گروهک پ. ک. ک و شاخه ایران آن (گروهک پژاک) از جمله نیروهای تروریستی هستند که در مرزهای غربی کشور ما فعال هستند. گرچه غیور مردان و حافظان امنیت مرزها تا کنون ضربات سخت و سنگینی به عناصر این گروهک وارد ساختند و آنها رو وادار به خفت عقب نشینی کرده اند، اما بررسی سابقه تشکیل این گروهک و گفتگو با اعضای وفادار آن در مطالعه پیشینه اعتقادی، عقبه فکری و آرمان های اعضای پ. ک. ک کمک شایانی می کند. در ویژه نامه مشرق که تحت عنوان «پ. ک. ک و پژاک از نمای نزدیک» در ایام نوروز منتشر می شود، نگاهی داریم به زمینه های تشکیل این گروه و همچنین با برخی از اعضای جداشده و به دام افتاده این گروهک به گفتگو خواهیم نشست تا از نمایی نزدیک، با حقیقت پ. ک. ک و جنایات این گروهک و انگیزه های انحرافی اعضاء [بعضا] فریب خورده آشنا شویم.
در قسمت اول پرونده «پ. ک.ک و پژاک از نمای نزدیک» به تاریخچه تشکیل این گروهک و افراد شاخص آن پرداختیم. (مطالعه گزارش از اینجا)
در قسمت دوم فراز و فرودهای فعالیت مسلحانه این گروه تروریستی را بررسی کردیم ( مطالعه گزارش از اینجا)
سومین قسمت از این پرونده به روش های مغزشویی در این گروهک اختصاص داشت و در آن بخشی از اعترافات اعضای فریب خورده پژاک منتشر شد ( مطالعه گزارش از اینجا)
قسمت چهارم – ماهیت فرقهای و حذف مخالفان در پ.ک.ک و پژاک
ماهیت پ.ک.ک بگونه ای است که هیچ حزب، گروه و جریان سیاسی خارج از چارچوب افکار و اندیشه های عبدالله اوجالان را تحمل نمی کند. چارچوب فکری گروه پ.ک.ک با الهام از افکار و اندیشه های عبدالله اوجالان مبتنی بر نفی هر گونه دیدگاه مخالف و منتقد است، از همین رو حذف فیزیکی نیروهای مخالف و منتقد چه در درون تشکیلات پ.ک.ک و چه در میدان رقابت با رقبا در دستور کار پ.ک.ک قرار دارد. چنانکه در کردستان ترکیه با رقبای خود همچون حزب حق و آزادی ها HAK – PAR ، حزب PAK به رهبری اوزچلیک، جنبش حزب دمکرات میهنی کردستان T-PDNK و هدی پار (HUDA – PAR) رفتار خشنی داشته است.
وقتی از پ.ک.ک سخن گفته میشود، نمیتوان شاخهها و زیرشاخه های آن را جدا از ساختار این فرقه انحرافی و تروریستی در نظر گرفت. در حقیقت پ.ک.ک با ایجاد گروهها و شاخههای مختلف تلاش میکند تا ضمن انحراف افکار عمومی در همه سطوح آن از هر فضایی در جهت اهداف مخرب و غیر انسانی خود سوء استفاده کند. و به همین خاطر زمانی که سخن از پ.ک.ک گفته میشود مراد تمام شاخه ها و زیر شاخههای آن از قبیل پژاک، کودار، تفکر آزادی، پ.ی.د، ی.پ.گ.، ی.ر.ک و … چه به لحاظ ساختار و ایدئولوژی و چه به لحاظ هدایت و راهبری در ذیل پ.ک.ک قرار میگیرند. پ.ک.ک در زمینه حذف فیزیکی مخالفانِ داخلی همانند حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی در دوره استالین عمل کرده است. این گروه هر صدای مخالفی را با برچسب هایی همچون خائن، جاش و عامل نفوذی دشمن، خفه می کند.
فیصل تورناجی مشهور به کانی ایلماز که در سال ۲۰۰۴ به همراه عثمان اوجالان و برخی دیگر از کادرهای پ.ک.ک از این گروه جدا شده بود و حزب میهن پرستان دموکراتیک (PWD) را در کُردستان عراق تاسیس کرده بود، در فوریه سال ۲۰۰۶ توسط عوامل پ.ک.ک و با انفجار بمب کارگذاشته در اتومبیل وی، در شهر سلیمانیه کشته شد.
کمال شاهین مشهور به کمال سور که از پ.ک.ک جدا شده بود و گروهی با نام Rekevtin (وفاق) را پایه گذاری کرده بود در سال ۲۰۰۵ از سوی عوامل پ.ک.ک ترور شد. قتل سبحان روژهلات و قتل صبری توری که هر دو از اعضای ارشد گروه بودندنیز از دیگر تسویه حساب های داخلی در پ.ک.ک محسوب می شوند.
