با توجه به قرار گرفتن در ۱۳ فروردین که در تقویم ملی ما ایرانیان به روز طبیعت معروف است به جایگاه طبیعت و اهمیت آن اشاره می کنیم.
پیش از آنکه بشر در باتلاق مادی گرایی گرفتار شود، طبیعت در نگاه او همواره محترم و آسمانی بود. در دورههای مذهبی تاریخ، انسان به عالم طبیعت به عنوان صحنه جمال و جلال الهی نظر میکرد و تجاوز به طبیعت، در حکم طغیان و سرکشی در برابر خداوند بود. این فرهنگ، در آموزههای الهی ریشه داشت. قرآن کریم، خداخواهی طبیعت را این گونه به تصویر میکشد: «مگر ندانستهای که هر که در آسمانها و هر که در زمین است، و مهر و ماه و اختران و کوهها و درختان و جنبندگان و بسیاری از مردمان برای خداوند سجده میکنند». (۱).
در این میان اگر اندکی به آموزههای قرآن توجه کنیم و موجودات طبیعت را تسبیح گوی خداوند بدانیم، آیا مجالی برای بی حرمتی به ساحت مقدس طبیعت باقی خواهد ماند؟
طبیعت، معلم اول
از آغاز آفرینش انسان، طبیعت، نخستین و مهربانترین همدم او بوده است. با مراجعه به تاریخچه تمامی علوم، میتوان دریافت که پیدایش بیشتر آنها در طبیعت ریشه دارد.
امروزه در روان شناسی و جامعه شناسی اثبات شده که طبیعت چونان دوستی مهربان، مؤثرین عامل در اخلاق و سرشت مردم سراسر دنیاست. مردمان نواحی پر محصول، گشاده دستی و سخاوت را از مدرسه طبیعت میآموزند و تلاش و سخت کوشی نیز درس طبیعت در مناطق کویری است. همان قدر که فرزندان نواحی گرم سیر، بردبارند، مردم سرزمینهای سرسبز، پراحساسند.
نکته دیگر آنکه بزرگان بسیاری از ادیان، طبیعت را آموزگار بشر میدانند و بر این عقیده اند که آدمی نه تنها میتواند از طبیعت درس هایی بی شمار بگیرد، بلکه میتواند اصول اخلاقی، فکری و معنوی بسیاری از آن بیاموزد. (۲)
خداوند در قرآن کریم به درسهای گوناگونی از طبیعت اشاره کرده و به بشر دستور داده است با سیر و گردش در زمین (۳) و تفکر در طبیعت، از آموزههای آن استفاده کند.
سیزدهم فروردین
روز سیزدهم فروردین، پیشینهای باستانی در فرهنگ ایرانی دارد و اختصاص نام طبیعت به این روز، با این فرهنگ بی ارتباط نیست. ایرانیان قدیم در آغاز هر سال خورشیدی، پس از دوازده روز جشن گرفتن، روز سیزدهم نوروز را به باغ و بستان میرفتند و در دل طبیعت با یکدیگر دیدار میکردند.
البته در فرهنگ هر ملت، آداب و رسومی دیده میشود که یادگار نسلهای گذشته است. برخی از این سنتها نه تنها هیچ پایه و اساسی ندارد، که نتیجه دیدگاههای خرافی و ناآگاهانه است. در مقابل، رسمهای پسندیده فراوانی نیز به چشم میخورد که هم سو با اهداف متعالی زندگی بشری است. برای نمونه، برخی از رسمهای زیبایی که در فرهنگ اساطیر ایران برای این روز نقل شده، بدین قرار است:
الف) شادی و سرور در این روز به معنای فروریختن خاطرات و اندیشههای تیره و پلید است.
ب) دیدار با آشنایان در دل طبیعت، نماد آشتی و زدودن کدورت هاست.
ج) رسم برگزاری مسابقه ها، به ویژه اسب دوانی، یادآور تلاش و تکاپو در راه دست یابی به اهداف است.
پس چه نیکوست با برگزیدن سنت هایی که با اعتقادات مذهبی مان هم سوست، به گونهای خردمندانه از نعمتهای الهی استفاده کنیم.
