حضرت ابوعبدالله جعفر بن محمد معروف به امام جعفر صادق علیه السلام، رئیس و بنیانگذار مکتب شیعه جعفری است. شخصیتی عالم و بزرگوار که در طول عمر ۶۵ ساله خود، شاگردان بسیاری را در علوم و دانشهای گوناگون فقهی، علمی، کلامی، توحیدی، ولایتی، حدیث نفس، معرفتشناسی و … آموزش دادند به طوری که چهرههای علمی بزرگی مانند زراره راوی مهم و معتبر، ابان بن تغلب مجتهد بزرگ، مفضل بن عمر که توحید مفضل را مطرح کرده و بسیاری شخصیتهای شناختهشده و مطرح در مکتب آن حضرت علم و دانش آموختند.
در گفتوگویی که با آیتالله محمد حسن تحریری، کارشناس دینی و پژوهشگر اسلامی، انجام شده است به بررسی سیره و منش امام صادق علیه السلام در حوزه تربیت شاگرد پرداخته است تا بدانیم چطور این امام بزرگوار توانستند تا این اندازه شاگردان برجسته و شاخص علمی تربیت کنند و چه نیاز و دغدغهای موجب گسترش دامنه شاگردان آن حضرت شد. طبق گفته این پژوهشگر دینی، شاگردان امام صادق علیه السلام تنها از میان مردم شیعهمذهب نبودند، بلکه حتی مردمی از اهل سنت، یهودیان و مسیحیان هم در مکتب آن حضرت شاگردی کرده و از دانش و علم ایشان بهره میبردند، سؤالات خود را میپرسیدند و از اینکه شاگرد امام صادق علیه السلام هستند به خود میبالیدند. البته این افراد حق شاگردی را در مورد آن حضرت به خوبی ادا نکردند و گروهی از آنها در شیوه فتوا دادن روشی مخالف آن حضرت اتخاذ کردند و با ایشان دشمنی کردند.
گروهی از شاگردان امام صادق علیه السلام به اندازهای در درجات بالای علمی قرار داشتند که افراد وقتی پاسخ سؤال خود را از امام دریافت میکردند، از همین شاگردان دانشمند مفهوم کلام را میپرسیدند. افرادی مانند زراره و محمد بن مسلم از دانشمندان آن زمان و شاگرد امام صادق علیه السلام بودند.
گفته شده که امام صادق علیه السلام حدود چهار هزار شاگرد داشتند. چطور جمع شدن این همه شاگرد در محضر امام صادق علیه السلام با توجه به شرایط سیاسی و اوضاع آن زمان که دانشگاه و مدارس به صورت امروزی وجود نداشته، متصور است؟
اینکه گفته میشود امام صادق علیه السلام چهار هزار شاگرد داشتهاند، بر اساس اسناد و مدارک مستند عنوان میشود. یکی از اسناد معتبر در این رابطه کتاب الارشاد است که شیخ مفید در این کتاب نوشته که نام برخی از شاگردان امام صادق علیه السلام را جستوجو ثبت کردهاند و تعداد آنها به چهار هزار نفر رسیده است. بنابراین شکی در این موضوع وجود ندارد که آن حضرت دانشگاه بزرگ اسلامی و فقهی داشتند که افراد زیادی از سرزمینهای گوناگون از دانش آن حضرت بهره میبردند.
البته با توجه به کوچک بودن منزل امام صادق علیه السلام، پرسش شما قابل بررسی است. در عین حال وسایل صوتی و تصویری و امکانات کنفرانس وجود نداشته است. در پاسخ این سؤال دقت داشته باشید که هیچ منبعی ذکر نکرده که همه این تعداد افراد در یک زمان واحد و در یک مکان خدمت آن امام بزرگوار میرسیدند و دانش میآموختند. درواقع داشتن چهار هزار شاگرد به این معنا است که امام صادق علیه السلام در طول عمر مبارک خود که حدود ۶۵ سال بوده، این تعداد افراد را تربیت کردهاند.
در عین حال افرادی از فاصلههای زیاد به خدمت آن حضرت میآمدند و مدتی در مدینه و در خدمت آن حضرت میماندند و با بهره از دانش ایشان کسب فیض میکردند. با توجه به اینکه امام صادق علیه السلام دغدغه ویژهای نسبت به تربیت شاگرد داشتهاند، شاید در طول روز دهها کلاس درس علمی و فقهی داشتهاند و این رویداد در طول عمر شریف ایشان قابل درک است.
