به نقل از وبلاگ ولایت فقیه /
یکی از کارهای معدودی که در تمام ادیان ابراهیمی زشت وناپسند بحساب میآید در تمامی آنها حرام شمرده میشود؛ربا و نزول خواری است. کاری که در تمامی ادیان آسمانی ممنوع و نفرین شده است.ربائی که در دین یهود و مسیحیت حرام و ممنوع است و در دین اسلام جنگ با خداست۱.خدا در قرآنش گفته است وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنى ۲/ به زنا نزدیک هم نشوید!! نگفته زنا هم نکنید گفته حتی بهش نزدیک هم نشوید؛ نزدیک نشوید یعنی حتی به آن فکر هم نکنید ولی نگفته اگر زنا کنید به جنگ من آمدهاید. ولی وقتی صحبت از ربا میشود میگوید اگر کسی ربا بخورد به جنگ من آمده است. ربا ربا گیر و ربا دهنده رسماً با کار خود به خدا اعلام جنگ میکنند.
در اسلام کسی حق خرید و فروش پول را ندارد. ولی از وقتی در قرون وسطی و در شهر ونیز خانواده مدیچی؛ در محلههای یهودی نشین که به آن گتو گفته میشد؛ بر روی نیمکتهایی که به آن بانکی (Banci) میگفتند؛ مینشستند اسمی که بعدها بر روی بانکها گذاشته شد.آنها که کسب و کارشان در برابر ساختمانی که زمانی به بانک روسو (Banco Rosso) معروف بود، انجام میدادند؛ و تاجرهای مسیحی به آن رفت و آمد داشتند، چون در مسیحیت قرض دادن پول در اضای پول حرام است؛ گرفتن بهره تحت هر شرایطی حرام است.دلیلِ اینکه سوداگران یا مِرچِنتهای مسیحی به گتوهای یهودی میآمدند؛این بود که در یهودیان طبق ایات تورات یک دکترین دارند از هیچکس وام نگیر به همه وام بده؛ و از هیچکس ربا نگیر و به همه ربا بده، نیمکتی که به عنوانی میشود گفت پدر و جد بانکهای امروزی است. به حدی که حتی اسم خود را هم از نیمکتهایی وام گرفته که یهودیان به تجار مسیحی ربا میدادند.
در اسلام هم رباخواری حکم جنگ با خداست؛ امروز یکی از ارکانِ نظامِ مالیِ جهانی بر بانک استوار است. بانکی که چه به لحاظِ سابقهی تاریخی و چه به لحاظِ عملکرد واقعی آن در حالِ حاضر، کارکردی جز ربا ندارد. و اگر ربا جنگِ با خدا باشد، نظامِ مالیِ جهان بر مبنای جنگِ با خدا شکل گرفته و این مدلی است که در کشور ما نیز به شدت ریشه دوانده است.۳
بانک کلمهای آشنا برای همه مردم جهان است. تقریباً در همه زبانها معنی و مفهوم ثابت دارد و تغییر نمیکند.چه در انگلیسی؛ چه فارسی؛ چه در عربی و چه حتی در زبان ایتالیایی که محل تولد این این کلمه بود و چه زبان عبری که زبان یهودیان است. قومی که این نهاد و کلمه را به وجود آورد و نهال آن را کاشت. نکته جالب این است که فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی که برای هر کلمه که از غرب وارد میشود یک جایگزین پیدا میکند هلیکوپتر را میکند چرخبال, بالگرد, پیتزا را میکند کش لقمه, ولی برای کلمه بانک که میشود گفت مترادف ربا است؛ تا حالا هیچ جایگزینی پیدا نکرده است. بانک نهادی است که تقریباً میشود مخرج مشترک تمامی مفاسد اقتصادی در کل جهان است. جالبترین نکتهای که میشود به آن اشاره کرد این است که همه مردم دنیا میبینند پای ثابت همه مفاسد اقتصادی در همه دنیا بانک است؛ ولی هیچکس به وجود آن اعتراض نمیکند. نهادی که تنها کارکرد آن گسترش ربا و رباخواری در جامعه است.
