گرچه همه انسان ها به صمیمیت و استقلال نیاز دارند اما زن ها به صمیمیت و مردها بیشتر به استقلال علاقه مندند. انگار که خون حیات آن ها در جهات متفاوتی جاری است. به همین دلیل است که زنان و مردان درباره یک حادثه واحد نظری متفاوت ارائه می دهند.
برای اغلب زن ها مشورت با همسرشان امری طبیعی است و حال آنکه بسیاری از مردها بدون مشورت با همسرشان تصمیم گیری می کنند، احتمالا زن و مرد در مورد مفهموم تصمیم گیری برداشت های کاملا متفاوت دارند.
زن ها انتظار دارند قبل از تصمیم گیری مشورتی صورت گیرد، به نظر آنها مشورت کردن نشانه پیوند صمیمانه تر است، اما به زعم اکثر مردها در تصمیمات نه چندان جدی نیازی به مشورت نیست و اگر احساس کنند بدون مشورت قبلی نمی توانند تصمیم گیری کنند ناراحت می شوند و وقتی زن از مرد میپرسد” چه تصمیمی داری؟” مرد اغلب فکر می کند که وظیفه تصمیم گیری به او تفویض شده است.
اینکه زن ها را عیب جو برچسب زده اند ممکن است ناشی از سبک و طرز متفاوت زن و مرد در صحبت باشد، در حالی که بسیاری از زن ها به خاطر کارهایی که از آنها خواسته می شود انجام می دهند، بسیاری از مردها در برابر انجام کارهایی که به آنها رجوع می شود، به ویژه اگر زنی به آنها بگوید که چه کنند مقاومت می کنند.
زن ها اغلب درخواست های برآورده نشده خود را تکرار می کنند، زیرا معتقدند اگر همسرانشان بدانند که آنها برای برآورده شدن درخواست خود علاقه مندند، آنرا انجام می دهند، اما مردها که نمی خواهند دستور گرفتن خود را تائید کرده باشند در برآورده کردن درخواست آنان تامل می کنند تا این تصور به آنان دست دهد که به میل و اراده خود تن به انجام آن داده اند، این جاست که غرولند زن بلند می شود زیرا هر آینه درخواستی مطرح می کند که شوهرش انجام آنرا مدتی به تعویق می اندازد.
رفتار حمایتی از سوی یک مرد باور قدیمی”مردها از زنها حمایت می کنند” را تقویت می کند، اما همین رفتار از سوی زن نمایشنامه دیگری را به بازی می گذارد” زنها از بچه ها حمایت می کنند.”به همین دلیل بسیاری از مردها رفتار حمایتی زنها را نمی پذیرند، زیرا احتمالا خود را در هیبت کودک می بینند.
با توجه به این تلقین هاست که می توانیم بسیاری از این بحث ها و مشاجره های به ظاهر نامفهوم میان زن ها و مردها را درک کنیم.
برای اغلب خانم ها زبان مکالمه بیشتر زبان خصوصی و پیوند جویانه است، برای خانم ها حرف زدن وسیله ای برای برقراری پیوند و مذاکره بر سر روابط است. در صحبت خانم ها به وجود تشابه و همسانی تجربه ها بها داده می شود، اما برای اغلب مردها صحبت کردن وسیله ای برای حفظ استقلال و مذاکره درباره ی موضع و سلسله مراتب اجتماعی است.
این کار با به نمایش گذاشتن دانش و مهارت و با نقل مجلس شدن و میدان داری کردن با گفتن داستان و لطیفه و با اطلاع دادن به دیگران صورت می گیرد.
مردها از دوران کودکی با صحبت کردن به عنوان وسیله ای برای جلب توجه آشنا می شوند به همین دلیل در اجتماعات بزرگتر و در حضور کسانی که آنها را به خوبی نمی شناسند به راحتی داد سخن می دهند.
بسیاری از مردها از اینکه دوست یا همسرشان در خصوص روابط خود با دیگران صحبت کنند رنجیده خاطر می شوند، برای این گروه از مردها گفت و گو درباره روابط شخصی با دیگران اقدامی حاکی از بی وفایی است، علاقه مردها به صحبت در مورد مسایل سیاسی، اخبار و ورزش به اندازه علاقه خانم ها به صحبت درباره ی امور زندگی خصوصی است. درست به همان اندازه که زنها مایل هستند مسایل خود را با دوستانشان در میان بگذارند، مردها نگرانند که از حوادث جهان بی اطلاع بمانند، از آن گذشته مردها با توجه به امور بیرون از خود به جای پرداختن به امور زندگی داخلی، خود را از ریسک آسیب پذیری نجات می دهند زیرا مسائلی که در مورد آن صحبت می کنند به آنها مربوط نمی شود.
توجه به جزئیات نشانه توجه و علاقه است، اما در نظر مردها توجه زن ها به جزئیات بیش از اندازه، دلتنگ کننده است. از آنجائی که زن ها به صمیمیت و دوستی بهای بیشتری می دهند بیشتر به جزئیات امر توجه می کنند و برای این کار ارزش قائل هستند، از سوی دیگر بسیاری از زن ها از این شکایت دارند که مردها به قدر کافی به جزئیات بها نمی دهند.
گوهر وجودی زن و مرد یکی است، هر دو انسانند و طبیعتا با یکدیگر شباهت های بسیار دارند، ضمن آنکه در مواردی با یکدیگر تفاوت دارند، مهم این است که کمی بیشتر با هم صحبت کنند هر چند کمی سخت باشد ولی اینگونه به روش های درست و منطقی و صریح و روشنی برای برقراری ارتباط با یکدیگر دست می یابند.