گسترش علوم اسلامی در دوران شیخ الائمه علیهم السلام
در عین حال امام صادق علیه السلام به عنوان شیخ الائمه علیهم السلام معروف هستند. با در نظر گرفتن عمر نسبتاً بلند آن حضرت نسبت به سایر ائمه اطهار علیهم السلام نیز موضوع تربیت چهار هزار شاگرد قابل درک خواهد بود.
همین طور است. عمر شریف امام صادق علیه السلام از سایر امامان معصوم علیهم السلام بلندتر بود و آن حضرت در تمام دوران زندگی همت ویژهای برای تربیت شاگرد و ترویج معارف شیعی داشتند. به این صورت مکتب آن حضرت بسیار گسترده بود و افراد از مسیرهای طولانی به مدینه مهاجرت میکردند، مدتی در خدمت امام میماندند و بعد از فراگرفتن علوم دینی و فقهی به شهر خودشان برمیگشتند. این رویدادی بود که برای بسیاری از مردم معاصر امام جعفر صادق علیه السلام اتفاق افتاد.
این اندازه دغدغه امام صادق علیه السلام برای تربیت شاگردان بر چه اساسی بود؟ چه نیازی موجب شده بود که آن حضرت تا این اندازه عمر خود را صرف تربیت شاگردان کنند؟
این همت عالی از سوی امام صادق علیه السلام بر اساس نیازهای مردم بود. آن حضرت تنها همان برهه تاریخی را نگاه نمیکردند. بلکه دید وسیعتری نسبت به سرنوشت انسان داشتند و قصد داشتند تا اندازهای که میتوانند اسلام را در جهان برای همه انسانها در طول تاریخ معرفی کرده و نشر بدهند. به همین دلیل بود که عمر شریف خود را وقف کردند تا ترویج و تبلیغ اسلام به بهترین نحو ممکن انجام دهند.
در عین حال در دوران ائمه پیشین شاهد نوعی خفقان هستیم که حکومت زمان اجازه و فرصت به امامان معصوم علیهم السلام نمیدادند تا معارف و آموزههای علمی و اسلامی را به مردم بیاموزند. اما در زمان امام صادق علیه السلام این امکان مهیا شد و آن حضرت از درگیریهای داخلی دستگاه حکومت برای نشر معارف و آموزههای شیعی بهره بردند.
بزرگان و رهبران اهل سنت در جمع شاگردان امام صادق علیه السلام
نکته قابل توجه این است که شاگردان آن حضرت فقط از میان مردم شیعهمذهب نبودند، بلکه حتی مردمی از اهل سنت، یهودیان و مسیحیان هم در مکتب آن حضرت شاگردی کرده و از دانش و علم ایشان بهره میبردند، سؤالات خود را میپرسیدند و از اینکه شاگرد امام صادق علیه السلام هستند به خود میبالیدند. البته این افراد حق شاگردی را در مورد آن حضرت به خوبی ادا نکردند و گروهی از آنها در شیوه فتوا دادن هم روشی مخالف آن حضرت اتخاذ کردند و با ایشان دشمنی کردند.
به عنوان مثال یکی از چهرههای معروف در میان اهل سنت که شاگرد امام صادق علیه السلام بود، ابوحنیفه بود که رهبر و پیشوای معروف گروه حنفی است. او آنقدر از محضر امام صادق علیه السلام بهره برده بود که خودش درباره مدت شاگردیاش مقابل همه میگفت: «لو لا السنتان لهلک النعمان» یعنی اگر آن دو سال شاگردی در محضر امام صادق علیه السلام نبود، نعمان ابوحنیفه هلاک میشد. تا جایی که اعلام کرد: «دانشمندتر از جعفر بن محمد (امام صادق علیه السلام) ندیدم.»
یکی دیگر از چهرههای اهل سنت، مالک بن انس است که رهبر گروه مالکیهاست. او هم شاگرد امام صادق علیه السلام بود و درباره علم و دانش آن حضرت اعتراف کرد: «در علم و عبادت و پرهیزکاری، برتر از جعفر بن محمد (امام صادق علیه السلام) هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و به هیچ قلبی خطور نکرده است.» با این وجود او هم به دلیل کوردلی جزء دشمنان امام صادق علیه السلام شد.
افراد زیاد دیگری مانند سفیان ثوری، سفیان بن عیینه، ابن جریح و قطان شاگرد امام صادق بودند که خود اهل سنت بودند ولی از دانش آن حضرت بهره بردند.
