“معادلات منطقه ای تغییر کرده است، حالا دیگر آمریکا، مانند گذشته و مانند آنچه در افغانستان و عراق سپری شد، یکه تاز میدان نیست، فاتح میدان جنگ خاورمیانه فرد دیگری است” این ها عباراتیست که این روزها در میان اظهارات کارشناسان مسائل سیاسی و منطقهای به خوبی به چشم می آید، کارشناسانی که نظامی متکثر و چند قطبی را آینده قطعی جهان می دانند. خیلی ها این روزها و پس از فتح و تثبیت حلب در سوریه، و وقایعی از این دست در عراق و تحولات سیاسی جهان دیگر تمرکزی بر مهره چینی آمریکا و اروپا در خاورمیانه ندارند و اظهار می کنند که معادلات تغییر کرده است.
بسیاری از مردم جهان “امریکن اینترست” را علاوه بر مطلب دقیقش در سیاست خارجی و اقتصاد، با گزارش های امنیتی-نظامی و لیست قدرتهای درجه اول جهانی که هر ساله منتشر میکند می شناسند، پایگاهی که بخشی از اعتبار خود و دقت پیشبینیهایش را مدیون حضور “فرانسیس فوکویاما” است.
این مجله آمریکایی در شماره اخیر خود با انتشار گزارشی با تیتر “هشت قدرت بزرگ جهان در سال ۲۰۱۷″، همچون سال های گذشته از قدرتهای درجه اول جهان نام برده و از قضا ایران را در رتبه هفتم قرار داده است. این دوماهنامه آمریکایی همچنین متذکر شده که آمریکا، چین، ژاپن، روسیه، آلمان، هند و اسرائیل دیگر اعای این لیست هستند.
در این میان اما نکته قابل توجه این است که این رسانه آمریکایی که سال گذشته عنوان کرده بود از میان کشورهای “ایران” و “عربستان” یکی می توانند در آینده ای نزدیک قدرت را در خاورمیانه به دست گرفته و به عنوان یکی از قدرت های جهانی مطرح شوند، امسال نام حکومت سعودی را را از لیست خود خارج کرده است.
سخن دیگر اما از زبانBBC انگلیسی است.
رسانه ملکه بریتانیا در گزارش اخیر خود دست به اعتراف بزرگی زده و گفته: “ایران کشوری دارای عمق استراتژیک است که می تواند صحنه نبرد و مقابله با تهدید را از مرزهای میهنی به دور کشانده و به عبارتی جنگ را به زمین حریف ببرد تا به واسطه فاصله جغرافیایی از میدان جنگ از آسیب ها و تبعات آن تا حد ممکن در امان بماند.
اما اینکه چه شده که بسیاری از رسانه ها، کارشناسان و تحلیلگران منطقهای و فرامنطقهای دیگر معتقد به “نقشآفرینی محوری” آمریکا، انگلیس و همراهانش مثل عربستان سعودی در منطقه نیستند می تواند علل و ریشه های متفاوت و مختلفی داشته باشد که برخی از آنها در زیر آمده است.
الف: فتح حلب
پس از قریب به ۵ سال جنگ نسبتا پایاپای در سوریه و عراق، با سازماندهی دقیقی که درمیان نیروهای مقاومت، ارتش عراق و سوریه و نیروهای مردمی صورت گرفت و نهایتا حمایت هایی که نیروی هوایی روسیه از جبهه مقاومت داشت، عراق قریب به اتفاق شهرهای غربی و شمال غربی خود را از وجود تروریست ها پاک کرد و توانست فتح فلوجه، الرمادی و حالا موصل را به عنوان فصل جدیدی از تاریخ استقلال این کشور رقم بزند، در آن طرف عرقا، سوری ها نیز توانستند طی سلسه عملیاتی منسجم شهر فوق استراتژیک حلب را آزاد کنند، مواضع خود را تثبیت و با معامله تبادل اسرا با محصورین فوعه و کفریا، پیروزیهای خود را تکمیل کنند.
