از مقطعی به بعد، بار اصلی گفتمان مورد نظر شبکه من و تو (سلطنت طلبی سیاسی، ولنگاری فرهنگی، دین ستیزی اعتقادی) به گردن برنامهای با نام «تونل زمان» با اجرای مجری یهودی تبار من و تو «پانتهآ مدیری»، دختر یکی از مسوولین ارشد ساواک در کرمانشاه (محسن مدیری) افتاد.
مدیری از همکاران مشترک «من و تو» و «بی بی سی فارسی» است و در بی بی سی مسوولیت دوبله مستند را بر عهده دارد. برنامه آرشیو-محور «تونل زمان»، به مانند بیشتر برنامههای این شبکه، در بدو امر قالب سرگرمی کامل داشت و در قالب نوستالژی دوران قدیم، تصاویری ظاهرا بی ضرر و غیرسیاسی از گذشته نشان می داد. اما خیلی زود، این برنامه تمام و کمال تبدیل به آلبوم یادگاری خاندان سلطنتی پهلوی شد.
مشرق در گزارشهای دیگری هم عملکرد شبکه من و تو را بررسی کرده است:
قلک پول شبکه «من و تو» کیست؟/ انتقام جریان بهائیت از جمهوری اسلامی با «من و تو» +تصاویر
دایی جان ناپلئون، «من و تو» و ننگ زدایی از استعمار انگلستان+تصاویر
تونل زمان با استفادهی کامل یکسویه و جانبدارانه از آرشیو با کیفیتی که از تلویزیون ملی ایران در پیش از انقلاب در اختیار دارد، فیلمهایی از گشت و گذارهای محمدرضا پهلوی، فرح دیبا، رضا پهلوی و سایر اعضای خانواده او در کنار ساحل، تمرین فوتبال، سفر خارجی، رویدادهای هنری، مراسم افتتاحیه و……پخش می کند تا «حسرت» دوران شاه را در بخشهایی از جامعه ایران برانگیزد.
برای نمونه، در یکی از قسمتهای این برنامه که به مناسبت سالگرد سقوط سلطنت پهلوی و با هدف مقایسه دوران پیش و پس از انقلاب پخش شد، تصاویری از بهترین مدرسه ابتدایی در شمال شهر تهران(که به احتمال قوی مختص طبقه اعیان و اشراف و وابستگان حکومتی بود) به عنوان «تصاویر مدارس قبل از انقلاب» پخش شد و سپس فیلمی از یک مدرسه ابتدایی عادی در جنوب تهران اوایل دهه ۶۰، در اوج جنگ و مشکلات اقتصادی مملکت، به عنوان «وضعیت مدارس پس از انقلاب»، تا مثلا با این شیطنت (خباثت) آشکار، همه کودکان ایرانی را قبل از پیروزی انقلاب در ناز و نعمت و تنعم و رفاه نشان دهد و همان کودکان را در بعد از انقلاب در فقر و محرومیت.
کل تصویری که برنامه «تونل زمان» قصد دارد از ایران دوران پهلوی در ذهن مخاطبان جوان این شبکه( که هیچ کدام آن عصر را تجربه نکردهاند) بسازد، مربوط به یک دوره تاریخی مشخص(۱۳۵۱-۵۵) است که در پی «شوک نفتی» سال ۱۹۷۳ و ۴ برابر شدن قیمت نفت اوپک، درآمدهای ارزی کشور از ۴۳۷ میلیون دلار یا کمتر از نیم میلیارد دلار در سال ۱۳۴۲، به ۲۰ میلیارد در سال ۱۳۵۷ می رسد.
در این ۴ سال، محمدرضا که از یک سو، کوچکترین سررشتهای از اقتصاد نداشت و از سوی دیگر، در کوچکترین تصمیمگیریهای اقتصادی کشور شخصا مداخله می کرد، بخش بزرگی از این درآمد را صرف خریدهای نظامی می کرد (از سال ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۱ در یک دوره ۲۱ ساله میزان خرید سلاح از امریکا به یک میلیارد دلار نمی رسید اما از ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۸ در عرض ۷ سال این میزان خرید تسیلحات به ۱۹ میلیارد دلار رسید.)، و بخش دیگر را صرف اطفای عقده حقارت خود در برابر غربیها (از طریق وامها و کمکهای بلاعوض به کشورهای غربی یا برگزاری جشنهای بی فایده و مضحکی چون جشنهای ۲۵۰۰ ساله با هزینه ۳۰۰ میلیون دلاری) و بخش دیگر آن صرف «روکاری» مدرنیستی در بخشهای مشخصی از پایتخت و شهرهای بزرگ می کرد.
بزرگترین منتفع اوضاع در این ۴ سال اقشار متوسط به بالای جامعه به ویژه در مرکز بودند و جدای از آن هیچ نوع توازنی میان توسعه در پایتخت و نواحی دیگر کشور، به ویژه مناطق روستایی وجود نداشت. مضاف بر این که، جنون خرج کردن پولی که به شاه دست داده بود، باعث ورود انبوهی از کالاهای مصرفی به کشور می شد که نه برای انتقال آنها از بنادر و توزیع در کشور، زیرساخت لازم وجود داشت، و نه دایره مصرف آن بخش بزرگی از جامعه را در بر می گرفت.