درجه علمی شاگردان امام
درجات علمی شاگردان امام چگونه بود؟ آیا همه در یک سطح بودند و در مکتب امام صادق علیه السلام به یک اندازه دانش و علوم را درک کرده و میفهمیدند؟
از میان این چهار هزار نفر شاگرد، چهارصد نفر افرادی بودند که قلم به دست بودند و کتاب مینوشتند. در گذشته افرادی که اهل علم بودند و کتاب مینوشتند، آستینهای گشادی داشتند و در زمان امام صادق علیه السلام عرف این بود که افراد قلم به دست چنین آستینهایی داشتند تا قلم و کاغذ را در آن بگذارند. کسی که سوادی نداشت آستین تنگی داشت ولی افراد دانشمند آستینهای گشاد داشتند تا ابزار نوشتن را با خود حمل کنند. حتی همین آستین نشانی از اهل بودن افراد بود. در آن دوران، افراد صاحب علم که به خدمت امام میآمدند، همیشه قلم و کاغذ در آستین داشتند و به محض اینکه آن حضرت مطلبی را میفرمودند آنها ثبت میکردند.
حتی گروهی از شاگردان امام صادق علیه السلام به اندازه در درجات بالای علمی قرار داشتند که افراد وقتی پاسخ سؤال خود را از امام دریافت میکردند، از همین شاگردان دانشمند مفهوم کلام را میپرسیدند. افرادی مانند زراره و محمد بن مسلم از دانشمندان آن زمان و شاگرد امام صادق علیه السلام بودند.
حضور مجتهدان در دوران امامان معصوم علیهم السلام
یکی از دیگر از چهرههای دانشمند در محضر امام صادق علیه السلام فردی به نام ابان بن تغلب است که اتفاقاً یکی از مجتهدان زمان خودش بود و البته به طور خودخواسته دربان خانه امام بود. با وجود اینکه امام صادق علیه السلام زنده بودند و مردم میتوانستند به خدمت ایشان رفته و سؤالات خود را بپرسند، اما به ابان فرمودند: «در مسجد بنشین و فتوا بده.»
با این توضیحات، وقتی امام زمان علیه السلام هم ظهور کنند باز هم توضیح المسائل و مجتهدان به قوت خود باقی خواهد ماند؟
بله. وجود امام نافی فعالیت مجتهدان نیست. همان طور که امام صادق علیه السلام به ابان فرمودند که فتوا بدهد و به سؤالات شرعی مردم پاسخ بدهد. در دوران ظهور امام زمان علیه السلام نیز همین طور خواهد بود و توضیح المسائلها و مجتهدان کنار نخواهند رفت. در عین حال شرح و تفسیر کلام اما معصوم علیه السلام نیز همچنان وجود خواهد داشت.
آموزشهای تخصصی در مکتب اهل بیت علیهم السلام
از طرف دیگر این افراد در محضر امام صادق علیه السلام چه علومی را فرامیگرفتند که ما در مکتب آن حضرت علاوه بر چهرههای اسلامی و فقهی شاهد حضور شخصیتهایی مثل جابر بن حیان شیمیدان بزرگ تاریخ، هستیم؟
درست است. شاگردان امام صادق علیه السلام متخصصین در رشتههای گوناگونی بودند. یعنی امام صادق علیه السلام افرادی را به عنوان متکلم تربیت کرده بودند که فقط حدیث را در مباحث اعتقادی نقل میکردند. گروهی را تنها در بحث تفسیر قرآن آموزش داده بودند، عدهای را در علوم فقه تربیت کرده بودند.
البته افرای مانند زید شحام هم جزء شاگردان امام صادق علیه السلام هستند که معمولاً احادیث او از امام در حوزه علم است. یعنی این فرد متخصص علم و معرفتشناسی بود. پس در گروه شاگردان امام افرادی در تخصصهای فقه، معاد، معرفتشناسی، علم، کلام، تفسیر قرآن، توحید و غیره وجود داشتند و آن حضرت هر شخصی را به فراخور استعداد، ظرفیت و تواناییهای او آموزش تخصصی میدادند.
این نوع شیوه آموزش، در سیره همه امامان معصوم علیهم السلام وجود داشت؟ درواقع میخواهیم بدانیم آموزش تخصصی منش و روش همه ائمه اطهار علیهم السلام بوده و یا تنها امام صادق علیه السلام چنین روشی داشتند؟
برای جواب این سؤال باید به شاگردان سایر امامان معصوم علیهم السلام مراجعه کنیم. به عنوان مثال کمیل بن زیاد که دعای مشهور کمیل را از حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام نقل کرده، شاگرد آن حضرت بود. وقتی احادیث و روایتهایی که کمیل عنوان کرده را بررسی میکنیم متوجه میشویم روایتهای او در زمینه قلب، عبادت، مسائل درونی و حدیث نفس است.
