هفدهم خرداد ۱۳۹۶ بود که به یکباره خبری مبنی بر وقوع اقدام تروریستی در تهران بر روی رسانههای داخلی و خارجی درج گردید. دو تیم تروریستی متعلق به گروه تروریستی – تکفیری داعش در اقدامی همزمان مرقد امام راحل و مجلس شورای اسلامی را هدف قرار دادند.
این دو حرکت تروریستی به دلیل وجود افراد بیگناه در محیط حضور تروریستها طولانی شد. زیرا از یکسو داعشیها تلاش داشتند تا در لحظهای که بالاخره موفق شده بودند اقدامی تروریستی را در ایران به سرانجام برسانند، افراد بیشتری را هدف قرار دهند . از سوی دیگر نگرانی بابت جان این افراد بیگناه نیز مانع اقدام قاطع نیروهای نظامی و امنیتی برای یکسره کردن کار تروریستها میشد.
سرانجام این دو حادثه با بر جای ماندن ۱۸ شهید و ۲۴ زخمی، بعد از هلاکت هر ۵ تروریست در صحنه به پایان رسید و از اولین لحظات بعد از پایان حادثه این سوال بوجود آمد که هویت دقیق این افراد چه بود؟ چگونه موفق به ورود به کشور شده بودند؟ ادوات و تسلیحات آنها به چه طریقی به دست آنها رسید و دهها سوال دیگر که پاسخ آن را باید از دستگاههای امنیتی و نظامی میشنیدیم.
هر چند داعش بالاخره بعد از ۵ سال تلاش با عبور از موانع دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی موفق به انجام یک عملیات در ایران و مشخصاً تهران شده بود، اما باز هم قدرت و اشراف اطلاعاتی آنجایی ثابت شد که دقیقاً در لحظات حضور تروریستها در مرقد امام (ره) و مجلس و در شرایطی که هنوز عملیات تروریستی در جریان بود، هویت هر ۵ نفر مشخص شد و به خروجی رسانهها رسید.
چه بسا هویت حلقههای دوم و سوم پشتیبانی این اقدام تروریستی نیز در همان لحظات، یک به یک توسط دستگاه اطلاعاتی و امنیتی کشورمان کشف شد و شاهد این ادعا نیز شروع دستگیری این افراد و کشف خانههای تیمی آنها دقیقاً ساعتی بعد از پایان اقدام تروریستی بود؛ با این حال اراده خداوند این بار بر این مسئله قرار گرفته بود که یک اقدام تروریستی از سوی داعش در ایران به نتیجه برسد و عوامل آن موفق به عبور از چتر اطلاعاتی جمهوری اسلامی شوند.
نقطه شروع این عملیات در حدود ۴ ماه پیش از وقوع اقدام تروریستی در کشور همسایه شکل گرفت. در اواخر بهمن ۱۳۹۵ یک تیم عملیاتی داعش با ترکیب ۴ نفر به اسامی قیوم حقپناه، رامین احمدی، فریدون صوفی و سلیمان مظفری با نظارت و هدایت عبدالواحد یا برزان از اهالی موصل سازماندهی شده و از هویجه عراق به سمت سعدیه در استان دیالی عزیمت مینمایند و مدت یک هفته را در مقرهای داعش در سعدیه اسکان مییابند.
بعد از پایان یک هفته تیم مذکور با هدف یافتن راهی برای ورود به ایران مقر خود را تغییر داده و به یکی دیگر از مقرهای داعش در شهر بلادروز نقل مکان میکنند. این هسته اولیه در مقر بلادروز به مدت یک ماه مستقر شده و در مدتی که در بلادروز حضور داشتهاند در صدد یافتن معبری در منطقه دربندی خان برمیآیند که بتوانند از مسیر روستاهای بروین و سرتک و از طریق کوههای بمو وارد خاک ایران در مناطق ثلاثباباجانی شوند.
چندین مرتبه تلاش برای ورود به ایران از مسیر ذکر شده به ناکامی میانجامد و همین امر عوامل داعش را مجبور به تغییر مسیر برای یافتن راهی امن به جهت ورود به ایران میکند.