خداباوری در طبیعت.
مهمترین آموزههای طبیعت، درسهای خداشناسی و خداباوری است. برگ درختان سبز در نظر هوشیار.
هر ورقش، دفتری است معرفت کردگار.
نشانههای موجود در طبیعت، آشکارا هر صاحب خردی را به سوی پروردگار رهنمون میسازد. قرآن کریم نیز در موارد گوناگون، همین آثار طبیعی را برای بی غرضان، درس کامل توحید میداند: «در آفرینش آسمانها و زمین، آمد و شد شب و روز … و در آبی که خدا از آسمان فرو فرستاد و زمین را پس از مردنش بدان زنده کرد و از هر جنبندهای در روی زمین بپراکند و نیز وزش بادها و ابرهای مهار شده در میان آسمان و زمین، در این همه، بر مردمی که خرد میورزند، نشانه هایی دیده میشود.» (۴)
متن طبیعت آن قدر پرمحتواست که حتی بسیاری از دلیلهای عقلی اثبات وجود خدا، در جهان طبیعت ریشه دارد. در حقیقت، اصل عظمت هستی و معجزه خداوند، آفرینش طبیعت است. البته ما در این جهان صنعتی، آن قدر به پدیدههای طبیعی عادت کرده ایم که فقط کشفهای صنعتی خود را شگفت میپنداریم. از این رو، به این دلیل که طبیعت، همواره بدون هیچ چشم داشتی در خدمتمان بوده است، هیچ گاه بزرگی و شگفتی آن را درک نکرده ایم.
طبیعت، تابلوی رستاخیز
آشکارترین درس طبیعت، نمایش تابلو کوچکی از رستاخیز الهی است. تجربههای فراوانی از قیامت در دل طبیعت، جایی برای شک کردن در روز معاد باقی نمیگذارد. طبیعت مردهی فصل زمستان که گویی بویی از حیات نبرده، با نسیمی بهاری، چنان با طراوت میشود که گویا هیچ زمستانی به خود ندیده است. خداوند در قرآن کریم میفرماید: «خدا همان است که بادها را فرستاد که ابر را برمی انگیزد و مابه سرزمینی مرده راندیمش و زمین را پس از مردنش زنده ساختیم؛ رستاخیز مردگان نیز چنین است». (۵)
دگرگونیهای طبیعت، افزون بر اینکه معاد را برای بشر قابل درک میکند، آموزه مهم دیگری نیز در پی دارد. با دیدن دگرگونیهای موجود در طبیعت، به این مطلب میرسیم که دنیا، مجالی برای درنگ و دل بستن ندارد. نمیتوان به طراوت پر نشاط بهار دل خوش داشت؛ که پاییز در راه است و نباید به امید نعمتهای شیرین تابستان بود؛ که زمستان بسیار سرسخت است. هر پدیدهای در سیر مخصوص خود، به نهایت تکامل میرسد و آن گاه نوبت را به دیگران میدهد. خداوند در آیهای دیگر میفرماید: «خداوند، شکافنده دانه و هسته است. زنده را از مرده برون میآرد و برون آرندهی مرده از زنده است». (۶)
اخلاق تعامل با طبیعت
یکی از نیازهای انسان و طبیعت امروز، اخلاق و فرهنگ رفتار با محیط زیست است. این نیاز، رساترین پیام روز طبیعت است. متأسفانه گویا همیشه فاجعهای لازم است تا بشر را از خواب غفلت بیدار کند.
طبیعت، فقط گلهای زیبای بهاری نیست. طبیعت تنها به چشمههای پر تلاطم کوهساران نمیگویند. خشکترین کویری نیز که هرگز باران ندیده، یکی از جلوههای بی نظیر طبیعت است. عظمت و شکوه بیابانهای پر از خار، کمتر از لطافت سبزه زارها نیست.
