هادی محمدی:دو رخداد مهم در روزهای گذشته را همزمان پشت سر گذاشتیم که پیامهای روشنی را مورد تاکید قرار میدهند. روز ملی فناوری هستهای و سالروز قطع رابطه امریکا و ایران و پیام رهبر فقید انقلاب اسلامی، امام خمینی (ره) که آنرا به رابطه گرگ و میش توصیف کردند.
بدیهی است که روز ملی فناوری هستهای، نمادی از اراده ملی برای ثبت حقوق هسته ای و یادآور شهدای بزرگ در این عرصه است، ولی امسال این مناسبت در حالی برگزار شد که نه تنها به برکت برجام که برای اعتماد سازی در مقابل امریکا، تمامی حاصل زحمات و تلاشهای سالهای قبل را تعطیل و یا متوقف کردهایم، بلکه در همین مناسبت نیز پیامهای وارونه و آدرسهای غلط صادر میشود.
همزمانی این مناسبت با سالروز قطع رابطه با امریکا در حالی است که راهبرد ثابت براندازی امریکا با دو قطبی سازی چالش ساز در درون نظام از سوی مقامات آمریکایی در جریان است و این سامانه مذاکراتی در برجام و عدم اجرای تعهدات طرف امریکایی برای رفع تحریمها به شکلی دنبال میشود تا یک دومینوی برجامهای تکراری شکل گرفته و به قول مقام معظم رهبری، ماهیت و اصالت انقلاب و جمهوری اسلامی را تهی نمایند.
راهبرد امریکا در مدل مذاکراتی برجام، شرطی کردن برخی مقامات و افکار عمومی کشورمان بود و اکنون هم در حال دنبال شدن است.
در حالی که امریکاییها در اجرای تعهدات خود از روی کاغذ فراتر نرفته اند و حتی به دنبال اتهامهای جدید و یک روند فشار جدید هستند و آزمایش موشکی و دیگر بهانهها را ، در جنگ روانی خود به اجرا می گذارند، در سخنرانی دکتر روحانی در روز فناوری هستهای، به جای فشار و مطالبه از امریکا برای اجرای عملی تعهدات خود و هشدار به آنها که برجام یک توافق یک طرفه نیست و بیش از ۷۰ روز از اجرای عملی تعهدات آنها گذشته، شاهد ادبیاتی مشکوک از سوی دکتر روحانی هستیم.
وی با حمله به کسانی که افراطی نامیده میشوند تلویحا دنبال مقصر سازی در درون کشور است و بر هم خوردن برجام، دلیل بدعهدی امریکا را به عهده افراطیهای درون کشور میداند!
این درحالی است که کمترین موضع و فشاری به طرف امریکایی که با فریبکاری در ریزه کاریهای مذاکراتی، بر سر تیم جهاد گران مذاکرات هستهای کلاه گذشته و یا در تبلیغات انتخاباتی امریکا هر روز برای پاره کردن برجام و توافق هستهای با ایران با یکدیگر مسابقه گذاشته، کلامی از دکتر روحانی و یا جهادگران مذاکرات هستهای صادر نمیشود.
اگر مواضع مشکوک ایشان در آغاز روز سال جدید برای برجامهای جدید را نادیده بگیریم، حمله به دلسوزان داخلی که ضعفهای برجام را به دکتر روحانی یادآور میشوند، به جای مطالبه گری حقوق ناشی از ضرورت رفع تحریمها توسط امریکا، یک آدرس مشکوک و غلط است تا نشان دهد، ادبیات سیاسی برای زمینهسازی فتنه و دو قطبی سازی در درون کشور هنوز موجود است.
یک دیپلمات حرفهای و وطن پرست، حتی اگر به انتقادهای داخلی اهمیتی ندهد، باید از این فضای انتقادی برای چانه زنی و فشار بر امریکا در جهت پاسخگو کردن و اجرای تعهدات آنها استفاده نماید.
امروز مسئله اصلی و در سالروز قطع رابطه با امریکا این است که دستاوردهای هستهای چوب حراج خوردهاند و طرف امریکایی هم به تعهدات اصلی یعنی رفع تحریمها که اساس مذاکرات هستهای بود عمل نمیکند و این دو خسارت محض است که دکتر روحانی باید جوابگوی آن باشد.
در فرهنگ لیبرالیستی که مدتی است ترویج میشود پاسخگویی یکی از شاخصهاست که با پرخاش، اتهام و بی حرمتی جایگزین شده است و آثار آن فقط بی اعتمادی ملی نخواهد بود، بلکه در نقطه مقابل منافع و امنیت ملی ترجمه خواهد شد.