هفته گذشته یکی از اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی در صحن علنی مجلس درباره بازی‌های رایانه‌ای بخصوص GTA به وزیر ارشاد تذکر داده و از او سوالاتی پرسیده‌اند. جدا از این‌که این بازی مخاطب دارد، اما می‌خواهم شما برای خوانندگان درباره این بازی و دلیلی که به آن در صحن علنی مجلس اشاره شده توضیح دهید.

اطلاع دقیقی که در مجلس درباره این بازی افتاده ندارم، ولی خود بازی ترویج و تبلیغ آزادی بی‌قید و بند را می‌کند. یعنی هرکسی هرچیزی را که اراده کند می‌تواند بدون زحمت و فقط با زور و جار و جنجال به دست بیاورد و خیلی مسائل دیگر که جای گفتن آن نیست.

بعضی از دوستان فهم غلطی نسبت به فضای بازی‌های رایانه‌ای دارند و می‌گویند ما بخش‌های نامناسب آن را سانسور می‌کنیم، مثلا کلوب‌های شبانه یا تصاویری که حاوی پیام غیراخلاقی است را حذف می‌کنیم، تا بتوانیم آن را در داخل عرضه کنیم. در حالی که اصل قصه این نیست بلکه در این بازی به نوجوان آموزش داده می‌شود که آزادی بی‌قید و بند چیست و چطور به دست می‌آید و می‌تواند چه لذتی داشته باشد که هرکار دلمان خواست بکنیم و آزاد باشیم.

این برداشت من از این بازی است که در این حوزه مشغول هستم و از جزئیاتی که از سوی حجت‌الاسلام پژمان‌فر در مجلس مطرح شده باخبر نیستم، ولی حدس می‌زنم ملاحظه ایشان هم حول چنین موضوعی بوده و خب GTA چنین فضایی را ترویج می‌کند.

اساسا بنیاد ملی بازی‌های رایانه‌ای هم مدتی است نظارت بر محتوای بازی‌ها را رها کرده و خب اتفاقی هم نمی‌افتد و جریان ناظر قدرتمند و اثرگذاری را در مناسبات بازی‌های رایانه‌ای در کشور نمی‌بینم. آنقدر که کافه بازار روی محتوای بازی‌های موبایلی اشراف دارد بنیاد ندارد و فکر می‌کنم امروز کافه بازار، بنیاد ملی بازی‌های رایانه‌ای است نه بنیاد! چون بیشتر اشراف دارد و بیشتر کنترل می‌کند.

یعنی بر این باورید که نظارت کافه بازار بیشتر از بنیاد است؟

بله. می‌توانید امتحان کنید. شما برای دریافت یک بازی به بنیاد و کافه بازار مراجعه کنید. متوجه می‌شوید کافه بازار دقت بیشتری دارد. کافه بازار ارزیابی محتوایی و فنی می‌کند و می‌گوید برای انتشار باید این ملاحظات را رعایت کنی حالا به هرجا هم می‌خواهی رو بزنی، بزن ولی من از این خطوط عقب نمی‌روم، اما بنیاد این نظارت ضعیف‌تر است. حالا دید این دوستان چیست که مثلا می‌خواهند دگراندیشان را هم در کنار خود داشته باشند، من خیلی متوجه نمی‌شوم ولی متوجه می‌شوم که نظارت در دوره کنونی خیلی ضعیف‌تر از دوره قبلی بنیاد پیگیری می‌شود، به هر حال دوره قبلی بنیاد سخت‌تر بود. از طرفی باید اذعان کرد که سرعت پیشرفت فناوری در حوزه بازی نباید نادیده گرفته شود و به نسبت این پیشرفت ظرفیت این بنیاد افزایش پیدا نکرده و همان بنیادی را می‌بینیم که همان موقع دیده‌ایم و این نکته را باید مدنظر داشت. بخشی از ماجرا نگاه ایدئولوژیک دوستان بنیاد است، ولی به نسبت پیشرفت و توسعه بازی‌ها و تولیدکننده‌های بازی رشد چشمگیری داشته‌ایم، ولی ظرفیت زیرساختی و اعتباری و مدیریتی تغییری نکرده و با همان ظرفیت امروز مشغول فعالیت است و خب می‌تواند عاملی برای در رفتن کار از دست بنیاد باشد.

