسی است که خود را در مسیر خدا می بیند . ولی خدا می بیند«الم یعلم بان الله یری» . حالا یک نفر برای امر ازدواج به دنبال وام ازدواج است و نمی شود . آن وقت  با توجه به مشکلات عدیده اقتصادی یک سری آمارهای کذایی از حقوق ها و مزایاهایی که یک عده دارند می گیرند و مسائل دیگر . این ها باید شناخته شود . این چرک و کثافت است . این ظلمت کده است . این انسان را از خلق و خوی انسانیت خارج می کند . این سبوعیت ایجاد می کند . ما باید این را باید نگاه کنیم . از نگاه دین مبین اسلام و عقل سلیم آدمی دوری نکردن از مال در نیازهای مادی زندگی بشریت مورد نکوهش قرار گرفته است . و جرائم انسان آثاری بر انسان بار می کند که ما باید آن را دقت کنیم . که بدانیم چه لقمه ای حرام است . بعضی مواقع بعضی از انسان ها می دانند . یکی ازمشغله های امروز ما این است که همه امور را مالی می دانیم . مال خودمان و جزء حقوق خودمان می دانیم . حقوق مردم را مال خودم می دانم . حق الناس را حق خودم می دانم . بروید رساله ی حقوق امام سجاد (ع) را مطالعه کنید . ببینید دستور دین ، دستور خدا ، دستور شارع مقدس در این امر مهم چه بوده است . آثار بسیار زشتی که بر دل و جان انسان نفوذ می کند و ریشه می دواند و انسان را گرفتار می کند . آلودگی های روحی ای که در جسم و جان بشر ایجاد می شود . آن وقت است که خدا و قرآن ندارد . روح در نماز ندارد  روح در عبادت ندارد . نماز تنهی عن الفحشاء و المنکر نیست . قرآن نمی فهمم . قرآن را عمل نمی کنم . بروم ببینم که این لقمه هایی که دارم کسب می کنم که لقمه هایی است . جسم انسان بیمار می شود دنبال درمان می رویم . روح انسان بیمار می شود درمانش حضور در ساخت مقدس قرآن است . دستور خداست . قرآن کریم در سوره ی بقره آیه ی ۱۸۸ عنوان فرموده : « ولا تأکلوا اموالکم بینکم بالباطل و تدلوا بها الی الحکام لیأکلوا فریقا من اموال الناس بالاثم و انتم تعلمومن » این دستور خداست  اینکه اموال یکدیگر ار به باطل در میان خود نخوریم . در مسیر حقوق مردم قرار نگیریم . حق مردم را نگیریم . حقوق عامه و خاصه ی مردم . حق یتیم و حق مسکین را نخوریبم و مسائل دیگر . خداوند متعال در این آیه شریفه هر چند یکی از مصادیق مال حرام را عنوان می کند ولی یک اصل کافی و عمومی را به انسانها گوشزد می کند و آن اینکه باید از هر گونه تصرف در اموال دیگران از غیر طریق صحیح و به ناحق دوری جسته و آن را برای مان حرام نموده است .
عزیزان من لقمه ی حرام از نگاه روایت . چه زیبا فرموده رسول مکرم اسلام حضرت محمد ابن عبدالله (ص) . این عزیز الهی عنوان داشته که خداوند متعال برای بشر فرشته ای قرار داد که هر شامگاه به انسان ندا می دهد که هر کس حرامی بخورد از او نه عمل واجبش قبول می شود و نه عمل مستحبش .
امام سجاد (ع) در رساله ی حقوق می فرماید : «حقُّ بطنک أن تجعله وعاء للحرام »  حق شکم بر تو انسان ، صاحب این شکم این است که آن را از ظرف حرام دور کنی . این دست خودمان هست . این که می گویند فلان شخص و یا فلان دولت باعث شده تورم ایجاد بشه و مشکل به وجود بیاد و بجای اینکه خودمان را اصلاح بکنیم به دنبال متهم نمودن دیگران هستیم دیگر در این مورد جای این گفتمان نیست . این مال خودمان هست . این درد خودمان و برنامه ی خودمان هست . خودمان مدیر خودمان باشیم . دلسوز خودمان باشیسم . هم چنین در روایتی از اما محمد باقر (ع)عنوان شده « ما من افضل عباده من عفهِ البطن و الفرج» خیلی زیباست  . می فرماید هیچ عبادتی بهتر و بالاتر از نگاه داشتن شکم از مال حرام و پاکدامنی نیست .
اما عرائض این خطبه را با یک روایت از زمان نبی مکرم اسلام (ص) به پایان برسانم :  زمانی که پیغمبر (ص) در سنین هفت سالگی قرار داشت یک عده ای اهل علم و فن یهودی آمدند تا با علم خود حضرت رسول را که نشانه رسالت در صورت و سیرتشان بوده  مورد آزمایش قرار دهند . چون می دانند پیغمبر (ص) آینده در اختیار ایشان و مدیریت آینده در دست ایشان است و می دانند که پیامبر اسلام باید از غذای حرام شبه ناک دوری کند و لذا ایشان را مورد امتحان قرار دادند  یک مرغی  را از راه حرام یا دزدی تهیه می کنند برای ابوطالب می فرستند و پیغمبر مکرم اسلام لب به این غذای حرام نمی زنند  وقتی که از ایشان سؤال کردند گفتند که این مرغ حلال نیست و حرام است . دقت کنید در این جا لقمه ی حلال است و در مرتبه ی دوم شبهه ناک است . باز مرتبه ی دوم رفتند از یک شخصی گرفتند و قصد دادن پولش را برای بعد داشتند . شاید طرف راضی باشد یا شاید نباشد . آوردند دیدن پیغمبر (ص) باز تناول نمی کند گفتند چرا تناول نمی کنید ؟ فرمودند این لقمه ی شبهه ناک است . این زندگی و سیره ی عملی پیغمبر (ص) است . امت پیغمبر (ص) به گوش باشید . متوجه لقمه های شبه ناک باشیم تا چه بسا لقمه حرام که مصیبت های فراوانی برای ما به وجود می آورد.
