حمید داوودآبادی رزمنده و نویسنده کتابهای دفاع مقدس در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
خالی بندی در جبهه!
بله درست خوندید: خالی بندی در جبهه.
خب مگه چیه؟
توی جبهه هم خالی بند بود.
یکیش من!
بله خود بنده.
پاییز ۱۳۶۲ در کردستان، سقز، در روستای “حسن سالاران” که مستقر بودیم، حوصلمون سر رفته بود.
شخص شخیص بنده که دوربین عکاسی با خود داشتم، فکرم گل کرد و به بچهها پیشنهاد دادم یک طرح جالب بریزیم.
شانس آوردیم دوربین فیلمبرداری نداشتیم وگرنه اخراجیهای دهنمکی رو همون سال ۶۲ میساختیم!
القصه
بچهها رو راه انداختم رفتیم بالای تپه کنار روستا، مقداری “دوا گُلی” (همون مرکوکرم که قرمز رنگهو روی زخم میزنن) با خودمون بردیم تا بجای خون ازش استفاده کنیم.
دیگه نمی دونم میزانسن میگن یا هر چیز دیگه، همه رو چیدم و حاصلش شد این عکسها.
خودمم توی بعضی از عکسها حضور پیدا کردم.
مثل کارگردانهای معروف امروزی که غالباً جای راننده تاکسی یا مسافر توی فیلمای خودشون یهسکانس بازی می کنن تا حسرت به دل نمونند!
حالا شما اخماتون رو توی هم نکنید.
راستی
به عکسهای دیگرم شک نکنید ها!
به جون خودم، فقط همین سه چهارتا عکس خالی بندی بوده و دیگه تکرار نشد.
گفتم که اونم از سر بیکاری بود.
واقعاً اگه اون وقتا یکی پیدا میشد قدر منو می دونست، الان برای خودم کسی بودم!
در این زمانه بی کسی!
مگه نه؟!
حمید داودآبادی
فروردین ۱۳۹۸