یکی از اساسی ترین ترفندهای بازاریابی شبکه ای برای عضو گیری و حفظ مجموعه ها، بازی با احساسات جوانان است. لیدرهای این شرکتها در واقع برای بازی با احساسات افراد به ویژه جوانان، دوره های لازم را هم دیده اند!
قدم اول استفاده از اعتمادی است که به کسی که شما را به ای کار دعوت مینماید دارید. معمولا کسی از شما دعوت به کار میکند که مورد اعتماد شماست و شما او را حقیقتا قبول دارید. اما از آن طرف، هر فرد موظف است از کسانی دعوت به کار نماید که بیشترین حرف شنوی را از وی دارند.
در این شرکتها لیستهای مخصوصی تهیه شده است تا فرد بتواند از بین تمام کسانی که میشناسد، بهترین طعمه ها را جدا کرده و از آنها برای ورود به این بازی تلخ دعوت نماید. این اولین قدم پشت پرده این شرکتها برای کور کردن چشم انسان بر روی حقایق است. همین سیاست باعث میشود که شما در اثناء کار به شدت از طریق همین فرد و بالادستیها تحت فشار روانی قرار بگیرید و مجبور شوید که به اکراه بسیاری از خواسته های آنها را برآورده نمائید.
قدم دوم معرفی کار به شماست. بازاریابی شبکه ای در این مرحله به عنوان یک بهشت معرفی میگردد. بازاریابی را تجارت مدرن معرفی میکنند و چنان وانمود مینمایند که بشر به زودی به سمت این نوع از تجارت خواهد رفت و کسانی که در این زمینه پیشتاز نباشند، به زودی نام و پشیمان خواهند شد. آنان برای این کار از بخشی از تاریخ استفاده مینمایند که وانمود میکنند که تجارت در سطح جهان سیری داشته است و نهایتا به صنعت بازاریابی شبکه ای رسیده است.
این در حالی است که هیچ یک از انواع قبلی تجارت منسوخ نشده است و با از بین رفتن هریک، نظام اقتصادی کل دنیا مختل خواهد شد. بعلاوه بازاریابی شبکه ای بیشتر به یک بازی شبیه است تا در پشت آن همان شرکتهای هرمی بتوانند راه خود را ادامه دهند. بازاریابی شبکه ای در سایر کشورها نیز تجربیات تلخی را به بار آورده است و بیشتر شرکتهای بازاریابی شبکه ای در سطح جهان معمولا ۵سال بیشتر عمر نمیکنند.
بازاریابی شبکه ای به هیچ وجه چنان که گفته میشود در سایر کشورها موفق نبوده است. بصورتی که سیل اعتراضاتی علیه بازاریابی شبکه ای در سایر کشورها(خصوصا امریکا) به راه افتاده است . بنابراین این دعا که بازاریابی شبکه ای یک تجارت مدرن است که در حال گرفتن جهان میباشد نیز، چیری جز توهم و ادعای بی اساس نیست.
در واقع در این گام، با استفاده از واژه های پر آب و تاب و استفاده از اصطلاحات به ظاهر علمی و مدرن، تلاش میشود تا از احساسات شما سوء استفاده شود. این قسمت از سناریو خصوصاً قشر دانشجو را بیشتر تهدید میکند.

گاهی بازاریابی شبکه ای را مساوی با تجارت الکترونیک میدانند، در حالی که بازاریابی شبکه ای هیچ تلازمی با تجارت الکترونیک ندارد.

قدم سوم استفاده از عنصر زرق و برق جهت سوء استفاده از احساسات شماست. در این بخش چنان بازاریابی شبکه ای را معرفی میکنند که پر درآمدترین شغل جهان است و شما را به همه خواسته های مادیتان خواهد رساند.
وعده درآمدهای چند میلیونی یا حتی چندصد میلیونی، چیزی است که خصوصاً جوانان را به خوبی تحریک میکند تا حداقل چند صباحی در این کار وارد شوند، غافل از آن که خارج شدن از این کار آنقدرها هم که بنظر میرسد ساده نیست. در این بخش معمولا دارایی عده معدودی که توانسته اند به درآمدهای آنچنانی برسند به رخ شما کشیده میشود و نوعی احساس حرص در شما ایجاد میشود تا بتوانند از شما جهت رسیدن به مقاصد خود استفاده نمایند.
اما با یک حساب سرانگشتی میتوان محاسبه کرد که با صرف نظر از مشکلات شرعی این کار، احتمال رسیدن شما به چنان درآمدهایی تنها اندکی بیشتر از ۰% است.
قدم چهارم، استفاده از گره ها و عقده های درونی شماست. این طبیعی است که هر فرد در زندگی خود دارای کمبودهایی بوده باشد. زندگی اساساً عبارت است از تلخی ها و شیرینی ها. اما این در این شرکتها با ترفند عجیبی، این کمبودهای شما را پیدا میکنند، آنها را تبدیل به عقده کرده و مدام شما را توسط آنها تحقیر میکنند تا بیشتر برای آنان کار کنید.
روش کار آن است که به بهانه آموزشها (خصوصا قانون جذب که خرافه ای بیش نیست) از شما خواسته میشود تا لیستس از آرزوهای خود را آماده کرده و آن را تحویل بالادستی خود دهید. (شما هم مثلا در آرزوهای خود مینویسید که میخواهید کاری کنید که مادرتان برای ادامه زندگی هیچ کمبود مادی و مالی نداشته باشد و به آسودگی زندگی کند).
وی سپس هرکجا که از شما سستی ببیند، این آرزوها و عقده ها را به رخ شما میکشد و شما را به خاطر آن که نمیتوانید آنها را برآورده نمائید تحقیر میکند. این یکی از ناجوانمردانه ترین اقدامات ایشان جهت سوء استفاده از احساسات جوانان است. و این مسئله زمانی شدت پیدا میکند که فرد در محرومیت و فقر رشد کرده باشد. البته برای تکمیل این نقشه شوم، از طرف دیگر زرق و برق های دنیوی و زندگی مجلل دیگر افراد را به رخ شما میکشند تا آرزوهای شما را به عقده تبدیل نمایند.
اینجا دو نکته قابل تأمل است: ۱٫ بر فرض که تهیه لیست آرزوها واقعا ضروری باشد، چه نیازی وجود دارد که شما آن را به کس دیگری تحویل دهید؟ چرا نباید آن را نزد خود نگاه دارید؟ ۲٫ اگر شما در لیست آرزوها خود بنویسید که آرزو دارید مطابق فرامین الهی و در راستای برآورده کردن اوامر او عمل نمائید، آنها به شما چه خواهند گفت؟ اگر بگوئید که پول برای شما اهمیت ندارد، چه عکس العملی از خود نشان خواهند داد؟ قطعا این افراد به ظاهر دلسوز، خیلی سریع دست از سر شما بر خواهند داشت.