خطبه دوم :
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله .
در این لحظات معنوی ، عرفانی و سراسر نور ، در محضر شما بندگان مؤمن و مخلص ، انقلابی ، بابصیرت و ولایت مدار در ابتدا خودم و بعد همه ی شما را به تقوای الهی دعوت می کنم .
چشم مان ، دست مان ، پای مان و جسم و جانمان را به تقوای دعوت کنیم . دنیا عشوه گری می کند . مال دنیا طنازی می کند . می آید در مقابل انسان قرار می گیرد و شروع به طنازی و انسان را منحرف کردن  می کند . انسان را از خدا دور می کند . ولی ما در محضر اهل بیت (ع) و خدا هستیم . عالم در محضر خداست . در محضر خدا گناه نکنیم . کسی از مسیر گناه راه سعادت را پیدا نکرد . جز شقاوت و چپاول گری و هتاکی و حرافی و دیگران را متهم کردن و تهمت زدن برای شخص گنهکار چیز دیگری ایجاد نمی شود . همه چیز در دستان خودمان هست . می توان انسان مؤمن ، با تقوا و با خدا باشد . این مسیر سعادت است .
یکی از مناسبت هایی که پیش رو داریم شهادت امام موسی ابن جعفر (ع) است . عرض تسلیت دارم به محضر امام زمان (عج) ، نائب برحقش  طلایه دار عشق و مودت و محبت و هم دلی ، علمدار نظام و محضر شما سروران عزیز و بزرگوار.
ابعاد شخصیتی امام موسی بن جعفر علیه السلام از چند جهت مورد بحث و گفتگو می باشد از ذوب در خدا شدن و عبادت های مستمرشان در اوج سختی و زندان های مخوف تا زندگی گذشته که در محضر خانه و خانواده بوده اند که بهترین سبک زندگی است که انسان همیشه ایام باید خودش را تفویض به خداوند متعال بنماید نه در ایام خوش و زندگی باب تبع مراد مان باشد و اگر مصیبتی بر ما وارد شده از خدا روی گردان بشویم .
دوم ایمان خالص ایشان تا حدی که زن مغنیه را به سراغ امام می فرستند ولی حتی این زن نیز جذب نورانیت این شخصیت عظما و منتخب الهی می گردد و این ابتلائات سخت و سنگین موجب ماندگاری بشر خواهد شد و واقعا اجتماع فعلی و مفسده ها و ورابط نامشروع را مشاهده می کنیم مگر می شود کسی شیعه این چنین امامی باشد و تن به ذلت بدهد و در مقابل هواهای نفسانی و وسوسه های شیطانی کم بیاورد و ذره ای از ایمان ایشان کاسته نگردد.
سوم ولایتمداری این امام عزیز و تبعیت از ذات اقدس الهی و تفویض امور و اعتماد به خداوند متعال که برزگترین درس به همه مومنین و مومنات می باشد
نهم اردیبهشت روز ملی شوراها را پشت سر گذاشتیم که هم قران توصیه به شور و مشورت نموده است و هم در سیره عملی و علمی اهل بیت مشهود می باشد و نیز  می دانیم اصل شوراها یکی از اصول مترقی و روشن قانون اساسی است که منبعث از آیات نورانی قرآن و احادیث آفتابسان پیامبر اعظم(ص) و اهل بیت عصمت و طهارت و سرچشمه های زلال آموزه های دینی ماست که به یمن استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی جامه عمل پوشیده و امروزه هزاران نفر در کسوت مقدس این سمت اجتماعی به رتق و فتق امور مردم در جای جای میهن عزیز اسلامی مشغولند و کارنامه ا ی درخشان را در فرادید ما قرار داده اند.
