روز ۲۰ تیرماه، روزنامه اعتماد از قول فردی به نام «پیام دُرفشان» (که به عنوان یکی از وکلای خانواده «کاووس سیدامامی»، جاسوس محیط زیستی که در بازداشت خودکشی کرد، معرفی شده) نوشت که ظاهرا همسر کاووس سیدامامی و وکلای خانواده سیدامامی (پیام درفشان و آرش کیخسروی) با حسین ذوالفقاری، معاون امنیتی و انتظامی وزارت کشور، دیدار کردهاند. درفشان مدعی شد که معاون امنیتی وزارت کشور درباره این موضوع تاکید کرد که دیدگاه وزارت کشور درباره بازداشتشدگان محیطزیستی مانند وزارت اطلاعات است(که متهمان بازداشتی را جاسوس نمی داند).
زمانی که در بهمنماه سال گذشته، خبر دستگیری شماری از عناصر مشکوک فعال در عرصه محیط زیست توسط سازمان اطلاعات سپاه و خودکشی یکی از متهمان به نام «کاووس سیدامامی» رسانهای شد، هجمه سهمگین رسانهای-تبلیغاتی از سوی رسانههای خارجی، رسانه های فارسی زبان ضدانقلاب خارج از کشور، رسانههای زنجیرهای وابسته به جریانهای خاص داخلی و شماری از نمایندگان مجلس و مقامات دولتی علیه دستگاه اطلاعاتی بازداشتکننده شکل گرفت و تلاش شد از متهم اصلی شبکه نفوذ – که پس از به دام افتادن سرشبکهها اقدام به خودکشی کرد – چهره یک فعال و نخبه محیط زیست ترسیم شود.
افرادی چون «محمود صادقی»، نماینده لیست امید در مجلس بدون آن که از جزییات پرونده اطلاعی داشته باشد، همصدا با رسانههای ضدانقلاب تشکیک در این بازداشتها و تخطئه نهاد امنیتی مسوول پرونده را آغاز کردند. «علی مطهری»، دیگر نماینده مجلس از فهرست امید هم همین خط را در پیش گرفت و در لوای این که کار ضدجاسوسی در «انحصار» وزارت اطلاعات است، عملکرد دستگاه نظارتی مسوول را زیر سوال برد. از عیسی کلانتری و معصومه ابتکار و سایر مقامات دولتی هریک به نوبت در این موضوع وارد شدند و تا کنون هم از موضع «بی گناهی» این افراد کوتاه نیامده اند.
اما هر چه از التهابآفرینیهای برنامهریزی شده در آن مقطع گذشت، ابعاد بیشتری از خیانت و خباثت عوامل پرونده جاسوسی موسوم به «یوزگیت» مشخص می شود. یکی از این ابعاد، نقش موسسهای آمریکایی به نام «پانترا» در این پرونده است.
«هومن جوکار» مدیر پروژه بینالمللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی و از متهمان امنیتی دستگیرشده در پرونده جاسوسی محیط زیست، در ۲۰ آبان ۹۲، فعالیت های فاز دوم این پروژه را اعلام کرده و گفته بود “در فاز دوم این پروژه، علاوه بر برنامه عمران ملل متحد، دو سازمان مردمی ایرانی و غیرایرانی نیز مشارکت دارند.“
جوکار افزود که ” از نظر اجرای پروژه، «برنامه عمران ملل متحد» یا UNDP وظیفه راهبری و نظارت در کار را بر عهده دارد و هر سال پروژه را از نظر مالی و اجرایی بررسی میکند. امور اجرایی و حفاظت، ارتقای سطح مناطق، ایجاد زمینههای قانونی برای انجام کار و جلوگیری از تخلفات و تخریب زیستگاهها نیز بر عهده سازمان حفاظت محیط زیست است. در واقع الزامات اجرایی در روند پروژه، بر عهده سازمان است.“