فتح قلب اقتصادی وریه موجی از یاس و نا امیدی را در میان تروریست ها و حامیان آنها ایجاد کرد به طوری که اولا آنها را منفعل رده و از ادامه عملیات های گسترده بازداشت و ثانیا در اتفاقی نادر جبهه فتح الشام را به جان ترکها و روسها انداخت و واقعه ترور سفیر روسیه در آنکارا را رقم زد.
پس از فتح حلب تشتت بین گروه های مختلف تروریستی و حامیان خارجی آنها ایجاد شده و به سرعت نیروهای مقاومت توانستند با پیشروی در میدان دیپلماسی اعلام آتش بس عمومی نمایند. البته دستاوردهای این فتح بیشتر از آن است که در این مجال بگنجد، چه آنکه در مطالب قبلی این رسانه، به آنها اشاره شده است.
ب: نشست آستانه
پس از فتح حلب و اعلام آتش بس سراسری، محور امور سوریه، برپاشنه دیپلماسی قرار گرفت و دیپلمات های جریان مقاومت که حالا دستِپُرتر پشت میز مذاکره نشسته بودند تلاش کردند معارضین خسته در میدان جنگ را در میدان دیپلماسی خلع سلاح کنند، میدان مذاکره اینبار در شهر “آستانه” واقع شده بود، شهری که هزاران کیلومتر با ژنو فاصله داشت و نه تنها مشخص میکرد که ثغل مذاکراتی دیگر در غرب نیست، بلکه این پیام مهم را داشت که اگر روزی بحث بر سر دعوت ایران در مذاکرات بود، حالا بازیگران اصلی صحنه دیپلماسی هم عوض شدند و موضوع اصلی حضور و یا غیبت آمریکاست.
خبرگزاری اسپوتنیک روسیه در تحلیل مجموعه وقایعی که به نشست آستانه منتهی شده، طی یک گزارش جامع امنیتی می نویسد که : “نقشه راه” آمریکا به خاورمیانه ختم نمیشد، بلکه شروع یک طرح فرامنطقهای بود که به تجزیه اروپایشرقی و روسیه، چین و هند و همچنین آمریکایلاتین میانجامید و همه کشورهای هدف تبدیل به دهها کشور بیثبات میشدند. ائتلاف ایران و روسیه در سوریه، با هدف خفه کردن طرح غرب در نطفه بود. اگر سوریه سقوط میکرد، قطعا آمریکا بهسمت ادامه طرح پیش میرفت، اما ایستادگی جبهه مقاومت آن را ناکام گذاشت.
نشست چند جانبه آستانه با حضور ایران، روسیه، ترکیه، نمایندگان دولت سوریه و همچنین نمایندگان معارضین، و بدون حضور نماینده بلندپایه ای از ایالات متحده آمریکا که خود را تکهای مهم از پازل قدرت در سوریه می دید برگزار شد و علی رغم کارشکنی های مختلف، به امضای بیانیهای مشترک به پایان رسید. بیانیهای که به گفته کارشناسان با امضای روسیه از جانب نمایندگان دولت سوریه، ترکیه به نمایندگی از معارضین و ایران به عنوان ضامن توافق با نتایجی مثبت به پایان رسید.
در این میان هرچند رسانه هایی مانند الجزیره گفته بودند که اپوزیسیون سوریه بهعنوان تضمین آتشبس خواسته است که در بیانیه پایانی اجلاس آستانه با هرگونه ایفای نقش توسط ایران مخالفت شود؛ اما امضای ایران پای بیانیه نشان از بی رمقی معارضین سوری در مذاکرات داشته است، مسئله ای که تحلیل های BBC هم موید آن است.
رسانه دولتی انگلستان در اینباره می گوید: در بیانیه پایانی نشست آستانه، کشورهای ایران، روسیه و ترکیه رضایت کامل داشتند و تنها هیئت مخالفان سوریه از نتیجه این نشست ناراضی بودند.
