اظهارات جدیدش آنقدر برای سران یک جناح سیاسی دردناک بوده که به زیر مجموعه های رسانه ای خود دستور دهند تا به قول مطبوعاتی ها، توپخانه به سمت او بچرخد. محسن رضایی این‌بار به دلیل آنکه می گوید «پس چرا بعد از برجام جنس هایی که گفته بودید ارزان نشد و خبری از گسترش اشتغال نیست» به سیبل حمله برخی رسانه های اصلاح طلب تبدیل شده است.

شاید اگر روزنامه کم مخاطب آفتاب یزد برای مطلب امروزش علیه محسن رضایی به سراغ شخصیت های نامدار اصلاح طلب هم می رفت، نمی توانست چیزی شبیه فحش‌نامه فعلی را تدارک ببند؛ اما هیچ کس مانند یک چهره دسته چندم نمی توانست فضایی را که باب میل این روزنامه اصلاح طلب است مهیا کند.

صادق زیباکلام امروز تیتر یک بود! آنهم تیتری که می گفت: «محسن رضایی به دنبال جلب توجه است»؛ اشاره اش هم به اظهارات روز گذشته دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره محقق نشدن وعده و وعید های دولتی‌ها پس از برجام بود که از نظر وی گونه ای از تلاش برای جلب توجه برای رسیدن به صندلی ریاست جمهوری است!

البته بهمن ماه سال گذشته نیز همین روزنامه به بهانه اظهارات محسن رضایی مبنی بر اینکه «اصلاح طلبان و اصولگرایان برای تصاحب کرسی های مجلس تعداد قابل توجهی نامزد دارند(نقل به مضمون)» سراغ همین صادق زیباکلام رفته بود تا از زبان او چیزی شبیه تیتر امروزش را بیرون بکشد.

سئوال قابل توجهی که بعد از خواندن مطلب زیباکلام علیه «آقامحسن» به ذهن متبادر می شود این است که اساساً چرا اظهارات محسن رضایی برای این طیف تا این حد گران تمام می شود که حاضرند در تیتر یک خود از کسی استفاده کنند که در تلاش برای «خودنمایی سیاسی» اظهر من الشمس است و لحن و ادبیات و لباس پوشیدن و آداب معاشرت و نوشتارش نمونه اعلای «التماس برای دیده شدن» است

در گذشته نه چندان دور، لات های کوتوله، برای دست و پا کردن نام و نشانی برای خود، به پهلوانان محل فحاشی کرده و یا با آنها درگیر می شدند. در این درگیری مهم نبود که لات کوتوله کتک بخورد (که می خورد) مهم این بود که آن «کوچک ابدال»، قمپز در می کرد که من با پهلوان محل پنجه در پنجه شده ام! ظاهراً این رسم در دنیای سیاست کنونی هم طرفدارانی از جنس زیباکلام دارد تا از طریق فحاشی به بزرگان، توجه و ترحمی را به سوی خود جلب کنند.

در دو مطلب اخیر نگاشته شده علیه محسن رضایی با محوریت زیباکلام یک نکته همواره مورد تاکید است؛ در جای جای این مطالب می خواهد بگوید «آقامحسن» در طول دوران فعالیت سیاسی اش به دنبال جلب توجه و خودنمایی بوده است! باور این ادعا شاید درباره کسی که کل سابقه سیاسی اش  استانداری یا فرمانداری بوده باشد، قابل قبول به نظر برسد، اما کسی که در طول دوران دفاع مقدس، راهبری یکی از اصلی ترین نیروهای نظامی ایران را بر عهده داشته و عملیات های دفاعی بزرگی را هدایت کرده، یک جفنگ سیاسی از جانب و برای کسانی است که حافظه تاریخی شان حداکثر از دوم خرداد ۷۶ فراتر نمی رود؛ دورانی که برخی چهره های بادنما نظیر زیباکلام را به نان و نوایی رساند.

جدای از بازی های سیاسی دوران ما، اگر در جایگاه یک سیاستمدار با تفکر لیبرال نشست و به رفتارهای سیاسی رضایی نگاه کرد شاید بتوان اشکالات بسیاری از او گرفت؛ حضور در مجمع تشخیص مصلحت نظام در جایگاه دبیری و دست راست هاشمی رفسنجانی می تواند برای هر چهره سیاسی، جایگاه دندان گیری باشد؛ چیزی که محسن رضایی به زعم بازیگران عرصه سیاست به اشتباه از آن بهره نبرده است!

رضایی البته از این دست اشتباهات زیاد دارد. هنگامی که در کوران انتخابات ریاست جمهوری دهم، دو کاندیدای دیگر فریاد تقلب سردادند، محسن رضایی هم می توانست در معامله‌ای دو طرفه خود را به دو نامزد دیگر پیوند بزند؛ دو طرفه از آن سو که موسوی و کروبی می توانستند طرفدارانشان را با رضایی تقسیم کنند و رضایی (به عنوان کسی که بیشتر مورد اعتماد نظام و رهبری است) می توانست به ادعای تقلب آنها رنگ و لعاب بیشتری ببخشد؛ اما رضایی این فرصت بزرگ برای خودنمایی(! )را از دست داد.

در آن سوی میدان سیاست ایران اما افرادی به مراتب به زعم برخی تیزهوش تر قرار دارند؛ کسانی که امروز زیباکلام از آنها دفاع می‌کند درست همزمان با رسیدن به جایگاه رفیع سیاست در ایران ناگهان به فکر رو کردن همان دو سه عکس رنگ و رو رفته شان از دوران جنگ (آنهم در چند کیلومتر آن‌سوتر از میدان اصلی نبرد) افتادند تا اثبات کنند بالاخره گوشه از جنگ را هم آنها بلند کرده اند! البته این گونه رویدادها در قاموس چهره های دسته چندم سیاسی جلب توجه نبوده ولی بازگشت فرمانده نامدار دفاع مقدس به سپاه و اظهاراتش پیرامون مسائل استراتژیک و اقتصادی، در نظر آنها «جلب توجه» جلوه می کند.

برای رد استدلال های چنین افرادی قطعا حرف زیاد است، اما برای سرنرفتن حوصله خوانندگان شاید بهتر باشد حرف آخر را در همین جا گفت: مشکل اصلاح طلبان با شخص محسن رضایی نیست؛ بلکه مشکل آنها عدم سکوت چهره هایی مثل رضایی در برابر اشتباهات دولتمردان در دولت‌های قبلی و فعلی است. آنها نمی توانند تحمل کنند کسی که روزی وی را ذیل سایه هاشمی رفسنجانی تلقی می کردند، امروز حقایقی را درباره دستاوردهای شگرف‌ و آفتاب های تابانشان(!) بر زبان بیاورد که البته مردم زودتر از این دست واقعیت ها را بر سر سفره خود حس کرده اند.

شاید محسن رضایی سیاست‌مدار خوبی نیست! که اگر سیاست رندانه تئوریزه شده از سوی برخی‌ را خوب یاد می گرفت دوباره خود را به میان میدان دفاع از ارزش‌ها و بیان حقایق نمی انداخت تا دسته چندم‌های عالم سیاست از ره‌آورد حمله به او تیتر یک شوند!

اما «آقامحسن» و پهلوانانی چون او که در دوران انقلاب و دفاع مقدس بارها تا مرز شهادت پیش رفته اند، خوب یاد گرفته اند که صرفاً برای «جلب توجه  خدا» در مسیر انقلاب و ولایت گام بردارند و در این مسیر از سرزنش سیاسیون کم مقدار و «حماله الحطب» های رسانه ای، هراس به دل راه ندهند.