مسیر دوم از جنوب استان دیالی بود که مقابل دو شهر نفت شهر و سومار محسوب میشد. داعشیها در تلاش برای ورود از این مسیر به نیروهای حشدالشعبی عراق بر خورده و راه بلد آنها که فردی به نام ابوقدیبه نام داشت، دستگیر میشود. دستگیری راهبلد باعث میگردد که ورود به ایران یکماه دیگر به تأخیر افتاده و داعشیها همچنان در جستجوی کشف مسیری جدید برای ورود امن به خاک ایران باشند.
جستجو برای مسیر جایگزین داعشیها را به مرز مندلی میرساند و در مسیر جدید ۲ عامل دیگر داعش از مقر بلادروز به همراهی هسته اولیه میپردازد. در مسیر مرز مندلی به دلیل بارندگی شدید تیم تروریستی داعش مجبور به اختفا در یک غار میگردند و اقامت در غار نیز در حدود ۲۴ ساعت به طول میانجامد.
غروب روز بعد تیم تروریستی داعش حرکت خود را آغاز میکند و همچون دیگر نقاط مسیر همچنان شبانه به حرکت ادامه میدهند. سرانجام تیم تروریستی مذکور با همراهان و راه بلدان جدید موفق به عبور شبانه از مرز شده و در نیمه شب از جاده آسفالت نفتشهر به قصرشیرین میرسند و بعد از جدایی از عناصر راهبلد از سمت چپ نفتشهر تا صبح روز بعد به سمت مناطق عمقیتر به راهپیمایی میپردازند. حرکت پیوسته تیم تروریستی که از ترس شناسایی از عراق ادامه داشته، سرانجام آنها را مجبور میکند که دقایقی را در این منطقه و در لابهلای تپهها به استراحت بپردازند.
بعد از استراحتی کوتاه، مسیر را ادامه میدهند تا اینکه مطابق با قرارهای قبلی از عراق و هماهنگی با عوامل داخل ایران، امیر تیم که قیوم حقپناه نام داشته با یکی از عناصر داخلی به نام اسماعیل صوفی تماس میگیرد و از وی میخواهد که برای انتقال آنها به داخل شهر و استقرار در خانهای امن به منطقه مرزی سومار مراجعه کند. این تماس و قرار ملاقات در منطقه مرزی در تاریخ اول فروردین ۹۶ صورت میگیرد. اسماعیل صوفی نیز مطابق با قرار قبلی راهی منطقه شده، اما جستجوهای وی راه به جایی نمیبرد و موفق به کشف محل اخفای تیم تروریستی نمیشود.
این مسئله باعث میشود تا در تلاش بعدی محل قرار تغییر کند و منطقه مشخصتری برای قرار ملاقات مشخص شود. از این رو قیوم در تماس بعدی سد «تنگ کرک» را برای اجرای قرار تعیین میکند و تیم را به سمت آن محل حرکت میدهد. اسماعیل صوفی در تلاش دوباره، به منطقه سد مراجعه کرده و باز هم جستجوها به نتیجه نمیرسد و صوفی موفق به یافتن تیم تروریستی نمیشود.
یکی از دلایل ناکامی در قرارهای مذکور رعایت دقیق مسائل امنیتی و عدم استفاده از هیچ عاملی از جمله نور، دود، صدا و… و همچنین ترددهای شبانه، بی سر صدا و مخفیانه است که از ترس شناسایی توسط نیروهای مرزبانی صورت میگیرد. بارها تلاش ناکام که منجر به شناسایی یا دستگیری عوامل داعش در همان نقطه صفر مرزی شده است، آنها را به این نتیجه رسانده که رعایت نکات امنیتی با هدف اختفا در تردد به داخل خاک ایران بیشترین اولویت را در لحظه ورود دارد.
بی نتیجه ماندن دومین تلاش اسماعیل صوفی، باعث میشود تا وی به منزل یکی دیگر از مرتبطین و همراهان اقدام تروریستی به نام رحمان بهروز در سرپل ذهاب مراجعه کند. رحمان که منطقه مرزی مذکور را به خوبی میشناخته، گزینه خوبی برای یافتن تیم تروریستی در منطقه مرزی بوده است.