در اقتصاد ایران بعد از انقلاب ۲ رانتخواری و اختلاس بزرگ اتفاق افتاد اولین آن اختلاس ۱۲۳ میلیاردی بانک صادرات که فاضل خداد و مرتضی رفیق دوست در سال ۱۳۷۲ اتفاق افتاد و اختلاس غلامحسین کرباسچی از شهرداری تهران در سال ۱۳۷۷ در حالی که شهردار بود و از حمایتهای رئیس جمهور آن زمان و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام برخوردار بود.و اختلاس بعدی اختلاس ۳ هزار میلیاردی که باز هم بانک صادرات یک پای آن بود, بانکی که تا حلا هیچکس نرفته ریشه یابد کند و ببیند چرا در تمامی اختلاسها و رانتخواریهای بزرگ این باک نقش اول را بازی میکند؟بانک ملی که قرار بود هر جا سخن از اعتماد باشد نام آن بدرخشد؛ رئیسش فرار کرد رفت کانادا و بعد ۴ سال همه جمهوری اسلامی به دنبال آن هستند که او را برگردانند ولی موفق نمیشوند.
آخرین نمونه فسادی که به متهم نفتی معروف است ولی باز هم بانک و بانکداری پای ثابت آن بود.
مفسدی که حکم اعدام او چند روز پیش اعدام شد. کسی که سابقه دریافت جایزه از دست رئیس جمهور فعلی و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را به عنوان صادر کننده و کارآفرین نمونه را دارد
و مهره اصلی دولت قبل برای دور زدن تحریمها بود تا دولت به راحتی بتواند نفت خود را بفروشد و پول خود را دریافت کند.
کسی که زمانی در لیگ برتر ایران تیمداری میکرد؛ تقریباً شده بود اسپانسر پشت پرده تیم قرمز پایتخت در آخرین سالها و روزهای دولت قبل؛ کسی که ۵ میلیارد در انتخابات سال۱۳۹۲ به ستاد بفنش کمک کرد.۴ کسی که مدعی است در دوران شدت یافتن تحریمها که به تعبیر رهبری دیگر تحریم هدفمند نبود بلکه جنگ اقتصادی بود؛ به ایران کمک کرده است.
شاید بشود گفت در حال حاضر بشر و دنیا دچار یک ربای سازمان یافته شده است.ربائی که در آن دولتها به بانکها اجازه میدهند که پول بدون پشتوانه یا همان کارنسی را چاپ کنند؛ یعنی پولی که پشت آن هیچ طلائی نیست؛ در واقع یک تیکه کاغذ بیارزش که حتی از چرک کف ئستش که قدیمیها به پول کیگفتند هم بیارزشتر است و در یک کلاه برداری بزرگ دولتها آن را بجای پول به مردم میدهند ودر اصل ربا و کارنسی را شیوع میدهند و حتی گاهی اوقات خود بانکها بدون اجازه دولتها اقدام به خلق پول میکنند. خلق پول که برای دولتهای جهان امری عادی و روزمرگی است و در این خصوص یک سکوت وحشتناک در بین اقتصاددانان و دانشکدههای اقتصاد شاهد هستیم و شاید نایل فرگسون استراتژیست اعظم جدید آمریکائیها عامل بحران اقتصادی اقتصادانان احمق هستند. اقتصاددانانی که یا کینزی هستند یا فریدمنی۴