در ۲۳ آگوست ۲۰۱۳ نیز ۳ فرد مسلح وابسته به پ.ک.ک در شهر کویه قصد حمله به خانواده های جداشدگان از پ.ک.ک را داشتند که پس از درگیری و زخمی شدن یکی از عاملان، این حمله بدون نتیجه ماند. همان زمان رسانه های کُردی نوشتند که هدف از این حمله، قتل نظام الدین تاش مشهور به بوتان یکی دیگر از جداشدگانِ پ.ک.ک بوده است.
حزب اتحاد دمکراتیک PYD به عنوان بازوی پ.ک.ک در سوریه نیز به شیوه ی حزب مادر هر صدای مخالف در درونِ گروه را خفه می کند و اجازه کوچکترین اعتراضی را به نیروهای خود نمی دهد.
در نهم ماه می سال ۲۰۱۴ در شهر القحطانیه (تربه سپی) در استان حسکه سوریه که تحت کنترل PYD است منزل یک شهروند و فعال مدنی به نام مجید موسی مشهور به Pêşeng Mûsa مورد هدفِ یک انفجار مهیب قرار گرفت که در اثر آن فردی به نام “رمضان محمد حسن” کشته شد. بعداً مشخص شد که رمضان محمد حسن عضو PYD بوده که با مسئولان عالی رتبه ی PYD اختلاف نظر شدید داشته و این انفجار در حقیقت سناریویی از پیش طراحی شده برای از بین بردن وی بوده است.
سایت http://www.kurdwatch.org که به ۴ زبان آلمانی، انگلیسی، عربی و کُردی موارد نقض حقوق بشر در مناطق کُردنشین سوریه را پیگیری می کند به دهها مورد نقض حقوق شهروندان کُرد از سوی شاخه پ.ک.ک در مناطق کردنشین سوریه همچون ایجاد محدودیت برای روزنامه نگاران منتقد، ربودن فعالان و روزنامه نگاران منتقد، شکنجه شهروندان و … اشاره دارد.
- ربودن ابراهیم کورش از پیشمرگه های حزب دمکرات کردستان – سوریه در یکم دسامبر ۲۰۱۴
- ربودن علی عبدالرحمان روزنامه نگار منتقد پ.ک.ک
- ربودن ۶ فعال سیاسی و مدنی در دسامبر ۲۰۱۲
- شکنجه جنگین الیکو روزنامه نگار منتقد پ.ک.ک در ژانویه ۲۰۱۶
- حمله به تظاهرکنندگانی که به نحوه رفتار نیروهای PYD با مردم معترض بودند در ۲۳ دسامبر ۲۰۱۵ در شهر کُردنشین المعبده (گرکی لگی)
از سوی دیگر پ.ک.ک مناطق کرد نشین سوریه را به میدانی برای انتقام گیری و رقابت با پارتی (حزب دمکرات کردستان عراق به رهبری مسعود بارزانی) تبدیل کرده است و عرصه را بر رقبای سیاسی خود که عمدتاً از حمایت مسعود بارزانی برخوردار هستند تنگ کرده است. تیراندازی بسوی “بشار امین” عضو دفتر سیاسی حزب دمکرات کردستان – سوریه (PDK-S) و “عبدالرحمان ابتان” عضو شورای مرکزی این حزب، جلوگیری از ورود “ابراهیم برو” دبیر کل حزب اتحاد کُرد به مناطق کردنشین سوریه، ایجاد مزاحمت برای سعود ملا دبیر کل PDK-S و بازگرداندن وی از مرز سیمالکا و بازداشت “آزاد جماکری” خبرنگار شبکه تلویزیونی Rudaw TV از جمله اقداماتی است که طی سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ در مناطق کردنشین سوریه روی داده و به خوبی بیانگرِ رقابت شدید پ.ک.ک و پارتی در مناطق کردنشین سوریه است.
پ.ک.ک به مثابه ی یک فرقه
در کتاب «در قلمرو سایه ها»، جستارهایی در روان شناسی فرقه ها از احسان احمدی و سمیه شاه حسینی آمده است: “در تاریخ فرقه هایی که از آرمان های سیاسی خود به عنوان اساس کارشان بهره برده اند، بسیار مشهورند نمونه های کلاسیک آن، آلمان نازی هیتلر و اتحاد جماهیر شوروی استالین کمونیست از نمونه های کنترل ذهن در سطح بسیار گسترده به شمار می روند. در ابعاد کوچکتر سوپر ماسیست های سیاه و سفید، تروریست ها و گروه های شورشی غالباً از روش های کنترل ذهن برای استخدام و غلبه بر اعضایشان بهره می برند در گروه های تکفیری می توان به القاعده، طالبان و داعش اشاره نمود و در گروه های التقاطی به مجاهدین خلق”.
اگر به رفتار سازمان فرقه گونه مجاهدین خلق که ماهیت دوگانه و همچنین رفتار فرقه گونه آن از زوایای مختلف آشکار گردیده نیز نگاه کنیم و رفتار انحرافی پ.ک.ک را نیز بنگیرم در مییابیم که عموم فرقه ها از ساختار مشابه به هم برخوردارند. لذا میتوان آینده پ.ک.ک را نیز در وضعیت فلاکتبار سازمان مجاهدین خلق پیشبینی کرد. هر چند که نشانه های آن نیز در حال آشکار شدن است.
