آموزش یکی از معیارهای رشد و توسعه در هر کشور است، در بررسی تحولات آموزش و پرورش عمدتاً به شاخصهایی چون گسترش امکانات آموزشی، کوشش برای تأمین امکانات آموزشی، سهم آموزش و پرورش در بودجه عمومی، سطح سواد جامعه، نرخ ترک تحصیل، تسهیلات و برنامههای آموزشی و علائمی مانند اینها مورد توجه قرار میگیرد.
نقش آموزش در پرورش منابع انسانی کارآمد
منابع انسانی در هر جامعهای عامل تعیینکننده خصوصیت روند توسعه اقتصادی و اجتماعی آن جامعه است، چرا که بشر هم هدف و هم وسیله فعالیتهای اقتصادی است.
دستاورد توسعه انسانی در زمینه آموزش و پرورش در انقلاب بزرگ اجتماعی دوران معاصر برای مردم ایران چه بوده است؟
برای رسیدن به نتایج ملموس ما میتوانیم دگرگونی نظام تعلیم و تربیت ایران را در شاخصهایی چون: سطح علمی تعلیم و تربیت، تغییرات کمی و کیفی سوادآموزان و امکان گذر آنها به مقاطع تحصیلی بالاتر، توسعه مدارس و افزایش رشتهها، نرخ پوشش تحصیلی، توسعه فضاهای آموزشی و کاهش تراکم دانش آموزان در کلاس، توسعه آموزش کودکان استثنایی و پرورش استعدادهای درخشان، تغییرات اساسی در محتوای متون درسی و به روز کردن آنها، مبارزه با بی سوادی، توسعه دانشگاهها و افزایش کمی دانشجویان، توزیع پراکندگی دانشگاهها و دانشجویان در سطح کشور و مباحثی از این قبیل، ساماندهی کنیم.
روند نماگرهای آموزش و توسعه انسانی بر اساس اولین گزارش ملی توسعه انسانی، که توسط سازمان ملل متحد و با همکاری سازمان برنامه و بودجه ی ایران تهیه شد، نشان میدهد که افزایش نرخ باسوادی و رشد سطح آموزش و پرورش در دوره جمهوری اسلامی نسبت به رژیم سلطنتی، از رشد چشمگیری برخوردار بود.
انحطاط آموزشی، معیار وابستگی حاکمیت
احمد رشیدی رئیس اسبق دانشگاه فرهنگیان با اشاره به سیاستهای آموزشی در رژیم پهلوی گفت: در طول حاکمیت رژیم سلطنتی علیرغم اینکه دنیا با سرعت چشمگیری در پی تولید علم و فنآوری و مهارت به پیش میرفت، ایران هیچ جایگاهی در هیچ یک از المپیادهای جهانی نداشت تا جایی که مشخصاً اولین حضور ایران از سال ۱۳۶۶ آغاز شد که این امر باعث جهش علمی دانش آموزان در علوم پایه شد.
وی با بیان اینکه افزایش دانش آموزان در مقاطع تحصیلی مختلف نسبت به دورهی قبل از انقلاب با توجه به شرایط کشور با آنچه که رژیم پهلوی در طول ۷۰ سال برای جامعه ایران به ارمغان آورد، قابل مقایسه نیست، تصریح کرد: قبل از پیروزی انقلاب اسلامی تنها دو مرکز آموزش تیزهوشان آن هم فقط در تهران وجود داشت، اما در حال حاضر بیش از ۶۰ مرکز در حال پرورش استعدادهای نهفته فرزندان این آب و خاک هستند.
بیتوجهی پهلوی به آموزش روستائیان
این فرهنگی با سابقه به توسعه مدارس روستایی اشاره کرد و گفت: در توسعه مدارس روستایی رژیم مشروطهی سلطنتی با توجه به سیاستهای توسعهی شهرنشینی و کم توجهی به روستاییان و تحقیر روستا و روستایی، نه تنها تلاش جدی برای رشد فرزندان زحمتکش روستا به خرج نمیداد، بلکه با بیمهری نسبت به آنها زمینه را برای بیسوادی یا کم سوادی و مهاجرت آنها به شهرها برای تأمین نیروی کار ارزان صنایع مونتاژ، فراهم میساخت.