از این نکته و بررسی روایت سایر شاگردان مکتب اهل بیت میتوان نتیجه گرفت که ائمه اطهار علیهم السلام موضوعات علمی و معرفتی را برای هر کسی عنوان نمیکردند. بلکه برای فردی مثل حشام بن سالم موضوعات مربوط به امامت ولایت، برای زید شحام موضوعات علمی و معرفتشناسی، برای فردی مانند کمیل مسائل قلبی و حدیث نفس و برای سایرین به فراخور علاقه، استعداد و ظرفیت آنها و نیاز جامعه آموزش میدادند.
در صحبتهایتان اشاره کردید که بعضی از شاگردان امام صادق علیه السلام اهل مدینه نبودند، بلکه برای مدتی از شهرهای دیگر به مدینه هجرت میکردند و بعد از علمآموزی و بهره بردن از دانش امام به شهر خودشان برمیگشتند. فرهنگ هجرت برای کسب علم و دانش از محضر امام معصوم در کدام شهرها رواج بیشتری داشت؟
توجه داشته باشید که امام صادق علیه السلام اکثر دوران زندگی خود را در مدینه زندگی میکردند، اما حدود یک سال هم در کوفه زندگی کردند. موقعیت سیاسی و فرهنگی کوفه در آن زمان بسیار مهم بود، به طوری که کوفه مرکز تشیع بوده و اکثر راویان شیعه از کوفه هستند. از یک سو امام مدتی در آن شهر زندگی کردند و از سوی دیگر مدتی که در آن حضرت در مدینه بودند، راویان کوفه به خدمت ایشان میآمدند. بنابراین یکی از مهمترین شهرهایی که دانشمندانی در آن زندگی میکردند و شاگرد امام صادق علیه السلام بودند، شهر کوفه بود.
یکی از نکات ظریف و دقیقی که آیتالله بروجردی نسبت به آن توجه ویژه داشتند آن بودند که قومیت راویان حدیث را در نظر میگرفتند و میگفتند باید بدانیم هر راوی اهل کدام شهر بوده تا بدانیم احادیث امام بنا به نیاز همان شهر عنوان شده است. ازجمله در مورد تلاوت قرآن کریم سؤالاتی مطرح میشود. میدانیم که قرآن هفت قاری و چهارده راوی دارد و اینکه حافظ شیرازی میگوید: «قرآن ز بر بخوانی با چهارده روایت» اشاره به همین چهارده راوی قرآن است.
امام صادق علیه السلام به مردم کوفه میفرمودند شیوه حفص به روایت عاصم را بخوانند. درواقع آن حضرت برای مردم کوفی چنین روشی را اعلام فرمودند و راوی برای منطقه کوفه بود که این شیوه را به طور مستقیم از آن حضرت آموخته بود.
مردم ایران در خدمت امام صادق علیه السلام
گروه دیگری از شاگردان امام صادق علیه السلام از مردم اهواز بودند که برای کسب علم از آن حضرت راهی مدینه میشدند، دانش مورد نیاز خود را میآموختند وقتی به شهر خود برمیگشتند، آن دانش را به مردم دیگر آموزش میدادند. حتی حاکم اهواز مردی شیعه بود که نسبت به امام صادق علیه السلام ارادت و ادب داشت و خودش افراد زیادی را به خدمت آن حضرت میفرستاد تا معارف شیعی در میان مردم گسترده شود.
حتی از مرکز ایران و به خصوص قم و کاشان هم افرادی زیادی به خدمت امام صادق علیه السلام میرفتند و دانش میآموختند. از مناطقی مثل بخارا و سمرقند که شمال شرقی استان خراسان است، هم افرادی به مکتب علمی آن حضرت میرفتند و برای آنها هم خوشایند بود که راه طولانی را طی کنند تا بتوانند امام زمان خود را زیارت کرده و از ایشان دانش بیاموزند. البته آن مناطق در آن دوران شیعهنشین بود و دانشمندان و عالمان زیادی داشتند که مهمترین کتابهای شیعه مربوط به آن دوران در همین مناطق نوشته شد. از یمن، مکه، مدینه، بصره، بغداد و بسیاری شهرها و مناطق دیگر هم افرادی به عنوان شاگرد امام به حضور آن حضرت میرفتند.