در صحبت‌های شما اشاره شد که در دوره قبلی بنیاد، می‌خواهم بدانم این دوره قبلی مربوط به دولت قبل از دوره یازدهم و دوازدهم است یا منظور دوره مدیریتی قبل از آقای کریمی قدوسی است؟

کلا دو مدیر بنیاد بیشتر نداشته که آقای کریمی قدوسی دومین مدیر این بنیاد است. منظور من از دوره قبل دوره آقای مینایی است که در دولت قبل از دولت یازدهم بوده است که البته انتقاد هم به همان دوره زیاد بوده است.

من به این خاطر پرسیدم که مبادا برداشت سیاسی شود.

اتفاقا خواهش می‌کنم به‌هیچ‌وجه سیاسی نشود. بحث من یک بحث فنی و در واقع فرهنگی است. نوع نگاهی که در بنیاد ملی بازی‌های رایانه‌ای به بازی‌ها وجود دارد و تمرکز بر مسائل دیگر بیشتر است تا مساله محتوا در بازی‌ها و عدم افزایش زیرساخت و منابع اعتباری به نسبت رشد توسعه دهنده‌ها و فناوری در ایران و نسبت به ذائقه کاربران ایرانی چون غالب بازی کننده‌های ایرانی به سمت بازی‌های موبایلی گرایش پیدا کرده‌است و از طرف دیگر توسعه‌دهنده‌های داخلی به بازی‌های موبایلی اقبال بیشتری نشان می‌دهند، زیرا بازخوردهای مالی بیشتری دارد. از دیگر سو به خاطر نبودن حد و مرز در این هجمه وسیع بازی‌های موبایلی خارجی که ذائقه بازی‌کننده‌های ما را عوض کرده که به همین خاطر بنیاد قافیه را باخته و نمی‌تواند مدیریت کند.

دو هفته قبل بنیاد ملی بازی‌های رایانه‌ای آماری در مورد بازی‌های رایانه‌ای در سطح شهر تهران منتشر کرد که بخشی از آن به میزان درآمد این عرصه اشاره دارد که نشان می‌دهد این عرصه بیش از صد میلیارد بیشتر از سینمای ایران در سال ۹۶ درآمد داشته است. حالا که چنین ظرفیتی وجود دارد، چرا بخش دولتی در شرایطی که بخش خصوصی بنیه زیادی ندارد از تولید بازی‌هایی که ذائقه مخاطب ایرانی را تامین می‌کند، حمایت نمی‌کند؟

چند مدیر طراز اول در کشور می‌شناسید که نسبت به بازی‌ها اشراف داشته باشند؟ بزرگ‌ترین مساله ما این است که مدیران ما مدیر نیستند و شاید باید گفت آنها در حوزه تحصصی مدیریت نکرده‌اند. فرهنگ مدیریت فرهنگی در میان مدیران ما نیست. متاسفانه عبارت Game هم برگردان فارسی آن می‌شود «بازی» و عمده مدیران ما هم که در این عرصه فعال هستند از آن با عنوان سرگرمی یاد می‌کنند و آن را حوزه‌ای برای کودکان تلقی می‌کنند. بازی را جدی نمی‌گیریم. هفت سال است این حرف را تکرار می‌کنم و هردفعه هم برخی می‌گویند باز جعفری دارد حرف‌های تکراری می‌زند.

رهبر انقلاب هم در این موضوع واکنش نشان دادند.

ما باید سرمان را پایین بیندازیم که ایشان درباره عروسک‌ها، بازی‌ها و شخصیت بازی‌ها صحبت کردند و فقط مانده ایشان بفرمایند ما چه بازی باید تولید کنیم. ما باید خجالت بکشیم، نباید آنقدر منفعل باشیم که ایشان بیایند از خودشان مایه بگذارند و جزئیات را اعلام کنند.

