سه‌شنبه‌شب آخر سال از ایران باستان به نام “چهارشنبه سوری”  نامگذاری شده است. “سوری”  به معنای “سرخ ” است و به‌زعم ایرانیان پرتو سرخ‌فام آتش، اهریمن تاریکی شب و شومی روز چهارشنبه را از میانه برمی‌داشت.

در این روز  طبق   آیین‌ها و جشن‌های  قدیمی ایرانیان، مردم از عصر آتش بزرگی روشن می‌کنند و از روی آن می‌پرند و هنگام پریدن با خواندن شعر “زردی من از تو، سرخی تو از من” می‌خواهند که آتش تمام  زردی، بیماری و مشکلاتشان را بگیرد و به‌جای آن سرخی و گرمی و نیرو به آنها بدهد.

به همین  مناسبت  پیامک ویژه چهار شنبه سوری   را برای دوستداران و عاشقان آن حضرت آماده کرده‌ایم که در ادامه مشاهده می کنید.

 

 

 

آتش روشن کردم وعهدکردم تا خاموش شدنش دعایت کنم میدانم به آنچه میخواهی میرسی چرا که من هربار یک هیزم اضافه میکنم!
چهارشنبه سوریت مبارک.

چنین گفت زرتشت:
” که سوزانید بدی را درآتش ، تا ز آتش برون آید نیکی”
پس تو نیز چنین کن

واست آتیش روشن کردم که اخر زمستونه
چهار شنبه ی اخر سال قلب من آتیش بارونه
غمهاتو آتیش میزنم سرخی آتیش مال تو
چشم حسودا کور شه از عشق میون من و تو

 

انگـــــــاری غلغله ی محشـره چارشنبه سوری
گوشم از بمب و ترقّه کره چارشنبه سوری
رســم خیلی خوبیه اگــه خرابش نکنیم
واســه مـن فشفشه یادت نره چارشنبه سوری

 

بیا در غروب آخرین سه شنبه سال برای گردگیری
افکارمان آتشی بیافروزیم کینه ها را بسوزانیم
زردی خاطرات بد را به آتشو سرخی عشق را از
آتش بگیریم آتش نفرت را در وجودمان خاموش کنیم

هنگام پریدن از آتش : غم برو شادی بیا ، محنت برو روزی بیا

 

آخرین سه شنبه سال خورشیدی را با بر افروختن آتش و پریدن از روی آن به استقبال نوروز می رویم

 

سرخی تو از من ، زردی من از تو
جشن باستانی چهارشنبه سوری مبارک

چهارشنبه سوری در پیش روی ماست
همه بدبختی ها در پشت
روزای خوش همه در پیش
چه غوغا میکنه آتیش !
چهار شنبه سوری مبارک

 

به آخر سال نزدیک میشیم…

به جای خرید مواد منفجره چهارشنبه سوری

یک دست لباس بخریم برای کودکی که با “حسرت”

به دوستانش نگاه میکنه..

هیزم و نفت و آتیش

دوستت دارم خداییش

سیب زمینی به /سیخه

عکس گلت به میخه

غماتو بیار فوتش کن

کینه داری شوتش کن

هوا بهاری میشه

سرما فراری میشه

زردی ازت دور بشه

هرچی بخوای جور بشه

چهارشنبه سوری تان  مبارک

 

جای سوختگی رو پام بود به مامانم نشون دادم گفتم این جای چیه!
گفت: بچه بودی چهارشنبه سوری رفتیم خونه بابابزرگ اینا از رو اتیش پریدی گفتم اهان پس اونجا اینطوری شد
گفت: نه..

اومدیم خونه قاشق داغ گذاشتم رو پات تا دیگه از این  کارا نکنی ..

واست آتیش روشن کردم که اخر زمستونه
چهار شنبه ی اخر سال قلب من آتیش بارونه
غمهاتو آتیش میزنم سرخی آتیش مال تو
چشم حسودا کور شه از عشق میون من و تو

چهارشنبه سوری داره میاد
شاخه های خشکیده دلتو تو آتیش امروز بسوزون
تا گرم بشه دل مهربونت !

تخ توخ پارت پورت زارت زورت تاراخ توروخ چارشنبه سوری مبارک