رحمان بهروز نیز برای این اقدام از دو تن دیگر از دوستان خود به نامهای ایوب اسماعیلی و کمال کاکایی کمک میگیرد و در نهایت روز بعد سه خودرو برای یافتن تیم تروریستی عازم منطقه می شود. تیم جستجوی جدید سرانجام موفق به پیدا کردن تیم تروریستی در منطقه تنگ کرک میشود. تیم تروریستی با همراهی همراهان جدید مستقیماً به سرپل ذهاب منتقل شده و به منزل فردی به نام کمالالدین کاکایی وارد میشوند.
از جمله مسائل حفاظتی که با هدف جلوگیری از دستگیری از سوی عوامل داعش رعایت میشود، تغییر پیوسته مکان استقرار است که میتواند عاملی برای فرار از شناسایی باشد. این نکات در تلاشهای صورت گرفته برای انجام عملیات تروریستی در ایران با شدت بسیار بالایی اجرا میشود، زیرا غیر از حادثه ۱۷ خرداد ۹۶ دیگر تلاشهای قبلی داعش در ایران همگی با شکست روبهرو شده بود و این گروه را برای محقق شدن آرزویش، یعنی انجام اولین عملیات در ایران مجبور به رعایت چندین برابری نکات حفاظتی نموده است.
از این رو اقامت در اولین خانه امن در سرپل ذهاب دو روز بیشتر طول نمیکشد و تیم تروریستی از خانه مذکور خارج شده و با هماهنگی رحمان و کمال به منزل فردی به نام فریدون ذاکری نسب منتقل میشوند. خانه امن دوم نیز خیلی زود تخلیه شده و اعضای تیم منزل خانمی به نام «ش پالانی» را به مدت یک هفته اجاره کرده و ۴ روز نیز در این مکان جدید مستقر میگردند.
بعد از ۴ روز در ادامه سریال تغییر مداوم محل استقرار با هماهنگی رحمان بهروز و اسماعیل صوفی، تیم تروریستی به بخش ازگله منتقل و در ارتفاعات موسوم به هواسان به مدت یک هفته مستقر میشوند. در این بین چند روزی نیز استقرار تروریستها در منطقه ریجا و در منزل فردی به نام محمد قاسمی صورت میگیرد.
در ادامه رحمان بهروز برای تغییر شهر محل استقرار تروریستها به کرمانشاه میرود و در آنجا قصد اجاره منزلی در شهرک تعاون را دارد که با مخالفت صاحبخانه این امر محقق نمیشود. به همین دلیل سلیمان مظفری به همراه خسرو رمضانیمیراحمدی در شهرک کرواشی با شناسنامه مجعول به نام امین حسینی نام مستعار سلیمان موفق به اجاره خانهای به عنوان خانه امن میشوند.
خانه امن مورد نظر که بعد از بارها تغییر مکان، انتخاب شده است، داعشیها را به این اطمینان میرساند که دیگر در معرض شناسایی و دستگیری نیستند و از این رو اقامت خود در این خانه را تا شب عملیات ادامه میدهند. ورود به این خانه از مسیر فرعی انزل به پادگان ابوذر و اگوآو صورت میگیرد. این منزل یا همان خانه امن، همان جایی است که عوامل داعش فیلم بیعت خود را در آن ضبط میکنند.
اقامت تا شب عملیات سرانجام به مرحلهای میرسد که رامین احمدی با مدارک جعلی در کرمانشاه یک خودروی پراید خریداری میکند. عوامل تروریست داعش با همین خودرو در شب عملیات از کرمانشاه راهی تهران میشوند و بنا به دستورالعمل قبلی به منظور جلوگیری از شناسایی و دستگیری بعد از ورود به تهران هیچ برنامه استقرار یا استراحتی یا به اصطلاح نظامی «شبخوابی» نداشته و یکباره وارد عملیات تروریستی از قبل طراحی شده خود میشوند و عملیات تروریستی تلخ مرقد مطهر حضرت امام (ره) و مجلس شورای اسلامی به عنوان اولین اقدام داعش در ایران، در ۱۷خرداد۹۶ رخ میدهد و ۱۸ نفر از هموطنان بیگناهمان قربانی جنایت داعش میگردند.