دختر ۷ساله یمنی که در اردوگاه جنگ زدگان یمن زندگی میکرد جان خود را در حالی براثر گرسنگی از دست داد که برای مراقبتهای پزشکی و امید به بهبود شرایط جسمیاش به بیمارستان منتقل شده بود اما به سبب کمبود امکانات پزشکی در بیمارستان هم کاری از پیش نرفت. آنچه رقم خورد اتفاق تلخی بود؛ چشمان امل برای همیشه بسته شد. واکنش کاربران فضای مجازی و خوانندگانی که گزارش نیویورک تایمز یا بازنشرهایی از مصاحبه خبرنگار این رسانه با مادر امل را خواندند، متفاوت بود. با این حال اما بهت، حیرت و اندوه، چاشنی مشترک بسیاری از واکنشها و نظرات بود. نگاه انتقادآمیز برخی کاربران هم جای تأمّل دارد. اینکه رسانههایی برای تأمین محتوا و اهداف رسانه ای خود سراغ چنین سوژههایی میروند که دست حمایت حکومتهایی بر سر آنهاست که سوی دیگر میدان رزم یمن و عربستان، تسلیحات نظامی را در اختیار دشمنان کودکان یمنی قرار میدهند. همچنین در مذاکرات خود با دیگر کشورهای هم پیمانشان مدام حلقه محاصره همه جانبه را بر این کشور تنگ تر میکنند. این واکنش و دیدن عکس کودک معصوم یمنی به شدت تداعی گر شعر شاعر افغانستانی؛ «الیاس علوی» است که: ما میمیریم تا عکاس تایمز جایزه بگیرد
شاید اما هوشمندانهترین واکنش را مادر این کودک قربانی جنگ در سختترین لحظات زندگی خود و تنگنای مظلومانه داغ فرزند بروز داده است. مادر امل در این مصاحبه هوشیارانه اینطور پاسخ پرسش خبرنگار را میدهد: «قلبم شکسته است. امل همیشه خندان بود. حالا دیگر نگران بقیه بچههایم هستم.» پاسخی که توجه جامعه جهانی و وجدانهای بیدار و آگاه را به جای دخترک ناکام او به املها؛ نجات جان دیگر کودکان یمنی جلب میکند. اگرچه آخرین عکس این دختر ۷ ساله یمنی عکس یادگاری دردناکی از او با این دنیاست با این حال رسالت انسانی وجدانهای آگاه حکم میکند با بازنشر و تولید محتواهای مناسب و نه صرفاً مقطعی، عمق دردهای یمن را بیان کنند.
مونالیزا گرسنه می میرد
تلفیق حالت معصومانه چهره امل با حرفهای مادرش درباره شاد بودن کودکش شاید حتی «لبخند ژکوند» «لئوناردو داوینچی» نقاش ایتالیایی را هم بتواند تداعی کند. نقاشیای که سالهاست بسیاری از گردشگران علاقمند آثار هنری برای تماشای آن راهی فرانسه میشوند تا در موزه لوور پاریس تصویری را تماشا کنند که به پیچیدهترین لبخند و سکوت همچنین پرتقلیدترین اثر نقاشی جهان شهرت پیدا کرده است. گردشگرانی که برای تهیه بلیط این موزه و فرصت تماشای این تابلو هزینه و زمان قابل توجهی صرف میکنند غافل از اینکه گوشهای دیگر از این دنیا اما مونالیزایی بود که در آخرین لحظههای زندگی کوتاه خود، چشمانش کورسویی گنگ و مبهم از امید به زنده ماندن و لبهایش سکوتی تلخ از زندگی سختی که دشمنان امنیت و شادی زندگی او و کشورش رقم زدهاند، داشت. امل، کودک ۷ ساله زیبایی که به زیبایی هرچه تمام با نمایش معصومیت نگاهش که حتی نای نگاه کردن به دوربین عکاس را نداشت، زشتی چهره جنگ، خودخواهی و تهاجم را به تصویر میکشد. چهره امل گویی مونالیزای در حال مرگی بود که لبخندش را پیشکش لنز عکاس نکرد و آن را برای دنیایی بهتر نگه داشت؛ امل در دنیایی دیگر به خدا لبخند می زند.