در انتها جوکار از همکاری با «پانترا» سخن گفت:
” فعالیت انجمن حفاظت جهانی یا WCSدر پروژه نیز صرفا توانمندسازی و ظرفیت سازی فنی و علمی است. البته در مواردی نیز موسسه پانترا (Panthera) در فعالیتهای مطالعاتی با پروژه همکاری خواهد کرد. موسسه حیات وحش میراث پارسیان نیز علاوه بر آورده مالی، در اجرای فعالیتهای تحقیق و پایش و همچنین توانمندسازی جامعه محلی همکاری خواهد کرد.[۱] “
علاوه بر این، در وبسایت موسسه «میراث حیات وحش پارسیان» (به ریاست کاووس سیدامامی) در قسمت «ما چگونه کار می کنیم»، چنین آمده است:
” موسسه حیات وحش میراث پارسیان از همان ابتدای تاسیس در ارتباط با متخصصان و مشاوران برخی از سازمانهای بین المللی حافظ محیط زیست بوده است. از جمله میتوان به روابط پژوهشی و علمی موسسه با سازمانهایی چون انجمن حفاظت جهانی (WCS)، پانترا (Panthera ) اسمیتسونین (Smithsonian )، و اتحادیه بینالمللی حفاظت طبیعت ( IUCN) اشاره کرد. تجربه حفاظت از محیط زیست و مدیریت حیات وحش تجربهای گرانبهاست که نباید در انحصار یک گروه، سازمان یا کشور قرار گیرد. “[۲]
و نیز در وبسایت «پروژه حفاظت از یوز آسیایی»، در بخش معرفی می خوانیم[۳] :
اما موسسه «پانترا» چیست و توسط چه کسانی اداره می شود؟ پانترا یک موسسه ظاهرا غیردولتی آمریکایی است که مدعی است تنها موسسهای است که به صورت اختصاصی از ۴۰ گونه از گربهسانان وحشی (از جمله یوز آسیایی) در سرتاسر دنیا حفاظت می کند و شبکهای از موسسات غیردولتی و دانشمندان و شخصیتها را برای تحقق این هدف به هم پیوند داده است.
بنیانگذار و رییس هیات مدیره این موسسه، فردی به نام دکتر «توماس (تامس) اس. کاپلان» است. کاپلان(متولد ۱۹۶۲ در شهر نیویورک) ظاهرا یک فرد ثروتمند و علاقهمند به جمعآوری آثار هنری است که فعالیتهای «بشردوستانه» دارد. محیط زیست و حفاظت از گونههای طبیعی و البته شکار، از دیگر علایق جدی این فرد است. [۴]
اما تامس کاپلان یک روی دیگر هم دارد. او یک یهودی با تفکرات صهیونیستی و طرفداری افراطی از رژیم اسراییل است. همسر او «دافنه راکاناتی» (Dafna Recanati)، دختر یکی از سرمایهداران بزرگ اسراییلی به نام «لئون راکاناتی» است که از حامیان مالی شبکه جهانی صهیونیسم است. او و همسرش دافنه موسسه «پانترا» را در سال ۲۰۰۶ به اتفاق هم راهاندازی کردند. [۵] کاپلان که تحصیلکرده رشته تاریخ تا مقطع دکتری در دانشگاه آکسفورد است، هم اکنون رییس هیات مدیره گروه شرکتهای سرمایهگذاری «Electrum» است. [۶]
او که یکی از حامیان مالی رژیم اسراییل است، مراکز متعدد فرهنگی برای یهودیان آمریکا ایجاد کرده است(از جمله مرکز ۹۲Yدر نیویورک) و عضو هیات امنای بیمارستان معروف یهودیان در نیویورک، بیمارستان «کوه سینا» (Mount Sinai Hospital) نیز هست.