یکی از ویژگی های مقدس نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران این است که علاوه بر مشروعیت ولایت فقیه متکی به آرای مردم است . علاوه بر این که در مسیر گفتمان و تبعیت از ولی امر هست . ولی حق انتخاب با مردم است . انتخابات متعدد برگزار می شود . شورای اسلامی شهر و روستا یکی از ارکان اصلی نظام است که بستگی به آراء مردم دارد . مردم انتخاب می کنند . و مردم به جمعی اعتقاد می کنند و به آنها رأی می دهند و مقدرات جامعه خود را در دست آنها قرار می دهند . آنجاست که حقوق ایجاد می شود . در وهله ی اول به خاطر کسب آرا وعده و عید دادن ، بار حقوقی دارد . خدایی ناکرده به شخص یا شخصیتی توهین نمی کنم . چون هر یک از اینها انسان های مؤمنی هستند . معتقد هستند و متلزم به هم قانون اساسی و قانون نظام  هستند . بنده ی خدا هستند . ولی باید دقت کنیم . اعضای محترم شورا چه در شهر و چه در روستا اشخاصی با معلومات و اطلاعات بالا ، افرادی با تجربه ، متخصص که هر منطقه انسان های نخبه وراد مرحله می شوند و البته خدایی ناکرده کسانی که اهل علم نیستند این بستر را ایجاد کنند و این فرصت برایشان محقق بشود و بعنوان شورای مردم انتخاب گردد گر چند که بعضی تجربه دارند و الحمدلله این تجربه هم برای آنها علم است . توصیه ای که به اعضای محترم شورا دارم این است که دو دستگی ایجاد نکنید . که در بخی از جاها چند دستگی است . بنده از همه چیز خبر دارم . چه در شهر و چه در روستا . و زمانی که فرصت ایجاد شود به مردم گزارش می دهم که چه خبر است چون قرار است که این مردم سال دیگر انتخاب کنند . پس الحمدلله خوش درخشیده اند و خوش می درخشند و خدمات شایسته ای را انجام می دهند ولی حق انتخاب با این مردم است .  دقت کنید . آثاری که از شما به جامی ماند مردم دارند می بینند . مردم عصر معاصر ما عالم هستند . عصر تکنولوژی و پیشرفت هست و دارند می بینند . آن زمان نیست که انسان به چشم خودش مراجعت می کرد و هر چه چشم می بیند قبول کند و امروز به علم مراجعه می شود و مسائلی که در چشم انسان مکشوف است با عقل تطابق می دهند و با دین مطابقت می کنند  آن وقت هست که تصمیم می گیرد .
مسئله ی دوم مسئله ی انتخاباتی است که امروز در بعضی از شهرستان ها در حال شکل گیری است . خب عرض کردیم ما متلزم به قانون هستیم . قانون اساسی مان بر گرفته از آیات نورانی قرآن و علوم وحیانی است . من متعجبم که بعضی از مسئولین سخنانی را می گویند که مخالف قران و قانون است . بگویم که قانون دان هستم و در مخالف این قانون ایستادگی کنم !  در قانون اساسی یکی از نهادهای مقدس شورای نگهبان است که نظارت استصوابی دارد . از ابتدایی ترن تا آخرین لحظه ای که به مجلس ورود می کند . تمکین کنیم . نیاییم که گزارش غلط بدهیم . ایجاد اضطراب و استرس در بین مردم نکنیم . این مردم در مورد مشکلات اقتصادی و فرهنگی به اندازه ی کافی نگران هستند . بد حجابی و بی عفتی مردم را ناراحت کرده که البته طرح جدید نیروی محترم انتظامی مدیریت در مقابل بی عفتی و مقابله با آنها قلب و جان انسانهای مومن و انقلابی را خرسند نموده و امیدوارم مطابق با قانون و مصوبه آن نسبت به این اشاعه فحشا بسیج عمومی شکل گیرد و ایران را از وجود کشف حجاب و بهره گیری از تفکر غرب نجات دهند و جوانان مان را از دامی که دشمنان قرار داده اند نجان دهند هم دولت کمک کند و هم مجلس و مردم همه و همه با هم یان کار خدا پسندانه را انجام دهیم و نیز اقتصاد و رکود مردم را ناراحت می کند . خواهش بنده از دولت مردان این هست دیگر ایجاد دودستگی نکنیم . نظام مان را دوقطبی نکینم . نظام بر اساس محوریت ولی فقیه است و هر کسی ، هر شخص و شخصیتی از ابتدایی ترین لحظه ی نظام که در ید خداوند متعال است الی یوم القیامه از ولایت دور ماند  از غافله عقب می افتد . حالا می خواهد دور ماندن از ولایت الهی باشد که امثال فراعنه را دیدیم که به چه هلاکتی کشیده شده اند و نیز نسبت به ولایت انبیای الهی (ص) باشد که دیدیم چه شده است . نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت (ع) و امروز نسبنت به نمایندگان اهل بیت (ع) ، عالمان ربانی دین میبن اسلام و  تبعیت از ولایت فقیه و اولی الأمر منکم داده ما باید این مسائل را دقت کنیم .
لذا توصیه می کنم .در مورد بحث خبرگان رهبری هم که به فضل خداوند متعال تشکیل خواهد شد که با آرای قاطع مردم ایجاد شده بنده ی کمترین توصیه ای دارم با توجه به این که آیت الله مشکینی ، حضرت آیت الله مهدوی کنی که هر کدام از این ها با تفکر انقلابی گری مدیریت خبرگان رهبری را داشته قطعاً انتخاب و انتصاب شخصی که بخواهد در امتداد ان مسیر باشد باید چنین تفکری را داشته باشد . باید مطیع محض قانون اساسی و نظام باشد . خبرگان رهبری را سیاسی نکنیم . درست است که در امر سیاست قرار دارد و دین از سیاست خارج نیست سیاست دینی با حاشیه هایی که موجب عقب ماندگی نظام می شود فرق می کند و این عالمان ربان آنرا مدیریت داشته باشند و عزیزان  مان مبانی نظام را به حاشیه نکشند و متوجه دسیسه های شیطانی دشمنان و نفوذشان باشند که چه خوابی برای نظاممان دیده اند.