رشیدی در ادامه خاطرنشان کرد: دختران و زنان روستایی در این سیاست سهم بسیار ناچیزی در کسب علم و آموزش داشتند، اما در جمهوری اسلامی ایران توجه به اقشار محروم و علیالخصوص روستاییان در سرلوحهی سیاستهای نظام قرار گرفت.
سرکوب علمی نتیجه آموزش ستیزی پهلوی
دکتر سیده معصومه علوی رییس آموزشکده فنی و حرفهای قدسیه ساری با اشاره به سرکوب شدن نخبگان در رژیم سلطنتی گفت: رژیم مشروطهی سلطنتی با سیاستهای خود استعدادها را سرکوب میکرد و مخالف بیداری عقلانی، توجه به تولید علم و معرفت و شرکت در مجامع جهانی برای نشان دادن سطح استعدادها و قابلیتهای جوانان این مرز و بوم بود.
وی با بیان اینکه عملاً نشاط علمی قبل از انقلاب وجود نداشت،تاکید کرد: دانشگاههای ایران که مبدأ تحولات و مرکز سعادت تلقی میشد، صرفاً به انبار مصرف کالاهای فکری فرهنگیان تبدیل شد، ارکان وجودی علم و معرفت در چنین دانشگاهی در هم پیچیده بود و سرنوشت ملت ایران باید در جایی تعیین میشد که گردانندگان، برنامه ریزان و اغلب مدرسین آن اعتقاد چندانی به استعداد مردم ایران برای تولید علم و معرفت نداشتند.
تعالی آموزش، دستاورد بزرگ انقلاب اسلامی
علوی با تاکید بر دستاوردهای آموزشی جمهوری اسلامی ایران اذعان کرد: دستاوردها در ۴دهه حاکمیت جمهوری اسلامی نسبت به حاکمیت ۷۰ سالهی رژیم سلطنتی و همهی نظامهای پیش از آن، برگهای زرینی در کارنامهی انقلاب اسلامی، نظام جمهوری اسلامی و دولتهای آن میباشد.
وی با بیان اینکه اگر نبود انقلاب با شکوه اسلامی در سال ۱۳۵۷، هیچگاه زمینههای بروز چنین استعدادها و تواناییهایی در رژیم سلطنتی برای نخبگان این کشور فراهم نمیشد، خاطر نشان کرد: ایران به اعتراف مخالفین در طول حاکمیت جمهوری اسلامی تحولات چشمگیری را در زمینهی توسعه و تولید علم در کشور ایجاد کرده است و این به معنای آن نیست که آنچه انجام گرفته کافی است و بی تردید ظرفیتهای علمی جامعهی ایران علیالخصوص در حوزهی علوم انسانی هنوز به شاخصهای مناسبی از رشد نائل نیامده است.
آنچه که از دگرگونیهای ناشی از مقایسهی انقلاب و رژیم پهلوی ذکر کردیم، اجمالی از تفصیلات گستردهای است که نیاز به بررسیهای عمیقتری دارد.
دگرگونیهای ناشی از حاکمیت جمهوری اسلامی ایران در طول ۴دهه نشان داد که چه استعدادهای عمیقی به خاطر جهالت نظام مشروطهی سلطنتی از اوضاع جهان و ناتوانی در تولید علم و معرفت و رواج تقلید و تعطیلی عقل در این کشور به ورطهی نابودی کشیده شده بود.
آری با برنامه ریزی و اتخاذ سیاستهای درست و تغییر الگوهای آموزشی و شیوه کسب علم و معرفت بیش از آنچه که امروزه به دست آمد، ظرفیت، توانایی و امکانات در کشور وجود دارد.
اگر چه سیاستهای تقلیدی رژیم سلطنتی در طول هفتاد و خوردهای سال حاکمیت خود، ریشههای تفکر و تولید معرفت را خشکاند و ظرفیتهای کشور را به خارج منتقل کرد، اما میتوان با برنامه ریزیهای درست این ظرفیت را مجدداً به درون کشور منتقل و بیش از آنچه که امروزه شأن و مقام ایران اسلامی در تولید علم است به موقعیتهای جدیدتری دست پیدا کرد.