او به عنوان یکی از سرسختترین منتقدان توافق هستهای با ایران، پول زیادی در این راه خرج کرده است. او به گروههای متعدد ضد-ایران در آمریکا کمک مالی می کند. اما جدیترین نقش کاپلان در این زمینه، حمایت مالی از گروهی به نام «اتحاد علیه ایران هستهای» (UANI) است. این گروه که توسط مجموعهای از ضدایرانیترین سیاستمداران آمریکایی(دنیس راس، جان بولتون، جو لیبرمن، بیل ریچاردسن، مارک والاس، ریچارد هالبروک و …) و عناصر امنیتی اسراییلی در حد روسای سابق موساد(معیر داگان، تامیر پاردو و…)اداره می شود[۷] ، در واقع بازوی حزب لیکود در آمریکاست و کاپلان فقط در یک سال ۸۴۳،۰۰۰ دلار(نصف بودجه این گروه) را به آن اعطا کرده است. [۸]
کارویژه اصلی این گروه، یافتن همه طرفهای تجارت خارجی ایران است تا با استفاده از انواع روشهای تهدید، تطمیع و لابیگری و فشار آنها را از تجارت با ایران منصرف کنند. کارویژه دیگر، رصد همه روشهای مبادلات مالی خارجی ایران، برای بستن همه روزنهها در هنگام اعمال تحریمهاست. بنا بر گزارشهایی که در رسانههای آمریکایی منتشر شده است، مارک والاس(سفیر آمریکا در سازمان ملل در دوره جرج دابلیو بوش) که رییس UANI هم هست، در واقع حقوقبگیر تامس کاپلان است. [۹]
چنین تشکیلاتی که بزرگترین حامی مالی آن، رییس هیات مدیره موسسهای به نام «پانترا» است[۱۰] که با سازمان محیط زیست جمهوری اسلامی در زمینه حفاظت از یوز آسیایی همکاری داشته است(و شاید هنوز دارد).
کاپلان، یک چهره به شدت امنیتی-اطلاعاتی است و نه تنها عضو شورای روابط خارجی آمریکا (متنفذترین اندیشکده سیاستگذاری روابط خارجی در امریکا) که عضو هیات مدیره مرکز «بلفر» (مهمترین مرکز سیاستگذاری امنیتی در ایالات متحده) در دانشگاه هاروارد است که سران سابق سیا، موساد، MI۶ در ان عضویت دارند. او در مرکز بلفر، حتی یک برنامه مطالعاتی به نام خود و همسرش ایجاد کرده است. [۱۱]
او که یک عنصر صهیونیست افراطی و به شدت ضدجمهوری اسلامی ایران است، از تحرکات تجزیه طلبانه در ایران هم پشتیبانی می کند. او رییس و عضو هیات مدیره گروهی به اسم «عدالت برای کردها» است که از تحرکات عناصر مسلح کرد برای تجزیهطلبی حمایت می کند. [۱۲]
اما مطلب بسیار مهمی که در این میان وجود دارد، نقش این عنصر صهیونیست خطرناک در بازار جهانی طلاست. او یکی از بزرگترین سرمایهگذاران حوزه طلا و نقره در جهان است. [۱۳] در یک سال اخیر، گزارشهایی منتشر شده که شرکت سرمایهگذاری او به شدت دنبال سرمایهگذاری روی بازار طلای کشورهای غرب و جنوب آسیاست. این نکته فقط به عنوان یک گمانه در اینجا مطرح می شود که احتمال دارد این فرد، با چنین سوابقی، به دنبال اثرگذاری بر ذخایر طلای کشور ما باشد و از طریق واسطهها و شبکههای دلالی، به تاراج بردن ذخایر گرانبهای طلای کشور را برای ضربه زدن به اقتصاد ایران دنبال کند. تحرکاتی از قبیل جمعآوری ۲ تن سکه از بازار ایران توسط یک فرد ۵۸ ساله و پسرش (که اخیرا توسط دستگاههای نظارتی دستگیر شده است)، نمیتواند بدون عقبه و برنامهریزی باشد، به ویژه اگر کل ماجرا را در پازل «جنگ اقتصادی» دولت امریکا با ایران ببینیم. از این رو لازم است نهادهای نظارتی در بررسی پروندههای اینچنینی، آنها را در چشماندازهای کلانتری قرار دهند تا شناسایی شبکههای تروریسم اقتصادی که بر علیه امنیت ملی کشور فعالیت می کنند، با عمق و گسترهی بیشتری شناخته شوند.