متاسفانه مدیری که از لحاظ اختیارات و منابع بتواند دست به چنین کاری بزند به‌ندرت داریم. کسانی را داریم که این فضا را می‌فهمند، ولی دستشان به جایی نمی‌رسد و کاری از دستشان بر نمی‌آید. من بر این باورم که بازی «هنر، صنعت و رسانه» است و خب در ایران این سه جنبه رعایت نمی‌شود. فضای بازی در کشور به دلیل این‌که از سوی مدیران فرهنگی جدی گرفته نمی‌شود و بین حوزه فرهنگی، فضای مجازی و فناوری اطلاعات و ارتباطات گیر کرده، باعث شده تکلیف آن روشن نشود.

خب در این شرایط چه توقعی دارید که این فضا سر و سامان بگیرد. بازی‌های خارجی عوارض و مالیات نمی‌دهند و در کشورمان درآمد هم کسب می‌کنند و نظارت و کنترل هم نمی‌شوند و بازی‌های رایانه‌ای ایرانی هم که وضعیتشان روشن است.

بازی‌های آنلاین بخصوص GTA آنلاین که بخشی از پهنای باند اینترنت را به خود اختصاص می‌دهد و درآمدزایی می‌کند از این طریق، تا حدودی ابَر داده‌های ما را هم با خود بیرون می‌برد و خب چرا هیچ تمهیدی برای این موضوع صورت نمی‌گیرد؟ و چرا نظارتی روی اینها نیست؟

چون جنبه سرگرمی آن بر دیگر جنبه‌های آن غالب است که خب این ظاهر ماجراست و خب آقای پژمان‌فر خط‌شکنی کرده و در مجلس به این بازی اشاره کرده و باید این حرکت را ارج نهاد، زیرا یک نماینده مجلس شجاعت و جسارت به خرج داده که با ذکر نام یک بازی، این موضوع را فریاد زده و هشدار داده و از رسانه‌ای که این موضوع را دنبال کرده هم باید تقدیر کرد که حساسیت داشتید، حالا باید رسانه‌ها این هشدار را تکرار کنند تا مسؤولان نسبت به آن حساس شوند و شاخک‌های آنها تکان بخورند. این بازی‌ها از نظر امنیتی، فرهنگی و خانوادگی برای کشور ما خطرناک است.

چند سال پیش گمان می‌کنم سال ۲۰۱۳ بود که یک بازی آنلاین ایرانی مقام اول را کسب کرد. یکی از مقامات نظامی رژیم اشغالگر قدس صحبت کرد و گفت همان‌قدر که دستیابی به فناوری هسته‌ای خطرناک است رسیدنش به فناوری تولید بازی آنلاین هم خطرناک است. این حرف چه معنایی دارد؟ این سخن بحث فرهنگی، اقتصادی، امنیتی و … دارد. بحث بازی‌های آنلاین جدا از موضوعات اقتصادی و فرهنگی بحث امنیتی هم دارد.

بحران دیگری هم در کشور ما وجود دارد. آن هم موضوع بومی کردن بازی‌های رایانه‌ای است که این هم نظارتی رویش انجام نمی‌شود.هرکسی در هرجایی در این مملکت می‌تواند یک بازی خارجی را وارد می‌کند و بدون در نظر گرفتن مسائل اجتماعی و فرهنگی ما، یک بازی را بومی و با تبلیغات فراوان آن را عرضه می‌کند.

مجوز هم که یک هولوگرام است.

آن را هم که با رایزنی یا روابط می‌تواند بگیرد. همه اینها را اگر کنار هم بگذاریم به این می‌رسیم که بنیاد ملی بازی‌های رایانه‌ای استراتژی ندارد.

این به این خاطر نیست که کسی مطالبه‌ای از این بنیاد ندارد؟ نهادهای نظارتی توجهی به این بنیاد ندارند.

