گزارشهای گمشدن بچهها در پیکنیکهای خانوادگی کم نیست. بیشتر آنهایی که الان در سن و سال جوانی هستند حتی خودشان هم به یاد دارند که حداقل یک بار جایی «جا» مانده اند یا خانوادهشان فراموش کرده است که دنبالشان بیاید. از این بدتر، بچههای بسیاری هستند که از گردهماییهای خانوادگی خاطره خوشی ندارند؛ نه تنها به خاطر اینکه این گردهماییها میتوانند حوصلهسربر و خستهکننده باشد بلکه به خاطر اینکه میتوانند مکان مناسبی برای سوءاستفاده از تنهایی بچهها باشد.
در مورد گمشدن یا جا گذاشتن بچهها چیزی بیشتر از تکرار اینکه «حواستان باشد بچهها را جا نگذارید» وجود ندارد! هر چند برخی پدر و مادرها دوست دارند در جاهای شلوغ از جلیقههایی که طناب بلند آنها در دست والدین است استفاده کنند تا حرکت بچهها در فضای باز و شلوغ را محدود کند اما این شیوه آنقدرها محبوب و مرسوم نیست و هنوز بچههای زیادی سالانه در بازارها، پارکها، جنگلها و تفرجگاههای دیگر گم میشوند. چه پیدا کردنشان چند ساعت طول بکشد، چه چند ماه و در موارد بسیار غمانگیز، وقتی بچهها هیچ وقت پیدا نمیشوند بار مسئولیت حادثه هرگز از روی دوش اعضای خانواده سبک نمیشود و این جدا از آسیبی است که بچهها در نتیجه حادثه با آن روبهرو میشوند.
واقعیت این است که نمیشود راهی برای گمنشدن بچهها پیدا کرد اما میتوان لااقل این توصیهها را به کار بست؛ مخصوصاً در این روزها که بازار دید و بازدید و سفر رفتن داغ است:
۱. به بچهها حداقل یک شماره تلفن یاد بدهید یا اگر کوچکتر از آن هستند که بتوانند شمارهای را حفظ کنند، شماره و آدرس را در جیب لباسشان بگذارید.
۲. به بچهها یاد بدهید که از خانواده به قدری دور نشوند که اعضای خانواده نتوانند آنها را ببیند.
۳. مراقب پرچینها، درختان بزرگ و جاهایی باشید که بچهها یا غریبهها میتوانند از آن به عنوان مخفیگاه استفاده کنند.
۴. به بچهها یاد بدهید با غریبهها صحبت نکنند، از غریبهها خوراکی نگیرند و با بچههایی که بزرگتر از خودشان هستند بازیهای تنهایی نکنند.
۵. بچهها را برای تنبیه از خودتان دور نکنید و به آنها نگویید که دیگر پدر یا مادر آنها نیستید.
۶. اگر میخواهید از کودکتان در برابر لمسشدن ناخواسته یا هر نوع تماس دیگری که ممکن است باعث آزار او شود حفاظت کنید، به یاد داشته باشید که هرگز به بچهها نگویید «قبل از خداحافظی خاله و عمو را ببوس». وقتی شما از کودکتان میخواهید کاری انجام دهد و به او دستور میدهید که مثلاً «اسباببازیهایت را جمع کن»، او میداند پیروینکردن از این دستور، پیامدی منفی برایش خواهد داشت. در اصل، شما به کودکتان میگویید بدون توجه به احساسی که دارد، هرچه شما میگویید، باید انجام دهد. بنابراین وقتی از او میخواهید کسی را بغل کند یا ببوسد، دارید به او میگوئید در صورت انجام ندادنش، عواقب بدی در انتظارش است. این کار شما مانند این است که به او بگویید: «برایم مهم نیست با انجام این کار احساس راحتی میکنی یا نه، در هر صورت نسبت به آن علاقه نشان بده.» وقتی کودکی احساس اجبار به علاقه نشاندادن میکند، پیغامی که به او منتقل میشود این است که بدن او تحت کنترل خودش نیست.