وقتی به مشکلات اقتصادی و مفاسد اقتصادی میپردازیم؛ متوجه میشویم بانک مخرج مشترک تمامی مشکلات و مفاسد اقتصادی است.بانکی که مترادف ربا یعنی جنگ با خداست. شاید روزی که وقتی حاج محمد حسن امین دارالضرب به عنوان یکی از بزرگترین صرافان ایران و تهران به ناصرالدین شاه قاجار ۱۰ سال قبل از به وجود آمدن بانک شاهی پیشنهاد تاسیس بانک را داد شاید هیچ وقت فکرش را هم نمیکرد؛ نهادی که او پیشنهاد تاسیسش را داده است روزی فرا برسد که اساسیترین رکن اقتصاد ایران بشود. نهادی که پابه آن شاید تنها کاری که به راحتی انجام میدهد خلق پول و ایجاد ثروت از هیچ است. مشکلات اقتصاد ایران از جائی به وجود آمد که اقتصاد پول مبنا را پذیرفت و رکن اصلی این اقتصاد؛ بانک است, یعنی نهادی که وظیفه گسترش ربا را در جامعه دارد. بخاطر همین است که آیت الله جوادی آملی میفرمایند:
مالک و کارمندان بانک ملعونند! خرید و فروش ربوی بایع ملعون است، مشتری ملعون است، سند نویس ملعون است، شاهد ملعون است/دیرکرد بانکی ربا و حرام است. این بانکدارهای بیچاره وقتی که بدانند این رباست، کار اینها میشود حرام؛ وقتی کار اینها حرام شد، حقوق کارمندان اینها میشود حرام، چرا عمداً به جهنم میروند؟!۵
چرا وقتی مراجع تقلید میگویند گرفتن دیرکرد حرام است ولی رئیس بانک مرکزی میگوید نه مشکلی نیست؛ چرا وقتی یکی از مراجع تقلید با سند اثبات میکند بانکداری کشور ربوی است؛ کسی فکری برای برطرف کردن آن نمیکند؟ چرا وقتی گفته میشود ۸۰ درصد اقتصاد کشور ربوی است نباید مسئولان کشوری به فکر تغییر وضعیت و بهبود آن باشند؟ چرا باید در دانشکدههای اقتصاد و حسابداری ایران تئوریهای غربی که مبتنی بر ربا است تدریس کنند؟ و مرکز تحقیقات استراتژیک نظام سند رسمی منتشر کند و در آن زسماً بگوید ما باید تئوری کسی را پیاده کنیم که پیشنهاد داده را ربا گسترش دهیم؟(کل مقاله کینز را از اینجا دانلود کنید.)
چرا وقتی یکی از بزرگترین راجع تقلید جهان تشیع میگوید ۸۰ دراصد اقتصاد کشور ربوی است کسی به فکر برطرف کردن آن نیست؟
چرا وقتی امام جامعه در شهریور سال۱۳۹۰ گفت در دیدار با خبرگان گفت مسائلی جدید در بانکداری به وجود آمده.مسائل بانکداری بدون ربا, حوزه علمیه قم میبایست پاسخگو باشد. چرا جلس خبرگان رهبری و مجل شورای اسلامی و دانشگاهها و حوزههای علمیه را یک سکوت وحستناک فرا گرفته است؟
چرا هیچ کدام از مسئولان بانکی جوابگوی بنگاهداری بانکها که امام خامنهای آن را یکی از مشکلات اصلی اقتصاد کشور دانستند, نیست؟
چرا این همه هزینه میشود تا بگویند هرجا سخن از اعتماد است نام بانکی که رئیسش اختلاس کرد و فرار کرد رفت کانادا میدرخشد؛ و سرمایه خوب؛ بانک بهمان است. فلان بانکم هم نماد اقتصاد اسلامی است. حتماً نماد بانکداری اسلامی ربوی است.چرا کسی پیدا نمیشود تا از مسئولان اقتصادی ایران سوال چرا در ایران هیچ باتکی ورشکسته نمیشود؟ اصلاً چرا سرمایهگذاری در بانک و بانکداری یک سود صددرصد است؟ چرا دولتها همیشه در بودجه سالانه خود یک بودجه جداگانه برای کمک به بانکها در نظر میگیرند؟
چرا مسئولان بانکی و دولتی . کمیسیون اقتصادی مجلس وقتی آیت الله نوری همدانی با سند اثبات کرد بانکهای ما رباخوار هستند؛ فکری برای برطرف کردن آن نکردند؟ نمیدانم شاید خیلی از مشکلات اجتماعی؛ محیط زیست و این خشکسالی بی اسبقه بخاطر گسترش بی سابقه ربا باشد.
