یکی از ارزشهای دوازدهگانه امپریالیسم خبری «ستارهسازی» است. بر پایه چنین ارزشی(!) رسانههای امپریالیستی به صورت مداوم، عناصری را در حوزههای گوناگون سیاسی و فرهنگی و ورزشی و… انتخاب میکنند. نام و فعالیتهای این عناصر در ظرف زمانی مشخصی هدف پوشش رسانهها قرار میگیرد.
مخاطبان، تحلیلهای مختلف بلند و کوتاهی از ابعاد شخصیتی و ویژگیهای مشی زندگی خصوصی و حرفهای عناصر یاد شده دریافت میکنند تا جایی که ناخودآگاه خویشتن را با نخبگانی «ستاره شده» روبرو میبینند. ستارگانی جعلی که نام، فعالیت و مهمتر از همه اندیشه یا بهتر بگوییم اندیشهای که آن به اصطلاح الگوها نمایندگیاش میکنند؛ تبدیل به مسئله، الگو و جزیی از «باور» عمومی شده است!
این ستارگان بدلی، بر پایه شرایطی هدف ستارهپروری قرار میگیرند.
حداقل کاربلدی، بیبهرگی از اندیشه مستقل و متعالی، شهوت شهرت، پولپرستی، قابلیت پذیرش نقش از طرف استراتژیستها و صاحبان قدرت، پنج شرط لازم برای قرار گرفتن در مسیر فرآیند «ستاره سازی» است.
مثال ملموس ستارگان دستپرورده امپریالیسم خبری را میتوان در میدان فرهنگ و در دامن هالیوود سراغ گرفت.از «رونالد ریگن» بازیگر منادی دروغ آمیختگی فرهنگ و سیاست فرهنگی امپریالیسم»که به کاخ سفید گسیل شد تا «آنجلینا جولی» صهیونیست که به عنوان یکی از فرشتگان حامی جنگزدگان یک روز در پاکستان و یک روز در اردوگاههای آوارگان سوری، پرچم انساندوستی از نوع آمریکایی برمیافرازد.
تردید نکنید که امپریالیسم و صهیونیسم متجلی بدان، همواره بهرهمند از مواهب دنیایی و شیطانی ستارهسازی بودهاند و بیش و پیش از آنکه متکی به قوه قهریه، مطامع استعماری خود را پی بگیرند، با «برگ برنده» ستارهها راه میگشایند.
در همین ماه فروردین بود که بلافاصله پس از سفر «باراک اوباما» رئیس جمهور آمریکا به کوبای دچار استضعاف فکری و مادی، در سایه غفلتزدگی کارگزاران کوبایی، گروه مشهور موسیقی «رولینگ استونز» به هاوانا سفر کرد تا یک بار دیگر ستارهها نقش منحوس استعماری خود را ایفا کنند.
اما … در ایران … در کشوری که از اهداف بزرگ استعماریون به شمار میآید، در برابر ستارههای جعلی مهاجم، چه باید کرد؟
آیا باید همچون کوبا، به سادگی اولین راه نفوذ را با دستهای خود بگشاییم و به تماشا بنشینیم و در مدار انفعال روزمرگی را تجربه کنیم؟
آیا باید عرصه تغافل فرهنگی را چنان وسیع کنیم که تنها شاهد بازتولید ستارههای جعلی داخلی با همان ماموریت نمونههای فرامرزیشان شویم؟
متاسفانه طی سه دهه گذشته، به شکل جدی و با گستره ملی، راهکار یا شیوه تقابل موثری را در برابر ستارهسازی دشمن پی نگرفتیم!
ما، نخبگان حزباللهی را به درستی شناسایی، معرفی و هدف برکشیدن قرار ندادیم. در نتیجه در برابر نسخههای بدلی نخبگی و الگوهای مبتذل، رو به مخاطب – داخلی و خارجی – ستاره و الگو مطرح نکردیم و ترسیم نساختیم!
ما یعنی جامعه ما و همه انسانهای خواهان معنویت، نیازمند ستاره و الگوی متعهد به ارزشهای دینی بوده و هستیم!
با وجود این نیاز و به دلیل انفعال، سخاوتمندانه و البته ناآگاهانه، عرصه را به برکشیدگان جعلی معاند واگذار کردیم و… دقیقا واگذار کردیم.
وقتی روزنامههای زنجیرهای، بیپروا از نظارت رسمی حکومتی و نقد رسانههای متدین، مثلا شاعرهای با کتاب ۲۰ برگی را به عنوان یک پدیده مطرح میکند، و همین شاعره ناگهان سر از محافل خارجی به اصطلاح ادبی در میآورد و علیه مقدسات تریبون مییابد، یعنی چه؟ یعنی کمکاری هم نه بلکه، بیکاری ما!
چه بسیار، نام عناصر سخیفی – با ملیت ایرانی و غیرایرانی – که از زاویه حرفهای و همچنین اخلاقی، به نادرستی به عنوان گوهری درخشان و نمونهای عالی، در ذهن مخاطب داخلی نشستهاند! این یعنی نفوذ و دامنگستری فرهنگ مهاجم و دورافتادگی ما از ارزشهای بومی و دینی!
اما… اخیرا و خوشبختانه، این اتفاق شوم و خطرات آن را برخی رسانهها و محافل متدین در حوزه فرهنگ درک نمودند و راهکارهایی در مسیر تقابل پیش گرفتهاند.
از مدتی پیش موسسه فرهنگی و هنری «اوج» به تجلیل از هنرمندان حزباللهی تحت عنوان «شب شاعر انقلاب» مشغول شده است.
خبرگزاری فارس نیز عصرانه ادبی برگزار میکند تا اهالی قلم متدین شناسانده شوند.
امسال، حوزه هنری نیز کار بزرگ معرفی چهره برتر هنر انقلاب را انجام داد.
در واقع ستارهسازی نه بلکه، شناسایی، بازمعرفی، شناساندن نخبگان، ستارگان و الگوهای واقعی از حیث حرفهای بودن در کار و هنر خود و تعهد نسبت به دین الهی، هدف قرار گرفته است.این اتفاق کوچکی نیست!
جالب هم این است که بانی این اتفاقها دولت نیست. دولتی که باید پیشقدم کارهای بزرگ متعهدانه باشد.
به هر روی… ما باید در تمام عرصهها شاهد معرفی ستارگان الگو شویم نه تنها در بخش فرهنگ!
روز سهشنبه پیش استاد «مجید مجیدی» به عنوان چهره سال هنر انقلاب اسلامی معرفی شد. انشاءالله فردا در حوزهها و موضوعات دیگر، برترینها هدف معرفی و تجلیل قرار گیرند و به این شکل، ظرفیت الگوگیری افزایش پیدا کند و ترفند و یورشی از مجموعه خصومتورزیهای بدخواهان خنثی شود.