یکی از مناسبت هایی که در پیش رو داریم ۱۱ اردیبهشت ماه روز جهانی کار و کارگر هست بنده به پاس زحمات قشر عظیم و زحمت کش کارگران عزیز در این باره در بیان کار و کارگز سخنانی به عرض برسانم خوب می دانیم که : در فرهنگ غنی اسلامی ما، سلوک الهی دارای دو بخش است بخش مادی و بخش معنوی، بخش مادی آن کار است و بخش معنوی آن نماز و از اینجا می توان به اهمیت کار در جامعه اسلامی پی برد چرا که از کار می توان دنیا و زندگی دنیوی را آباد کرد و با نماز به آخرت خود رسیدگی کرد کار هم کفو همه مسائل معنوی است که برای یک انسان مسلمان سفارش شده است.
کار بخشی بزرگ و شاید زیربنایی ترین قسمت زندگی انسانی باشد چرا که از کار می توان به جوهره درونی افراد پی برد و وقتی این جوهره های درونی آشکار شوند و استعدادهای بالقوه به منصه ظهور رسد می توان به حضور جامعه ای پویا امیدوار بود و همین جوهره های درونی اند که لازمه ایجاد یک زندگی معقول و ایده آل برای انسان و انسانیت هستند.
کلید گشایش هر استعدادی در درون انسان، کار است و وقتی با این کار گنجینه بسته، باز شود هر لحظه که کار تداوم داشته باشد، این استعداد شکوفاتر می شود،‌این بدان معناست که همه وجود انسان باید روی کار متمرکز شود حتی زمانی که به طور فیزیکی به کار نمی پردازد.به عبارتی همیشه انسان باید روی بهترین شکل انجام کار تفکر نماید تا هم از بهره وری برخوردار شود و هم موجب پیشرفت کار تا سطوح عالی باشد.
از طرفی دیگر بنا بر یکی از مهمترین تئوری های علم اقتصاد: «ارزش هر چیزی به کاری بستگی دارد که در آن متبلور است» این تئوری (ارزش کار) می رساند که کیفیت و کمیت کار در زمینه اقتصاد ارزش آفرین است.
به عبارت ساده تر این کار است که ارزش انسان را مشخص می کند در حالی که ارزش کار را هم انسان تعیین می نماید. پس باید دید که کاری را که ما انجام می دهیم چگونه است،‌ آیا کارمان فقط جنبه مادی دارد؟ آیا جنبه های مادی کار ما آنقدر بالاست که جنبه های دیگر فراموش شده است؟‌ و آنچه مهم به نظر می آید این است که افزایش بهره وری ناشی از وجود عشق و علاقه به کار به نوبه خود سبب افزایش حجم کالا و خدمات تولیدی و کاهش هزینه های تولید می شود. همین امر موجب کاهش در نرخ تورم و از بین رفتن تدریجی آن می شود. نبودن تورم و وفور کالاها و خدمات مورد نیاز مردم شرایط را چنان با آرامش و رفاه ترین می سازد که نامی جز بهشت را بر اجتماع مذکور نمی توان گذاشت. در مقابل عدم وجود عشق به کار و روحیه تن پروری و فرار از کار و کاستن از کار و …… سبب می شود بهره وری کاهش یابد و همین امر موجب افزایش نرخ تورم، بیکاری، کاهش تولید و …… شده که اجتماع مذکور  با توجه به تعهدات خود راهی  جز جهنم ندارد.
اما آنچه را که باید عرض نمایم این هست که: ‌«کار که جنبه مادی سلوک الهی در فرهنگ غنی ما معرفی شده است چگونه می تواند مانند جنبه های معنوی آن جامعه را به پیشرفت منتهی کند یا سیر نزولی را طی کند ؟ پس دیده می شود که فرهنگ ما اهمیت فراوانی که به کار می دهد از کجا نشات می گیرد؟»
موضوعی که باید عرض شود گستردگی مبانی کار و کارگری می باشد خب هر کسی در هر جامعه ای هر کاری را انجام می دهد به او کارگر می گویند . یک مدیر هم در کنار مدیریت خودش کارگر است . فرمایشات ولی امرمان در دیدار با کارگران و مسئولین باکفایت امر کار در این باره سخنان بسیار مبسوط و راهگشایی داشته اند  یک استاد دانشگاه و حوزه هم به همین حالت کارگر می باشد، یک دانشجو و طلبه هم کارگر است .