وقتی گفته میشود شیطان در مال و فرزندان شراکت دارد یعنی همین؛ یعنی گسترش ربا و حرامخواری که موجب به وجود آمدن نسل حرامخوار میشود.۶
در حال حاضر لیبرالیسم اقتصادی در تارو پود جمهوری اسلامی در بند بند ، و سلول سلول جمهوری اسلامی ریشه دوانده است.
کسی یارای این رو نداره که در مقابل لیبرالیسم اقتصادی حرف بزند.
مسئله ی جنگ با خدا چیزی نیست که بانک مرکزی جمهوری اسلامی بگوید ما شورای فقهی داریم و خود میدانیم چکار کنیم
پس چرا شورای فقهی بانک مرکزی نمیتواند معنی و مفهوم کلمه ی بانک را روشن کند ؛ بانکی که همان جنگ با خداست
کسی که در نظریه ی فقهی بعد از شخص امام خمینی(ره) بود یعنی شخص آیت الله منتظری درجه ی علمی او و فقاهتش بر هیجکس پوشیده نبود.
امام این فرد رو به عنوان کسی که فرمود تو بعد از من کشور رو دست لیبرال ها میدهی کنار گذاشت ،آن نامه ی معروف امام هم موجود است
بعد بانک مرکزی شورای فقهی اش را به رخ مراجع میکشد
دوستان گرامی کلمه ی بانک مترادف با رباست.
این را ما نمیگوییم دکتر نایل فرگوسن دانشمند یهودی آمریکایی میگوید.
پس حالا چطور شده است که بانک=ربا =جنگ باخدا با نون و دون مردم یکی شده ؟؟؟
چگونه میخواهیم در روز حساب جواب خداوند را بدهبم که او به ما هشدار داده بود ؟؟؟
آیت الله جوادی آملی سوال قشنگی از مسئولان میپرسند:کسانی که در نظام اسلامی مسئولیت بر عهده دارند اما نمیتوانند از عهده بار مسئولیت خود برآیند باید پاسخگو باشند. حال چرا پاسخگو نیستند؛ و در حال گسترش لیبرالیسم و اقتصاد غرب که مبتنی بر ربا است این را باید خودشان پاسخگو باشند. باید از روسای جمهور پرسید چرا مشاوران اصلی شما اعتقاد دارند دلیل عدم توسعه یا به قول خودشان پسرفت ایران این است که ایران مسلمان است و مذهب شیعه را پذیرفته است.۷ باید خودشان پاسخگو باشند. باید بگویند چرا کسی که خودش را نماد علم اقتصاد در ایران میداند.
