بازنشستگان بسیاری در کشور عضو صندوق های بازنشستگی هستند و هزینه این صندوق ها را در طول ایام کار و خدمت خود واریز کرده تا بتوانند در زمان نیاز از این صندوق ها بهره برداری کرده و گوشه ای از مشکلات معیشتی خود را التیام بخشند.
متاسفانه سرمایه گذاری دارایی های صندوقهای بازنشستگی در ایران در چارچوب نظامات و نهادهای ناکارآمد مدیریتی صورت گرفته و نظارت ویژه ای بر سرمایه های آن اعمال نمی شود.
مدیریت صندوقهای بازنشستگی در ایران با شایسته سالاری صورت نگرفته و افرادی متخصص و کاربلد به عنوان مدیران و کارشناسان انتخاب نمی شوند.
امروز فقر ظرفیتهای فنی و کارشناسی در صندوقهای بازنشستگی، بهویژه در حوزه سرمایه گذاری بیداد می کند.
ملاحظات و مصلحت های کوتاهمدت سیاسی و مدیریت اقتضایی منابع انسانی در سه دهه قبل در هر دو سطح سیاستگذاری و اجرا زیان های جبران ناپذیری بر صندوقها وارد کرده است.
برای تامین تخصص گرایی در این صندوق ها لازم است مدیران با تائید دستگاه های مختلف انتخاب شوند و نظارت ویژه سازمان بازرسی کل کشور و دستگاه نظارتی دولت و مجلس امری حیاتی برای این صندوق هاست.
صندوق های ذخیره بازنشستگی در سال های اخیر به حیاط خلوت دولت ها تبدیل شده و در عمل شاهد سواستفاده های فراوانی از این صندوق ها هستیم در زمان دولت قبل سواستفاده های مالی در شرکت های زیرمجموعه تامین اجتماعی(شستا) اثبات شد و در این دولت نیز فسادهای هزار میلیاردی در صندوق ذخیره فرهنگیان اتفاق افتاد.
عوامل فوق نشان می دهد صندوق های ذخیره بازنشستگی باید سازمانی جدا از دولت باشد و به عنوان سازمان بیمه عالی مدیران آن از تمام دستگاه ها انتخاب شده و به صورت سیستماتیک بر عملکرد آنان نظارت شود تا مانع از ایجاد سندسازی و اختلاس های دیگر برای کشور گردد.
کارشناسان اقتصادی می گویند: تعیین ماهیت و اقلام دارایی های سرمایه های صندوقها و برآورد ارزش واقعی آنها، تعریف استراتژی سرمایه گذاری در صندوقها مطابق با الزامات نظام مالی مندرج در قوانین و مقررات ناظر بر ساختار مالی (اصلاح شده) صندوقها، تسویه حساب کامل با دولت و تبدیل بدهی های دولت به اوراق بدهی خزانه با سر رسید معین، ایجاد ساز و کارهای رقابتی برای ارتقای کارآیی مدیریت دارایی در صندوقها و استفاده از ظرفیت بخش خصوصی با نظارت سازمان های دولتی باعث احیای این صندوق ها می شود.
**کارکرد مناسب صندوق های ذخیره برای رفاه بازنشستگان
هدف اصلی صندوقهای بازنشستگی ایجاد امنیت درآمد برای بیمهشدگان در طول زندگی است. یکی از مهمترین وجوه تمایز صندوقهای بازنشستگی از سایر نهادهای مالی و اعتباری این است که داراییهای صندوقهای بازنشستگی پشتوانه تعهدات بلندمدت آینده آنها است.
این تعهدات معادل مجموع ارزش خالص فعلی پرداختهای جاری بیمهشدگان غیرفعال موجود و پرداختهای آتی به بیمهشدگان فعال در ازای سوابق بیمهپردازی آنها است.
صندوقهای ذخیره بازنشستگی علاوهبر تامین منابع پرداختهای بازنشستگی کارکردهای مهم دیگری نیز دارند. صندوقها با تجهیز پساندازهای بلندمدت و تشکیل سرمایه امکان تخصیص بلندمدت وجوه را به شکل کارآمد فراهم میکنند.
وجوه انباشت شده در صندوقهای بازنشستگی سررسید بلندمدت دارند بنابراین می توانند به صورت پایدار و موثر در بخش هایی که سایر نهادهای مالی توان رقابت ندارند با بیشترین بازده و کمترین ریسک سرمایه گذاری شوند.
صابر شیبانی عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی، مشاور ارشد بانک توسعه آسیا معتقد است: «در چارچوب اقتصاد کلان، پساندازهای بازنشستگی موجب افزایش حجم پسانداز کل میشود؛ بنابراین اگر بهطور موثر و با بازده بالاتر از نرخ رشد سطح عمومی دستمزدها سرمایه گذاری شود به رشد شاخص کل رفاه و بهبود کیفیت زندگی منجر می شود، اما اگر سرمایه گذاری نامطلوب باشد با اخلال در جریان دوسویه پسانداز- مصرف (کاهش مصرف حال و آینده) مجموع سطح رفاه در نسل موجود و نسل آتی را کاهش می دهد.
بنابراین اهمیت سرمایه گذاری موثر دارایی های صندوقها هم برای بیمهشدگان و هم برای کل اقتصاد بسیار تعیینکننده است.»
دارایی های صندوقهای بازنشستگی اغلب متعلق به بخش بزرگی از جامعه است، افزایش سهم صندوقها در دارایی های بازار منجر به توزیع فراگیر و موثر ثروت در کشور شده و به کاهش نابرابری درآمد در جامعه کمک میکند.
افزون بر موارد یاد شده، دارایی صندوقها در نرخ تشکیل سرمایه، رشد اقتصادی و به تبع آن در تولید و اشتغال تاثیر بسزایی دارد.
با توجه به پیرشدن جوانان دهه ۵۰ و ۶۰ در بیست سال آینده(که امروزه بیشترین حجم جمعیت کشور را شامل می شوند) و کاهش جمعیت نسل در دهه های ۸۰و ۹۰ (که شاغلان کشور در بیست سال آینده هستند) به علت کاهش ازدواج و افزایش طلاق، مشکلات اقتصادی، فرهنگی، افزایش آسیب های اجتماعی باید به صندوق های ذخیره بازنشستگی نگاه ویژه ای شده تا در آینده شاهد بحران پرداخت به بازنشستگان فردا نشویم.
امروزه با توجه به اینکه جمعیت جوانان و شاغلان کشور چند برابر بازنشستگان است در بسیاری از موارد صندوق های بازنشستگی قادر به پرداخت حقوق مناسبی که زندگی بازنشسته محترم تامین شود را ندارند و اگر اصلاح ساختاری در این باره صورت نگیرد بحران بیست سال آینده کشور «بحران بازنشستگی» است.
از طرفی با اصلاح ساختار اقتصاد و ایجاد اشتغال، و به صورت همزمان فرهنگ سازی برای ازدواج آسان هرچه بیشتر نسل جوان امروز با زاد و ولد حداکثری مانع از پیرشدن سن کشور شده تا در آینده بحران کهن سالان بسیار بازنشسته و جوانان شاغل اندک را مواجه نشویم.
باشد که مسئولان محترم کمی آینده نگر بوده و فقط به فکر آینده سیاسی امروز خود نباشند.