با این وسعت نگری که در امر  کار و کارگر که انسان به آن نگاه می کند . حتی آن کسانی که در امر تبلیغاتی کار می کنند . اگر انسان نگاهش به گستردگی مسئله ی کار این چنین باشد این می شود برکت و عبادت . این می شود فریضه ی الهی . لذا انسان باتوجه به استعانت و توکل به خداوند متعال و تفویض امور به  خداوند متعال می توانند قدم بزرگی در جهت شکوفایی نظام بردارد . حالا در امر اقتصاد مقاوتی هم یکی از کسانی که می توانند کمک شایانی نسبت به امر اقتصاد مقاومتی داشته باشند ، کارگر عزیزمان هستند خب، کارگر چه‌کار کند تا در اقتصاد مقاومتى بتواند سهیم باشد؟ همه نقش دارند؛ کارگر هم نقش دارد، کارفرما هم نقش دارد، دولت هم نقش دارد، مسئولین گوناگون هم همه نقش دارند. نقش کارگر در درجه‌ى اوّل احساس مسئولیّت است؛ یعنى کارگر در آن کارى که به او محوّل است باید احساس مسئولیّت کند – همه‌مان باید احساس مسئولیّت کنیم- و کارى را که به او سپرده شده است باید مسئولانه انجام بدهد؛ کیفیّت را باید افزایش بدهد. همه‌ى آحاد کارگرى باید در فکر این باشند، درصدد این باشند که کیفیّت کار را بالا ببرند؛ این برکت ایجاد میکند، هم براى خود او، هم براى جامعه. این وظیفه‌ى کارگر است. خب، گفتن این حرف‌ آسان است، عمل کردنش چه‌جورى است؟ اینکه خداى متعال از زبان پیغمبر فرمود: « رَحِمَ اللهُ اِمرَأً عَمِلَ عَمَلاً فَاَحکَمَه » که رحمت خدا بر آن انسانى که کارى را انجام میدهد و آن را محکم انجام میدهد، محکم‌کارى میکند، خب این الزاماتى دارد.
موضوع بعدی این هست چه‌کار کنیم که کارگر این توانایى را پیدا کند که کیفیّت کار را بالا ببرد؟ یک مقدار از این الزامات بر عهده‌ى دولت است، یک مقدار بر عهده‌ى مدیران است، یک مقدار بر عهده‌ى مردم است، یک مقدار هم بر عهده‌ى خود کارگر است. یکى از کارهایى که باید انجام بگیرد تا کارگر بتواند کیفیّت کار را بالا ببرد مهارت‌افزایى است؛ موضوع مهم علم فنّى‌حرفه‌اى است این را باید جدّى گرفت، این یک کار اساسى است. مهارت کارگر را باید بالا برد؛ کارگر ساده که نمیتواند صرفاً با تجربه‌ى خودش پیش برود؛ خب، البتّه تجربه هم مؤثّر است امّا آموزش لازم است. مهارت کارى بر عهده‌ى مسئولان است؛ همین فنّى‌حرفه‌اى‌ها و انواع کارهاى دیگرى که میشود انجام داد براى مهارت‌افزایى کارگر؛ کارفرما هم مؤثّر است، دولت هم مؤثّر است.
یک مسئله دیگر مسئله‌ى امنیّت شغلى کارگر است؛ اگر ذهن کارگر مشغول باشد که آیا فردا در این کارگاه خواهد بود یا نه، دستش به کار نمیرود؛ باید امنیّت شغلى به وجود بیاید؛ این هم راه‌هایى دارد، این هم باز از مسئولیّتهاى مسئولین گوناگون دولتى و مدیران و کارفرمایان و دیگران است؛ فقط هم مربوط به وزارت کار نیست؛ به بخشهاى مختلف ارتباط پیدا میکند؛ باید کارى کنند که امنیّت شغلى وجود داشته باشد.
هم کارگر نسبت به کارفرما حقوق دارد و هم کارفرما نسبت به کارگر باید این حقوق را نسبت به هم  انجام دهند چون  نسبت به این امور متعهد شده اند . برای موفقیت یک نظام در امر کارگری نیاز هست که ما از همه ی پتانسیل ها استفاده کنیم . کارگر و کافرما در کنار همدیگر هستند . مخالف همدیگر نیستند . خیال نکنیم چون ایشان مدیر هست می تواند هر برخوردی را با کارگر خودش داشته باشد . انسان شخصیت دارد . دقت کنیم . ضرورت حمایت دولت از کارفرمایان هم یکی از مسائلی است که از دولت معزز می خواهیم که حمایت کند . این که امروز شصت درصد از کارخانجات صنعتی مان خوابیده بیائید مدیرت داخلی بکنید و صنعت داخلمان را از ورشکستگی و سقوط نجات بدهیم.
خوب مدیران و مسئولان دیپلماسی پیرو برجام زحمات زیادی را متحمل شده اند و مدیریت کرده اند ولی کاستی هایی در این امر وجود داشته و دارد قسمت عمده آن شیطنت طرف مقابل هست آنها آدم مذاکره و ارتباط عقلانی نیستند آنها عادت کرده اند به زیاده خواهی و چپاولگری و غارتگری و مال ملت خوری با یک عکس گرفتن با پرچم دشمن قصه درست شدنی نیست و ابته می بینیم از یک طرف مذاکره می کنند و از طرف دیگر دو میلیارد سرمایه کشورمان را مصادره می کنند این یک دزدی بین المللی است . این شعار مرگ بر آمریکا تفکر انقلابی گری ماست . ما خیال نکنیم که شعار مرگ بر آمریکا از ذهن ها خارج شده . نه این جزء اصول اصلی نظام مان هست . فرهنگ مان این چنین اقتضا می کند . هر کسی که نسبت به این مردم و خواسته ها و ابعاد شخیتی این مردم تعرض کند و ظلم و تعدی بکند مرگ به سراغشان خواهد آمد پس دقت کنیم نسبت به این مسئله .