اعتقاد ندارد؛ اسلام اقتصاد دارد را رئیس دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی گذاشتند و به او لقب شازده اقتصاد ایران را دادند؟۸ باید بگویند چرا کاری کردند که در برخلاف گفته امام خمینی که فرمودهاند: در اسلام پول نباید کار کند. در اقتصاد یک بانک و یا یک موسسه قرض الحسنه را نشان بدهیدکه در آن پول کار نمیکند.۹
اگر اقتصاد سرمایهداری را اینگونه معنی کنیم: یعنی مبتنی بر تراکم و به کار اندازی سرمایه به وسیله ی افراد خصوصی که مالک وسایل تولید، توزیع کالا و خدمات نیز هستند. اساس نظام سرمایهداری، مالکیّت خصوصی وسایل تولید است و در این چارچوب، به افراد آزادی در انعقاد قرارداد و اشتغال در فعالیّتهای اقتصای بدون دخالت دولت داده میشود. مشخصههای این نظام اقتصادی عبارت است: «سود شخصی، رقابت، سلطهی نظام بازار در تعیین قیمتها و دستمزدها»، بدین نحوه که عمدتاً قیمتها به وسیلهی سازوکار عرضه و تقاضا تعیین میشود. (استفاده از اعتبارات گسترده، آزادی قراردادها و بازار آزاد کار). دست پنهان بازار و کتاب ثروت ملل آدام را وحی منظر اقتصاد لیبرالیسم بدانیم. متوجه خواهیم شد که در این اقتصاد تنها چیزی که اهمیت دارد سود و نفع شخصی است و نه سود جامعه وضع کنونی اقتصاد ایران زیاد هم غیرطبیعی نیست. و دلیلش موفقیت بیش از اندازه اقتصاددانان .استادان دانشگاهی لیبرال در این زمینه است. باید بخاطر این موفقیت به آنها تبریک گفت.شاید بهتر باشد اقتصاد کشور به دست کسی باشد کهه حتی از جلوی در دانشکده اقتصاد هم رد نشده باشد.
اقتصاد در اسلام و غرب تفاوتهای بنیادین دارند که وقتی تیروار آنها را بررسی میکنیم میبینیم این دوشبیه دوخط موازی هستند؛ که هیچگاه بهم نخواهند رسید.
اهمیّت اقتصادی
در نظام اقتصاد اسلامی، اقتصاد اهمیت بسیاری دارد به طوری که آیت الله جوادی آملی آن را ستون فقرات جامعه میخواند۱۰؛ در اسلام تنها حل مشکلات اقتصادی، هدف نیست بلکه اقتصاد وسیلهای است برای رسیدن به اهداف عالیهی جامعهی اسلامی، جامعهای که همهی افراد آن خود را اعضای یک خانواده یعنی امت اسلامی بداند. و هدف در این جامعه رسیدن صلاح ورستگاری و رسیدن به خدا است, ولی در اقتصاد غرب و سرمایهداری، افزایش سود و انباشت سرمایه، هدف اصلی است.
روش
در اقتصاد سرمایهداری فرض بر این است که هر فرد مادامی که قوانین اجتماعی را نقض نکند، میتواند آزاد و منطقی عمل کند و به فعالیّتهای اقتصادی بپردازد.یعنی همان دست پنهان بازاری که آدام اسمیت در کتاب ثروت ملل خود بیان میکند, ولی در اقتصاد اسلامی روش تحقیق علمی است و از راه طرح تئوری و انطباق آن با حقایق انجام میشود با این شرط که ابتدا باید ارزشهای بنیادین و اخلاقی اسلام به عنوان پشتوانهی نظام اقتصادی اسلامی مشخص شود.
میدان عمل
در اسلام حوزهی عمل اقتصاد اسلامی به پدیدهی بازار، مبارزههای طبقاتی اقتصادی، برتری جویی ملی، نژاد و نظامی محدود میشود. ارزشهای اخلاقی تعیین کننده است و اقتصاد، جزیی از کل نظام است. درست بلعکس غرب ونظام سرمایهداری که هر نوع فعالیّتی که در رابطه با اقتصاد باشد در میدان عمل نظام اقتصادی، میگنجد.
فطرت انسان
در اقتصاد سرمایهداری غرب کسب حداکثر سود، تنها انگیزهی معقول فعالیّتهای انسانی است.ولی در اسلام عدالت و خیرخواهی پایهی رفتار و حرکات انسانی است. مسلمان نمیتواند فقط به کسب منفعت بیاندیشد و عدل و انفاق اسلامی را فراموش کند. اسلام، فطرت انسانی را خودپسند، خودگرا و جزگرا نمیداند.
تحول
از نظر اسلام نسبت به تحولهای اقتصادی، تا حدّ زیادی حاکی از اراده و اختیار انسان است. از طرف دیگر جامعه نیز خود موجودی است پویا و دارای حرکت که به سوی قوانین ازلی و ثابت طبیعت در حال حرکت است. این دو مکمل یکدیگرند حتی اگر در ظاهر متناقض باشند.