از سوی دیگر، همه موجودات روی زمین کوشیده اند به قانونها و نظام طبیعت گردن نهند و خود را با آن سازگار سازند. تنها انسان است که میکوشد از قانونهای طبیعت فرمان نبرد و برعکس، آن را زیر فرمان خود درآورد. آمارهای تخریب محیط زیست – به ویژه در ایران – وحشتناک است. (۷) جالب اینکه بسیاری از این آمارهای تخریب، مربوط به همین روز طبیعت است. (۸) این آمار نشانه آشکاری از خودخواهی انسان است. انسان هایی که نه تنها به آینده نمیاندیشند، که در عین استفاده از طبیعت، به فکر همان لحظه خود نیز نیستند.
قرآن و طبیعت
قرآن کریم به طور معمول، تنها به موضوعهای مهم و کلی پرداخته و بیان جزئیات و تفسیر آن مطالب را برعهده بزرگان دین نهاده است. با وجود این، در حدود پانصد آیه از قرآن، از طبیعت، آموزههای طبیعت و شیوه برخورد انسان با آن بحث میکند. (۹)
معرفی طبیعت، نهی از فساد در طبیعت، کیفیت شکل گیری و آفرینش طبیعت، انسان و طبیعت، طبیعت و ادامه حیات، درس آموزی از طبیعت، چگونگی تعامل با طبیعت و دهها موضوع دیگر، همگی نشان دهنده اهمیت طبیعت در زندگی انسان از دیدگاه قرآن است. دو نمونه از این آیات را با هم میخوانیم:
خورشید و ماه بر حسابی روانند، … و خدای رحمان آسمان را برافراشت … و زمین را برای مردم نهاد. در آن، میوهها و نخلها با خوشههای غلاف دار، و لانههای پوست دار و گیاهان خوش بوست، پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را منکرید؟ (۱۰)
آیا دیده اید آبی را که میآشامید؟ آیا شما آن را از ابر فرود آوردید، یا فرود آرنده ماییم؟ اگر بخواهیم تلخش میسازیم. پس چرا سپاس نمیگزارید؟ (۱۱)
طبیعت در کلام معصومان
پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله:
پرهیز از قطع درختان سرسبز، بر طول عمر انسان میافزاید. (۱۲)
کسی که درختی را آب دهد، همانند کسی است که انسان مؤمنی را سیراب کرده باشد. (۱۳)
اگر عمر جهان پایان یابد و شخصی نهالی در دست داشته باشد، چنان که به قدر کاشتن آن فرصت باشد، هر آینه فرصت را غنیمت شمارد و نهال را بکارد. (۱۴)
امام علی علیه السلام.
انسانها مورد سؤال قرار میگیرند، حتی درباره زمینها و چهارپایان. (۱۵)
درختان میوه دار را قطع نکنید که هر آینه عذاب الهی متوجه شما خواهد شد. (۱۶)
پی نوشت:
۱. حج: ۱۸.
۲. سید حسن نصر، دین و نظام طبیعت، ترجمه: محمد حسن فغوری، تهران، حکمت، ۱۳۸۴، ص. ۱۰۲.
۳. عنکبوت: ۲۰.
۴. بقره: ۱۶۴.
۵. فاطر: ۹.
۶. انعام: ۹۵.
۷. نک: پایگاه سازمان مرکزی حفاظت محیط زیست: http:// www.irandoe.org.
۸. نک: پایگاه خبری مهر نیوز، خبر شماره ۱۷۴۵۰۳: http:// www.mehrnews.ir.
۹. فضلان ام خالد و جوان ابراین، اسلام و محیط زیست، ترجمه: اسماعیل حدادیان، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۸، ص. ۱۶.
۱۰. الرحمن: ۵ – ۱۳.
۱۱. واقعه: ۵۶.
۱۲. بحارالانوار، ج. ۷۲، ص. ۳۱۹.
۱۳. وسائل الشیعه، ج. ۱۲، ص. ۲۵، ح. ۴.
۱۴. مستدرک الوسائل، ج. ۱۳، ص. ۴۶.
۱۵. اصول کافی، ج. ۲، ص. ۳۳۱، ح. ۶.
۱۶. وسائل الشیعه، ج. ۱۲، ص. ۴۶.