سروران عزیز و بزرگوار با توجه با نزدیک شدن ۱۲ اردیبهشت ماه سالروز شهادت مغز متفکر جهان اسلام و فیلسوف و عالم و عارف استاد شهید مرتضی مطهری این هفته را به پاس خدمات انسانهای فرهیخته و فرهنگی ای که از متن دین درس گرفته برای ارتقاء و تکامل بشریت پا به عرصه این عالم نهاده اند بنده ضمن عرض تبریک و تهنیت سخنان خود را به مناسبت هفته میمون و مبارک معلم با دو بیت شعر در این باره شروع می نمایم:
عارفان با عشق عارف می شوند                                                               بهترین مردم معلم می شوند
عشق با عارف مکمل میشود                                                                هر که عاشق شد معلم می شود.
بر اساس آموزه های دینی، آموختن دانش به دیگران، آثار معنوی ماندگاری برای آموزگار در پی خواهد داشت. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «آدمی در روز رستاخیز می آید و با خود کارهای نیکی چون ابرهای انبوه یا کوه های سر به فلک کشیده دارد. پس می گوید: پروردگارا! اینها را که من انجام نداده ام، پس از کجایند؟ خداوند می فرماید: این دانش توست که به مردم آموختی و پس از تو بدان عمل کردند».
پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در این روایت، آموزش را به عنوان نیکی ماندگاری برای معلمان معرفی می کند.
دانایی، اندیشیدن و نوآوری، از ویژگی های معلمی است که همگام با علوم روز پیش می رود. معلم موفق کسی است که به اطلاعات پیشین خود بسنده نکرده، با فراگیری همیشگی دانش، در شکوفایی علمی دانش آموزان خود نقش مهمی ایفا کند. امام حسن علیه السلام می فرماید: «به مردم بیاموز و دانش دیگران را فراگیر تا دانش خود را استوار سازی و آنچه را ندانسته ای، بدانی»
دغدغه معلم همیشه این است که حیات بشر، بر مدار ارزش ها و کرامت انسانی بچرخد و شناخت خدا و مکتب و دین، همت اساسی آدمی باشد و هیچ بیگانه ای را مجال تجاوز به فرهنگ ارزشی دین و میهن فراهم نیاید.
در این مسیر خطیر، بزرگانی گام نهاده اند که نامشان بر تارک زمان می درخشد. علامه شهید استاد مرتضی مطهری (رحمه الله) از همین طایفه مقدس است که در سنگر تعلیم و تعلم، به قله های رفیعی دست یافت تا آنجا که معمار انقلاب اسلامی ـ که خود معلمی بزرگ است ـ همه آثارش را مفید می داند و بهره برداری از آنها را سفارش می کند
سروران عزیز و نمازگزاران محترم مقام دیگر سخن در بیان مقام معلم تبیین ارزش و مقام شامخ معلم می باشد: شرافت و مرتبت معلم زمانی اهمیت دارد که بتواند شان خداوند و پیامبران را در  وجود خود محقق سازد و پیوند انسان به هدف متعالی خلقت یعنی عبادت را برقرار سازد. لذا در این تعریف شهید مرتضی مطهری یکی از آن معلمان راستین است که اولاً با نگاه ترکیبی به همه معارف بشری نظر می کند و ثانیا تمامی تلاشهای علمی و عملی را  مقدمه ای برای عبادت می داند و در این راه به مرحله سوم دینداری راه می یابد و  با شهادت، عبادت عملی و علمی خود را کامل می سازد. خداوند را می خوانیم که او  رابا سالار و سرور شهیدان امام حسین (ع) محشور سازد.
گرچند فرمودند: که معلمی شغل انباء الهی است ولی نمیتوان آنرا شغل و حرفه محض دانست، بلکه ذوق و هنر توانمندی است معلمی در قرآن به عنوان جلوه ای از قدرت لایزال الهی نخست ویژه ذات مقدس خداوند تبارک و تعالی است. در نخستین آیات قرآن که بر قلب مبارک پیغمبر اکرم (ص) نازل شد، به این هنر خداوند اشاره شده است: « اقرا باسم ربک الذی خلق، خلق الانسان من علق، اقرأ و ربک الاکرم، الذی علم بالقلم، علم الانسان ما لم یعلم. (علق: ۱ـ ۵)» اینکه فرموده است بخوان به نام پروردگارت که جهانیان را آفرید. انسان را از خون بسته سرشت بخوان ! و پروردگارت کریمترین است همان که آموخت با قلم، آموخت به انسان آنچه را که نمی دانست.  در این آیات خداوند، خود را «معلم» می خواند و جالب این که معلم بودن خود را بعد از آفرینش پیچیده ترین و بهترین شاهکار خلقت، یعنی انسان آورده است.
اگر دقت بفرمائید ذات مقدس اله مقام معلم بودن خدا، بعد از آفرینش قرار داد. نوعی انسانی را که هیچ نمی دانست، به وسیله قلم آموزش داد که این از اوج خلاقیت و هنر شگفت خداوند در امر آفرینش حکایت دارد:
چو قاف قدرتش دَم بر قلم زد                                                          هزاران نقش بر لوح عدم زد
از این رو، می توان گفت که هنر شگفت معلمی از آن خداوند عالم است.