هر گونه تحول اتفاقی از حالت سرمایهگذاری آزاد، رقابت آزاد و اقتصادی که دولت در آن نقش اندکی داشته باشد، غیرطبیعی و مخالف اصول سرمایهداری است و سرانجام به جهتی برخواهد گشت که طبیعی و متناسب با اصول سرمایهداری است.
مالکیّت و کنترل بر وسایل تولید
مفهوم مالکیّت در اسلام به دیدگاه اسلام در رابطه با عدالت اجتماعی وابسته است. مالکیّت در جهتی است که کاملاً با کل نظام هماهنگ است و به گونهای برنامهریزی شده که نفی هرگونه استثمار و گنجاندوزی را در بر دارد. مالکیّت در اسلام مبتنی بر اصل مالکیّت چند گونهای (مالکیّت خصوصی، عمومی و دولتی) است. با این که اسلام، مالکیّت خصوصی را محترم میشمارد، اما به انسان یادآور میشود که او در برابر خدا، جامعه و ملت به ویژه تهیدستان، مسؤول است. مالکیت در اسلام درجه ۲ است یعنی مالکیت همه چیزحتی جان انسان در دست خداست ولی در اقتصاد غربی مالکیّت خصوصی در نظام سرمایهداری، یک اصل و قانون است. افراد در این نظام میتوانند مالک همه چیز باشند، از جمله وسایل تولید و حتی جان انسانها…
مکان قدرت اقتصادی
در نظام اقتصادی اسلام، قدرت اجرایی تنها از افراد یا دولت تشکیل نمیشود بلکه مجموعهای از سازمانهای اجتماعی گوناگون است که دولت اسلامی، تعاونیها و بخش خصوصی را نیز شامل میشود. این وظیفهی دولت است تا بهوسیلهی تعاونیها فقر را ریشهکن کند، بیعدالتی اجتماعی و اقتصادی را براندازد و به اشتغال کامل، حدّ مطلوب رشد، امنیّت و تأمین اجتماعی و توزیع عادلانهی درآمد برسد.
در نظام سرمایهداری، قدرت اقتصادی و تصمیمگیریهای اساسی بهوسیلهی خریداران و فروشندگان اعمال میشود و آنها نسبت به نحوه، کیفیّت، نوع و مقدار تولید بر اساس عرضه و تقاضا تصمیم میگیرند.
نظام انگیزهای
در اسلام، تأکید بر تعاون، اخوت و پیگیری منافع اقتصادی جامعه در رابطه با رفاه اجتماعی است. انگیزهی نشأت گرفته از ارزشهای اسلامی، خود با هرگونه انگیزهای که موجب استثمار، اتلاف و استضعاف شود، مخالف است. اسلام بر تعاون، اخوت و همبستگی تأکید دارد.
در نظام سرمایهداری، انگیزهی اصلی در اشتغال به تولید، همانا سود شخصی است یعنی هرگونه تصمیمگیری اقتصادی بر محور سود استوار است.
سازمان قدرت اقتصادی
در اسلام، قدرت اقتصادی در دست واحدهای مختلف و غیر متمرکز اقتصادی است که مهمترین آنها عبارتاند از: اشخاص، تعاونیها و دولت. ولی در اقتصاد لیبرالی تصمیمهای اقتصادی حالت مرکزیّت ندارند و آزادی عمل در انتخاب برای فرد وجود دارد.
فرآیند اجتماعی برای هماهنگی و تصمیمگیریهای اقتصادی
در نظام اقتصاد اسلامی، فعالیّتهای هر واحد اقتصادی (خصوصی، تعاونی و دولتی) متقابلاً به یکدیگر وابسته است. فرآیند اجتماعی که اقدامها و فعالیّتهای این واحدهای اقتصادی را هماهنگ میکند، ترکیبی است از نظام رقابت سالم در قیمتگذاری، داد و ستدهای متقابل، توزیع و تعدیل ثروت و نظارت آگاهانه بر بازار از راه برنامهریزی دولتی.