درباره شبکه من و تو بیشتر بدانید:
قلک پول شبکه «من و تو» کیست؟/ انتقام جریان بهائیت از جمهوری اسلامی با «من و تو»
دایی جان ناپلئون، «من و تو» و ننگ زدایی از استعمار انگلستان
فیلم/ رسوایی جدید شبکه من و تو روی آنتن زنده
در کتاب «نفت، دولت و صنعتی شدن در ایران»(مسعود کارشناس،۱۳۸۲) آمده است:
” در این سالها(۵۱-۵۵)، ۳۳درصد واردات، به اتومبیل و کالاهای لوکس، ۲۹درصد به مواد اولیه مورد نیاز کارخانهها و ۲۴درصد به تجهیزات نظامی اختصاص یافت؛ همچنین ۱۲درصد از واردات نیز مواد غذایی را دربر میگرفت. براساس این آمار، واردات مواد اولیه و صنعتی، که از نیازهای اساسی برای توسعه بهشمار میآید، کمتر از ۳۰ درصد در واردات کشور سهم داشت.”
محمدعلی(همایون)کاتوزیان، استاد اقتصاد سیاسی در کالج سنت آنتونی دانشگاه آکسفورد(که هیچ قرابتی با انقلاب اسلامی و نظام ندارد) و به تفصیل روی شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دوران پهلوی کار کرده و کتابهای متعددی نوشته، درباره «پیشرفت» در دوران محمدرضا در کتاب «اقتصاد سیاسی ایران» چنین نوشته است:
” آنچه در ایران رخ داد نه پیشرفت اجتماعی و اقتصادی بود و نه مدرنیسم، بلکه شبه مدرنیسمی بوده که عواید نفت آن را تسریع کرد. به همین شکل تغییرات ساختاری اقتصاد نیز نه به علت شهر نشینی که به واسطه شهرزدگی بود. هنگامی که کشور در آستانه دروازه های تمدن بزگر قرار داشت سهم کل تولیدات صنعتی (شامل تولیدات دستی و روستایی و سنتی) در تولید ناخالص داخلی غیر نفتی ۲۰ درصد بود. در حالی که سهم خدمات ۵۶ درصد بود. با این همه حمل و نقل شهری در همه جا به ویژه تهران به قدری خراب بود که غیر قابل توصیف است وضع مسکونی جز برای وابستگان دولت و جامعه تجار وحشتناک بود. اغلب شهرهای کوچک و بزرگ از جمله تهران فاقد سیستم فاضلاب کار آمد بودند، خدمات درمانی و بهداشتی برای اغنیا بسیار گران و نامطمئن بود و برای فقرا گران و خطرناک.”
«سید محسن موسوی زاده جزایری» در مقالهای با عنوان «تاثیر توسعه نامتوازن بر رشد پایتخت در دوران پهلوی» درباره تاثیر رشدنامتوازن اقتصادی حاصل از درآمد نفتی در دهه ۵۰ چنین می نویسد:
” همچنین رشد نامتوازن تهران سبب شد دولت نتواند به میزان افزایش جمعیت شهر بر میزان زیرساختهای شهری بیفزاید؛ ازهمینرو تهران در اواسط دهه ۱۳۵۰ در تامین زیرساختهایی مانند برق و حتی آب (بهویژه مناطق حاشیه شهر) دچار مشکلات فراوانی گردید؛ برای مثال این مسئله خود را در شهریور ۱۳۵۶ به صورت خاموشی برق در تهران و برخی از شهرها نشان داد. در آن زمان حتی گاه اتفاق میافتاد که سه ساعت از روز به علت کمبود برق خاموشی اعلام میشد. از نکات شایان توجه این است که در زمان خاموشی تهران اعلام شد ایران ۷/۶میلیارد دلار به سایر کشورها کمک کرده است. توسعه نامتوازن تهران و سایر شهرها فقط به مسکن و فرصتهای شغلی مربوط نبود، بلکه شامل خدمات بهداشتی نیز میشد.”
جدای از این حقایق، تلاش من و تو از جنبه سیاسی برای پررنگ کردن سلطنت، از این رو مذبوحانه است که به فرض که این تصاویر گزینشی، تمام واقعیت ایران دوره پهلوی باشد – که نیست – نظام سلطنتی نه تنها در ایران، که در تمام دنیا منسوخ شده است و تقریبا در هیچ کشور قابل اعتنایی در دنیا، شاه یا ملکه به عنوان زمامدار و حاکم اصلی کشور ایفای نقش نمی کند و بیش از ۹۰ درصد نظامهای پادشاهی امروز دنیا صرفا تشریفاتی هستند و بیشتر به عنوان وبالی بر گردن بودجه آن کشورها ارتزاق می کنند.
شاید بخشهایی از جامعه ایران فریفته همین تصویر پررنگ و لعاب و دروغین از دوران ستمشاهی باشند، ولی بخش عمده همانها هم صرفا به این موضع به عنوان یک نوستالژی نگاه می کنند و حاکم شدن دوباره پادشاهی را یک لطیفه تلخ می دانند. از این رو پروژه سیاسی شبکه من و تو با ایدئولوژی «سلطنت طلبی»، یک ایدئولوژی از پیش شکست خورده و بی سرانجام است.