فرقه انحرافی و تروریستی پ.ک.ک نیز از زمان فریب دادن افراد و جذب آنها به گروه و پس از آن در زمان آموزش و همچنین در زمان به کار گیری و بهره کشی از اعضا از روش های کنترل ذهن بهره می گیرد. رهبران گروه پ.ک.ک با ایجاد هراس در ذهن اعضای گروه از فرار آنها جلوگیری می کنند. به اعضای ایرانی گروه بصورت مداوم گفته می شود که چنانچه از پ.ک.ک جدا شوند، از سوی دولت ایران اعدام می شوند و یا به اعضای ترکیه ای گروه گفته می شود که اگر از پ.ک.ک جدا شوند شکنجه و زندان های طولانی مدت در ترکیه در انتظار آنهاست.
در مرحله ی آموزش اعضای پ.ک.ک، کشتن سربازان ترک و قتل پاسداران روستا ( کُردهایی که با دولت ترکیه در زمینه حفاظت از روستاها کمک می کنند) امری خوب و پسندیده محسوب می شود. در دوره های آموزشی، فیلم کشتن سربازان ترک و … را نشان میدند و می گویند که باید ابراز شادی کنید. به لحاظ روانشناختی تکرار و تواتر این گونه آموزش ها در محیط ایزوله پ.ک.ک و شاخه هایش که هیچ ورودی دیگری وجود ندارد، خروجی کار انسان هایی است که از کشتن لذت می برند.
در درون تشکیلات گروه تروریستی پ.ک.ک و شاخههای مختلف آن ملاک و معیار همه ی حقایق، سرکرده گروه عبدالله اوجالان (ملقب به آپو) است و همه ی کارها به او ختم می شود و مشروعیت اعضای گروه به میزان نزدیکی و دوری به آپو بستگی دارد. بر این اساس آپو هرگز اشتباه نمی کند و هرچه می گوید، صحیح است.
مقامات پ.ک.ک با تکریم و ستایش عبدالله اوجالان، وی را به مثابه ی یک “نجات بخش” معرفی می کنند و اگر فردی در داخل گروه پ.ک.ک به انتقاد از اوجالان بپردازد و یا قصد عبور از افکار و اندیشه های اوجالان را داشته باشد، به شدت سرکوب و یا حذف می شود.
پ.ک.ک تا قبل از دستگیری عبدالله اوجالان بر تشکیلِ “کردستان بزرگ” تاکید می کرد و از آن به عنوان آرمانِ نهایی نام می برد پس از دستگیری اوجالان نیز هر گاه پ.ک.ک با دشواری هایی همچون کاهش عضوگیری، پایین آمدن روحیه اعضاء و سست شدن پایه های ایدئولوژیک نزد اعضاء مواجه شده است به ابزارِ آرمانگرایی کاذب و اغواگر (که ویژگی فرقه هاست) روی آورده است.
استثمار اعضاء و هواداران از طریق وابسته کردن آنها به گروه و بازسازی فکری از جمله دلایل دیگریست که گواه “فرقه بودن” پ.ک.ک است.
پ.ک.ک به لحاظ ساختاری خود را گروهی برخاسته از اراده ی کُردها معرفی می کند و مدعیست تصمیم گیری در درون پ.ک.ک از پایین (مردم) به بالاست و در چارچوب سیستم کنفدرالیسم دمکراتیک این مردم هستند که از طریق شوراها و انجمن های روستا، محله و شهر در فرایند تصمیم گیری، سهیم هستند. اما واقعیت امر این است که تصمیمات از بالا صادر می شود و اعضای گروه، فقط مجری و مطیع محض هستند.
چگونگی جذب شهروندان و جوانان کُرد نیز شاهدی دیگری بر فرقه ای بودنِ پ.ک.ک است. بررسی ها نشان می دهد که هر گاه شهروندان کُرد بویژه اقشار آسیب پذیر جامعه در ترکیه، ایران، عراق و سوریه در زندگی شخصی خود با بحران هایی همچون بیکاری، طلاق و متارکه، خلأ فرهنگی، شکست تحصیلی، شکست عاطفی و … مواجه هستند، در چنگال تاکتیک های روانی پ.ک.ک برای جلب و در مرحله ی بعد جذب به این گروه، گرفتار می شوند. پ.ک.ک اقشار آسیب پذیر جامعه ی کُرد ها را مستعدِ پیوستن به پ.ک.ک می داند. رهبران فرقه ها برای کنترل اعضای خود رشته ای از روش های روان شناختی بکار می برند که اصطلاحاً روش “کنترل ذهن و شستشوی مغزی” نامیده می شود (گزارش مشرق درباره این روش را از اینجا مطالعه کنید)