تکیه بر نظام قیمت گذاری در اثر رقابت و نظارت بازار از اصول اقتصاد لیبرالیداست.
توزیع درآمد و ثروت
در اسلام، توزیع درآمد تابعی است از کار، نیاز و مالکیّت. در اسلام، اختلاف درآمدها نمیتواند سبب فاصله طبقاتی شود و خمس و زکات برای کاهش این فاصله و توزیع عادلانه ثروت در جامعه است.
در نظام سرمایهداری، توزیع درآمد بر اساس مقدار سهم در تولید با امکان نابرابری قابل ملاحظه درآمد و ثروت است.
ایدئولوژی
ایدئولوژی اسلامی مجموعهای است اصول و مقرراتی که رفتارها، برخوردها، اعمال، اهداف و موقعیّت کلی زندگی انسانی را هدایت میکنند.
ایدئولوژی سرمایهداری عبارت است از تحقیق منطقی، استقرایی، تصادفی و اثباتی مبتنی بر نظام قیمت و بازار.
دولت
نقش دولت در اقتصاد اسلامی، ایجاد شرایطی است که مردم بتوانند مطابق اهداف عالیهی اسلامی زندگی کنند. یکی از وظایف عمدهی دولت اسلامی این است که نفوذ و تأثیر معنویّت و اخلاق را در امور اقتصادی ممکن سازد و سپس آن را در جامعه پیاده کند.
در سرمایهداری، نقش دولت باید به حداقل برسد و رهبری فعالیّتهای اقتصادی با کار فرمایان اقتصادی باشد.
مصرف
مصارفی که در راه بهبود رفاه جامعه انجام میشوند، حلال و مشروع هستند و مصارفی که موجب ضرر و زیان به حقوق جامعه میشوند، حرام هستند. مصرف در جامعهی اسلامی تنها جنبهی مادی ندارد بلکه یک مسألهی اخلاقی و اجتماعی نیز هست.
مصرف یک مسألهی مادی است. و جزء اصلیترین ارکان نظام اقتصادی سرمایهداری در اصل این نظام با ترویچ مصرفگرائی زنده است.
توسعه و رشد
هدف رشد و توسعه در مکتب اقتصادی اسلام، رسیدن به جامعهای است که در آن عدالت اقتصادی برقرار باشد. در اسلام توسعهی اقتصادی هدف نیست، بلکه وسیلهای است که جامعه را به هدف یعنی عدالت اقتصادی و اجتماعی میرساند.
در نظام سرمایهداری، رشد تولید هدف و غایت اساسی فعالیّتهای اقتصادی است و بدون در نظر گرفتن توزیع آن انجام میشود.
بانکداری غربی هم جدا از اقتصاد غرب نیست و تمیشود گفت بانک شریان اصلی و حیاتی اقتصاد غرب است.شاید بخاطر همین است که آیت الله جوادی آملی میگوید بانکهای ربوی دیگر نمیگذارند نماز جماعتهای ما اثر کند. آیت الله مصابح قشنگ میگوید که خدای دفاع مقدس؛ خدای اقتصاد هم است به شرطی که ما همان رزمندهها باشیم.
تمام حرف ما دو کلمه است که ذات بان رباست ولی مسئولین و خیلی از مردم قبول نمیکنند.
قابل توجه مسئولان پولی و اتقصادی کشور خواهشاً یکبار صحیفه امام خمینی را بخوانید:
امام خمینی: اگر چنانچه “ربا” در کشوری مثل کشور ما خدای ناخواسته در بانکش، در تجارتش و در بین مردمش وجود داشته باشد، نمیتوانیم بگوییم که جمهوری ما، “جمهوری اسلامی” است.