شهید ثانی رحمت الله درباره هنر معلمی خداوند می فرماید: خداوند از آن جهت به وصف (اکرمیت) و نامحدود بودن کرامتش، توصیف شد که علم و دانش را به بشر ارزانی داشته است. اگر هر مزیت دیگری، جز علم و دانش، معیار فضیلت به شمار می رفت، شایسته بود همان مزیت با وصف (اکرمیت) در ضمن این آیات همراه و هم پا گردد و آن مزیت به عنوان معیار کرامت نامحدود خداوند به شمار آید. کرامت الهی در این آیات با تعبیر «الاکرام» بیان شده است. چنین تعبیری می فهماند که عالی ترین نوع کرامت پروردگار نسبت به انسان با والاترین مقام و جایگاه او، یعنی علم و دانش هم طراز است.
به همین جهت معمار کبیر انقلاب اسلامی ایران امام خمینی (ره) می فرمود: معلم اول خدای تبارک و تعالی است  به وسیله وحی؛ مردم را دعوت می کند به نورانیت؛ دعوت می کند به محبت؛ دعوت می کند به مراتب کمالی که از برای انسان است.
رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران این پیر مراد قلب ها و جان و معلم عزیز و بزرگ ایمان و بصیرت ایران امام قدس الله نفسه الذکیه می فرمایند:  نقش معلم در جامعه، نقش انبیاست؛ انبیا هم معلم بشر هستند. تمام ملت باید معلم باشند؛ فرزندان اسلام تمام افرادش معلم باید باشند و تمام افرادش متعلم.
روز معلم، روز بزرگداشت عشق و ایثار است. تجلیل از کسانی که علم را جرعه جرعه در جان ها جاری می کردند. خود لحظه لحظه می سوختند و با دانش خویش، جامعه را می ساختند و فردایی باشکوه را نوید می دادند. امروز، روز بزرگداشت کسانی است که الف قدّشان، در راه تعلیم خوبی ها خمیده شد. روز پاسداشت عزیزانی است که در سنگر علم و دانش، سربازانی با اخلاص و دانشمند تربیت کردند. امروز، روز یاد کردن از گمنامان آشناست؛ آنان که دفترهای خاطرات از عطر یادشان آکنده است.
یکی از رسالت های معلمان عزیز پیرو فرمایش ولی امر مسلمین تربیت فرزندانی است که افسران جنگ نرم دشمنان استکبار جهانی است در توضیح جنگ نرم که در بیان نورانی علمدار نظام آمده است باید عرض بنمایم: این جنگ یک جنگ نرمِ زیرپوستی و فراگیر میان جمهوری اسلامی ایران از یک طرف و امریکا و صهیونیستها و دنباله‌روهای آنها از طرف دیگر، در جریان است که شما معلمان باید این مسائل را آگاه و به فرزندانمان بیان نمائید.
بنابراین در جنگ نرم، دو افسر با دو هویت متفاوت می‌تواند وجود داشته باشد؛ یک افسر که مورد پسند جمهوری اسلامی است و یک افسر که مورد پسند جبهه استکبار است و حضور هر یک از این دو نوع افسر می‌تواند سرنوشت نبرد را تغییر دهد.
همه کسانی که در این نظام مقدس زندگی می کنند و در مسندهای متعدد مشغول به خدمت اند خصوصا شما معلمان عزیز این موضوع را باید بدانید که غربیها به‌ویژه امریکاییها به‌دنبال آن هستند تا جوان ایرانی، عنصری بی ایمان، غیر شجاع، بی انگیزه، بی تحرک، ناامید، خوشبین به دشمن و بدبین به فرمانده و عقبه خود باشد، اما نظام اسلامی به‌دنبال تربیت جوانانی در نقطه مقابل خواست جبهه استکبار است.
دشمنان دین و نظام بدانند به کوری چشمشان با وجود عوامل مختلف انحراف و جبهه وسیع دشمنی‌ها، اکنون در کشور، جوانانی مؤمن، انقلابی، اهل توسل، اهل پیاده روی اربعین، اهل قرآن، اهل اعتکاف و اهل ایستادگی در میدانهای انقلاب داریم که باید سپاسگزار خداوند متعال بود.
بنده این ایام را به همه فرهنگیان عزیز تبریک عرض می کنم و از همه خیرین و مسئولین معزز که در امر آموزش و پرورش فرزندانمان زحمت می کشند و در صدد نوسازی مدارس هستند از مدیریت محترم آموزش و پرورش جناب آقای محمد نسب گرفته تا نماینده ارزشی جناب آقای دکتر یوسفیان عزیز و مسئولین محترم استانی و کشوری کمال امتنان و قدردانی را دارم.
یکی دیگر از مناسبتها با توجه به اینکه  هفته بهداشت و سلامت می باشد در این باره نیز سخنانی به محضر شریف برسانم: سلامتی بزرگترین نعمتی است که در اختیار بشر قرار دارد زیرا بدون آن بهره بردن از سایر نعمت ها امکان پذیر نیست.سلامت انسان همانند سایر نعمات خداوندی با تلاش وکوشش در اختیار شخص قرار می گیرد.کسی که بخواهد جسمی سالم وروحی شاداب داشته باشد باید با برنامه ریزی مشخص ، پیروی از قواعد سلامت وپی گیری همه جانبه به این هدف خود نائل شود.
انسان موجودی است پیچیده وعوامل زیادی بر روح وجسم وی تأثیر می گذارند.شناخت تمام این عوامل همیشه امکان پذیر نیست اما به هرحال می توان با هوش ودرایت وبا بهره بردن از تجربه های خود ودیگران میزان سلامتی را به حداکثر رساند وروزهائی شاد وشب هائی راحت را سپری نمود .
