حمایت از کالای ایرانی شعاری بود که امسال از سوی رهبری نامگذاری شد، خلاء بزرگی که سالهاست چون پتکی سنگین بر کمر اقتصاد ایران می کوبد و باید اعتراف کرد که شاه کلید بسیاری از مشکلات جامعه کنونی ما خودکفایی است، کلید واژه ای که چند سال جای خود را فراتر از چند آیین نامه و همایش نمی دهد و آنچه در عمل باقی خواهد ماند چند مصوبه بر زمین جا مانده و چند وعده انجام نشده است.
در این چند سال اخیر کارخانه ها روی ریل تعطیلی رفتند و یکی پس از دیگری به سریال تکراری بیکاری دامن زدند، دمینوی تعطیلی کارخانه ها روز به روز سرعت بیشتری گرفته است، آواز قویی که از تولیدی های کوچک شروع شد و با صنایع بزرگی چون ارج خاتمه نیافت.
آنچه سرمایه گذار در پس همه تلاش هایش بافته است، دولت با سیاستهای ناکارآمد پنبه می کند، بانک ها پولی چند برابر می خواهند، واردات افسار گسیخته، کالاهای قاچاق بازار را خفه کرده و با یک بشکن دلار اقتصاد به حالت معلق مانده است.
شعار امسال قطعا مانند سالهای قبل محقق نخواهد شد، مگر با حمایت نامحدود دولت و تغییر سیاست در ورود کالا به کشور از طریق قاچاق، ورود بی منطق و سیل عظیم واردات، اصلاح قوانین گمرکی، اصلاح و رفع موانع خصوصی سازی، رهایی از وابستگی به دلار در تولید، اصلاح قوانین مالیاتی و بیمه ای، اصلاح نظام مالی و پولی و حمایت از کالاهای ایرانی و تولید کنندگان که نگاه خالی دولت در حمایت از تولیدکنندگان را کم رنگ تر کند.
شعار امسال چطور می تواند محقق شود وقتی واردات افسارگسیخته این چند سال اخیرتن تولیدات داخلی را می لرزاند، خروج میلیارد ها دلار ارز کشور برای مداد ترش، سنگ پا، میخ، دسته بیل، مربا نه تنها مضحکانه است، بلکه شکنجه ای بر بدنه اقتصاد ایران خواهد بود.
ورود بیش از ۵۰۰ قلم کالای بی اهمیت و افزایش ۱۳ درصدی واردات سال گذشته از سال ۹۵ بر طبق آمار گمرک در حالی است که مقام معظم رهبری در ابتدای سال ۹۶ فرمودند:( واردات کالاهایی که در داخل به اندازه کافی تولید می شوند، باید حرام شرعی و قانونی شناخته شود.)
اگر به آمار واردات گمرک نگاهی هر چند اجمالی بیاندازید به خنده های تلخی خواهید رسید، نمونه آن ورود بیش از ۸۰۱ تن سس در ۱۱ ماهه سال گذشته است؛ میزان وارداتی که بالغ بر یک میلیون و ۱۳۳ هزار و ۹۰۷ دلار ارز از کشور خارج کرد که ارزش ریالی آن ۳ میلیارد و ۹۱۷ میلیون و ۹۷ هزار و ۶۴۳ تومان در آمار گمرک ثبت شده است.
حمایت دولت از کالاهای داخلی، سیاست منحصر به فرد و نوینی نیست، بلکه یک اصل بدیهی در نظام کشور داری محسوب می شود که امروز در جامعه ما به چالش تبدیل شده؛ چرا که تدوین غیرکارشناسانه اولویت ها، برنامه ها را به سمت موضوعات سیاسی و بین المللی کشانده و کشمکش های ساختار درونی را کم رنگ تر کرده است.
وقتی اولویت اقتصاد نیست، وقتی کالای قاچاق ارزان تر و با کیفیت متعادل عرضه می شود، وقتی میزان رضایتمندی نیروی انسانی در ایران کم شده است، وقتی تولیدکننده سرمایه اش متکی به وام های با بهره کمرشکن بانکی است، وقتی برای تولیدکننده بازارسازی نشده است، نباید توقعی از کیفیت مطلوب، رقابت پذیری و خدمات پس از فروش داشت و آیا منطقی است کالای ایرانی بخریم!!
برندهایی که چند نسل با آب و خاک این مرزو بوم زندگی کرده اند، امروز یا فراموش شده اند و یا با حجم کمی از ظرفیت شان آبرویشان را یدک می کشند، پارس، آزمایش، صنام، جام جهان نما، صا ایران در افق محو شده اند و آب از دل سیاستمدارن ما تکان نخورد، میلیاردها دلار قاچاق جولان می دهد تا هزاران شغل بیکار شوند و این سرنوشت خمارآلود تا زمانی که اصلاح نشود همچنان بر بدنه اقتصاد ایران گرد مرگ خواهد پاشید و ما صنعتی نخواهیم داشت تا جامعه از آن حمایت کند.