کودکانی که فکر میکنند لازم است حتماً از درخواستهای بزرگسالان اطاعت کنند احتمال سوءاستفاده جنسی از آنان بیشتر است. وقتی کودکآزار از کودک درخواست کاری کند که با انجام آن راحت نیست، ممکن است کودک فقط به خاطر اینکه خودش را ملزم به اطاعت از آن میداند، انجامش دهد اما اگر به کودک آموزش داده شود که «بدن تو متعلق به توست و تو میتوانی به کارهایی که نمیخواهی انجام دهی، نه بگویی»، راحتتر میتواند به درخواستهایی که نمیخواهد انجام دهد، «نه» بگوید.
هنگامی که به کودکتان میآموزید او در اینکه «میخواهد کسی قلقلکش بدهد یا خیر»، «میخواهد روی پای کسی بنشیند یا خیر» و … حق انتخاب میدهید، او متوجه میشود که میتواند چنین تصمیماتی را بر حسب سطح راحتی خودش بگیرد. یک قانون خانوادگی وضع کنید مبنی بر اینکه: «هیچکس در صورتی که دوست نداری نباید با تو تماس فیزیکی برقرار کند، حتی نزدیکان و خویشاوندان».
این مسئله را برای کودکتان روشن کنید که مجبور نیست برای خشنود کردن دیگران به آنها محبت جسمانی نشان دهد. اینکه فردی سعی دارد با ایجاد احساس گناه در کودک او را مجبور به بغلکردن در هنگام خداحافظی کند، به این معنا نیست که کودک ملزم به انجام این کار است. پس اگر مثلاً دیدید که مادربزرگ میگوید «امروز به تو یک هدیه دادم پس حالا مرا ببوس تا بدانم چقدر هدیهات را دوست داشتی!» یا عمو میگوید «به تو اجازه نمیدهم شیرینی بخوری مگر اینکه قبلش بغلم کنی»، فوراً دخالت کنید و به کودک یادآوری کنید هیچ اجباری به انجام این کارها ندارد.
علاوه بر یادآوری «تعلق بدن» به کودکتان، به او «مسئولیت داشتن نسبت به بدن» را هم آموزش دهید. این پیامی بسیار مهم برای کودکان است که باید در طول زندگی خود به یاد داشته باشند. زمانی که کودک شما تلاش دیگران برای برقرارکردن تماس فیزیکی از طریق ایجاد احساس گناه را رد میکند، برای مقاومت در مقابل پیشرویهای جنسی در آینده نیز بهتر آماده میشود.
بسیاری از والدین نگرانند که بغلنکردن دیگران توسط بچهها، نشانه بیادبی باشد یا دیگران کودک را قضاوت کنند و در موردش حرف بزنند. برای همین برای تشویقکردن بچهها به برقراری تماس فیزیکی با دیگران مثلاً میگویند «خاله فقط یه بار توی سال به دیدنمون میاد. حداقل موقع خداحافظی بغلش کن». این دستور در حالی صادر میشود که کاملاً طبیعی است وقتی شما کسی را کمتر میبینید کودکتان تماس فیزکی کمتری با او برقرار میکند. به جای اینکه بچه را مجبور به کاری کنید، مثلاً بگویید: «دوست داری عمو را قبل از رفتن بغل کنی؟» اگر کودکتان این درخواست را رد کرد، مجبورش نکنید.
همیشه میشود به جای ترغیبکردن بچهها به بغلکردن دیگران، راهحلهای دیگری پیشنهاد کرد. مثلاً میتوانید بپرسید «دوست داری به جای بغلکردنش بزنی قدش؟» اما باز هم به یاد داشته باشد که کودک شما میتواند این پیشنهاد را هم رد کند و مطمئن باشد که تنبیهی در انتظارش نخواهد بود.
اگر کسی به بچه بگوید «بیا بغلم» و کودکتان نشان دهد که علاقهای به در آغوش گرفته شدن ندارد، اینجا جایی است که باید دخالت کنید. مثلاً بگویید «ترجیح میدی بغلش کنی یا براش دست تکون بدی و خداحافظی کنی؟» ممکن است نیاز باشد به دوستان، اعضای خانواده و دیگر میهمانانتان هم یادآوری کنید که کودکتان را مجبور نکنند محبتش را با درآغوش گرفتن یا اجازه تماس فیزیکی ابراز کند.