خوب همه ما می دانیم که تحرک یکی از نشان دهنده های حیات است وهرچه تحرک در یک موجود بیش تر باشد سلامت و ی بیش تر مشخص می گردد.روش زندگی دوره زمانه ما تحرک طبیعی را از ما گرفته است وهر روز این مسئله بیشتر وبیشتر می شود.بنابر این باید با ایجاد تحرک در زندگی نشاط وشادابی را برای خود واطرافیانمان به ارمغان بیاوریم.
خوردن وآشامیدن بیش از حد، سیگار کشیدن ، کار وتفریح بی موقع ،کم خوابی وپرخوابی وبسیاری از عادت های غلط دیگر عواملی درکاهش سلامت ما هستند با کنارگذاردن آن ها به طول عمرخود می افزائیم.
همه می دانند که بهداشت روشی مهم در جلوگیری از بیماری ها است ولی متآسفانه وضعیت رعایت بهداشتی ما در جایگاه مطلوبی نیست و نیاز هست تا برای استمرار حیاتی زیبا هم نسبت به بهداشت و سلامت فردی خود و هم اجتماع خود سعی و تلاش بنمائیم.
خوب همه مان می دانیم که پایه سلامتی هر فرد روح اوست.داشتن روحیه سالم، شخصیت پایدار وذهن قوی از اصول خوشبختی بشر است.باید به خود ودیگران کمک کنیم به حداکثر سلامت عقل وروان دست یابیم و این امر با احترام به خویشتن ودیگران وتلاش برای حفظ آرامش در خانواده وجامعه میسر می شود.
البته باید عرض کرد به برکت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران یکی از وزارت خانه هایی که توانسته پای درد و کاستی های مردم در امر بهداشت و سلامت مرض کار بزرگی نموده و خدمات شایسته و بایسته ای را انجام داده اند بنده از این مدیریت زیبا و تلاش مستمر این عزیزان کمال امتنان را دارم و در سطح شهرستان نیز ریاست محترم و پرتلاش بهداشت و درمان جناب آقای دکتر قاسمی عزیز و همکاران عزیزشان کمال امتنان را داریم الحمدلله بیمارستان ها و درمانگاهها و شبکه های بهداشتی خوبی در اختیار مردم گذاشته اند بنده ضمن بازدیدی که از بیمارستان امام علی علیه السلام داشته ام بسیار مسرور شده ام و البته از زحمات و حمایت نماینده پرتوان و زحمت کش مجلس شورای اسلامی جناب آقای دکتر یوسفیان عزیز در همه زمینه ها تخصیصا در امر بهداشت و درمان و بیمارستان امام خمینی ره کمال امتنان و قدردانی را دارم.
یکی از مسائل مهم روز مان موضوع حج تمتع است که این ایام خبرهای متعددی را داریم می شنویم . حج تمتع از شعائر الهی است . شعائر الهی باید با شجاعت و صلابت انحام شود . من از مسئولین بی کفایت صعودی تعجب می کنم که چرا سیاست غلط را در امر عبادت گره زدند ؟  تداخل سیاست غلط در امر عبادت باعث سستی و منحرف شدن آن می شود.
خوب مشاهده کردیم که  سیاست غلط بی کفایت مدیریت این همه خسارتی که در حج پارسال به بار امده هیچ به خودشان نیامدند و عذرخواهی نکردند . دولت عزیز ، وزیر محترم و مسئولین محترم نترسید . خدا با ماست و شجاعت و درایت داشته باشیم و اگر قرار هست که خدایی ناکرده ان صلابت ما از بین برود و برنامه هایی که صعودی ها دارند ایجاد می کنند یک شخص ثالثی بخواهد پل ارتباطی باشد برای تهیه ویزا و امور دیگر حج را تعطیل کنید . امسال به حج تمتع نروند  . بگذارید به خودشان بیاین . ما برائت از مسلمین را چرا داریم ؟ این جزئی از دستور دین مبین اسلام است . به خاطر این که بین لشکر اسلام و مسلمین رعب و وحشت ایجاد نشود و صلابت اسلام و مسلمین مستحکم بماند . آنها همه ی دلدادگی و دل شیفتگی که پشت سر این مسئله آمریکا و دست  پلید اسرائیل است . مسئولین محترم متوجه باشید . فکر نکنید که با دو تا جلسه و تعویض پرچم ها  در کنار هم می توانید به هه چیز دست پیدا کنید . این ها شیطان هستند . خلق و خوی شیطانی در جسم و جانشان نهفته شده . آنها نمی خواهند در جریان نورانی اسلام مسیر بیداری اسلامی باشد . تازه برخی از مسائل حکایت از این دارد آنها در صدد این هستند  که  امر مقاومت را از دست سرداران عزیز بردارند و به وزرای جور محول بکنند که این امر نه تنها شدنی نخواهد بود بلکه به فضل خداوند متعال پرچم پرافتخار اسلام به دست علمدار نظام در قله پرافتخار بیت المقدس به اهتزاز در خواهد آمد  و به فضل خداوند متعال امر مقاومت  سربازان اسلام در جای جای جهان اسلام  با درایت ولی امر مسلمین به پیروزی خواهد رسید و دشمنان قسم خورده را به هلاکت خواهند رساند.