اگر مطالبه‌ای وجود داشته باشد باید پرسید سند چشم‌اندازت کجاست؟ استراتژی‌ات چیست؟ راهبرد بلند‌مدت و میان‌مدت داری؟ در کجای نقشه فرهنگی جمهوری اسلامی نقش‌آفرینی می‌کنی؟ معلوم هست چه می‌کنی؟ مشخص نیست. همه اینها نشان دهنده چیست، وقتی می‌بینیم اوضاع این‌طوری است چه چیزی به ذهن می‌آید؟

یک تولید‌کننده، یک بازی در فضای اساطیری تولید می‌کند. بنیاد حمایت می‌کند، یک تولید‌کننده دیگر یک بازی در زمینه اوهام و خیالات تولید می‌کند باز هم حمایت می‌کند و هر بازی‌ای تولید می‌شود حمایت می‌کند. بالاخره باید تکلیفت روشن باشد، اصلا بازیسازها نمی‌دانند تو چه از آنها می‌خواهی و هرکس هرچیز دلش بخواهد تولید می‌کند و حمایت می‌شود. در این حوزه درد و حرف زیاد است و خب تمام نمی‌شود.

اتومبیل‌دزدی با چاشنی خشونت

کمپانی راک استار از ابتدای عرضه بازی‌ها برای کنسول Playstation 1 با بازی Grand Theft Aoto ظاهر شد که در آن زمان بسیار تعجب همگان را در پی داشت. بازی به دزدی ماشین‌های گران‌قیمت می‌پرداخت، که به دلیل جهان باز بودن بازی و طراحی خیابان‌ها و ماشین‌ها مختلف بسیار پر جزئیات از کار در آمده بود. به مرور با آمدن GTA2 ، داستانی جذاب‌تر و مأموریت‌های متنوع‌تری به بازی اضافه شد. با آمدن GTA3 و نسخه‌های مکمل آن هم بازی همه‌گیر شد و در آنچه یک استودیوی بازی نیاز دارد، برای این بازی اتفاق افتاد و سود بسیار بالایی نصیب کمپانی راک‌استار شد. این اتفاقات باعث شد تا راک‌استار، هزینه و زمان بیشتری را برای بازی جدید بگذارد و با وسواس بیشتری نسخه چهارم را طراحی کند. در نسخه چهارم ما با شخصیتی روسی به نام نیکو بلیک (Niko Belick) مواجه می‌شویم که تحولش را در مسیر تبدیل شدن به یک خلافکار و قاتل حرفه‌ای می‌بینیم. او از ابتدای ورودش به شهر و ارتباط با خویشاوندانش چندان اهل خلاف نیست و محیط فاسد پیرامونش او را وادار به ورود به این حیطه می‌کند. او که برای یافتن شغلی به این شهر سفر کرده با رفت و آمد با اطرافیان، آشنایان و دوستانش به این مسیر کشیده می‌شود.

انداختن مشکلات به گردن بقیه: محتوای داستان این نسخه دزدی بزرگ اتومبیل بیانگر این است که اگر محیط و فضای این کشور این گونه شده به دلیل ورود افراد دیگری از دیگر کشورهاست و اگر فرد دیگری هم وارد آن کشور شود هم به مشکلات آنها گرفتار خواهد شد و کسانی که در این کشور خلافکار هستند و دست به جنایت می‌زنند از سایر کشورها هستند.

خون و خشونت: خشونت، کشتار و خونریزی در نسخه چهارم بازی دزدی بزرگ اتومبیل خیلی بیشتر از قبل شده است. زیر گرفتن مردم و عابران پیاده با اتومبیل و کشتن مردم به روش‌های مختلف که تنها برخی از مصادیق خشونت بی‌پروا در بازی است.

شوخی‌های مختص بزرگسال و صحنه‌های جنسی: سری دزدی بزرگ اتومبیل اصرار زیادی به کاربردن کلمات و جملات نامناسب در بازی و نیز رفتار و صحنه‌های جنسی به قصد نمایش دادن واقعیت جامعه آمریکا دارد که موجب نامناسب بودن این بازی برای سنین نوجوانان شده است.