اسپوتنیک روس هم در این خصوص تحلیل ویژه و مفصلی دارد. این رسانه روسی با اشاره به غیبت کشورهای غربی در آستانه میگوید که غربیها امیدوار بودند عواملشان در نشست آستانه موفق شوند همپیمانی ایران و روسیه و همراهی ترکیه با آنها را بر هم بزنند اما اصرارها و تلاش های مخالفان و معرضان دولت سوریه ناکام مانده است و در واقع در این نشست به معرضین دولت بشار اسد فهمانده شد که نه خود و نه حامیانشان در قوارهای نیستند که برای طرف مقابل خط و نشان بکشند. بیانیه نهایی نشان داد که پیروزان میدان خواسته خود را إعمال میکنند، نه شکستخوردگان.
اسپوتنیک البته گزارش جالب دیگری هم از آنچه در آستانه و دیگر تعاملات این چنینی وجود دارد منتشر کرده است و در آن گفته: ایران و روسیه در حال طی کردن یک راه پر پیچ و خم در سوریه میباشند و یک استراتژی واحد دارند. تهران و مسکو در راه رسیدن به هدف نهایی، تاکتیکهای مختلفی را استفاده میکنند؛ در برخی شرایط باید یکی نقش پلیس خوب را بازی کند و یکی نقش پلیس بد. یکی راهی را مطرح و آن یکی بهظاهر مخالفت و راه دیگری پیشنهاد کند تا ببینند کدام جواب میدهد. در برخی شرایط هم باید دشمنان را سرکار گذاشت تا خیال کنند اختلافی در میان است و روی شرایط غیرواقعی سرمایهگذاری کنند.
آخر الامر اما باید به تمرکز “رویترز ” بر روی اظهارات اخیر “بوریس جانسون” اشاره کرد. این رسانه آمریکایی می نویسد که وزیر خارجه انگلیس در یک تغییر موضع در قبال سوریه اعلام کرده است: ” موضع ما از این پس درباره گزینه کنار رفتن بشار اسد از سوریه «سخت گیرانه» نخواهد بود. ما مدتها مشغول شعار «اسد باید برود» بودیم اما نتوانستیم در هیچ مرحلهای آن را اجرایی کنیم.”
ج: پیروزی ترامپ در انتخابات آمریکا
در کشاکش رقابت های انتخاباتی و اعلام نتایج انتخابات در آمریکا بود، که خبری عجیب رسانه های جهان را پر کرد. خبری که از سفر یکی از مقامات آمریکایی به دمشق خبر می داد.
این خبر حالا تایید شده است و شرح آن نیز بدین صورت است که طی یک سفر کاملا سری تولسی گابارد یکی از اعضای مجلس نمایندگان آمریکا به سوریه سفر کرده طی آن با “بشار اسد” رئیس جمهور قانونی این کشور نیز دیدار کرده است.
برخی منابع خبری طی روزهای اخیر می گویند که این عضو مجلس نمایندگان آمریکا پس از این سفر گفته است که : “بدون بشار به صلح نمیرسیم!”
این اتفاق اما با پیروزی ترامپ در آمریکا به عنوان کسی که برنامه مدونی برای خاورمیانه و سوریه نداشت و تنها به بیان هزینههای غیرقابل توجیه آمریکا در منطقه اکتفا می کرد، رنگ و بوی تازه ای گرفت.
برخی کارشناسان ناتوانی آمریکا از اعمال قدرت در سوریه را نتیجه این دو اتفاق می دانند و معتقدند که آمریکای ترامپ نه تنها نخواهد توانست در حد و اندازه های گذشته در منطقه ایفای نقش کند بلکه ممکن است با اقدامات بی منطق خود همان تاثیر کم رنگ شده آمریکا را نیز از بین ببرد. برخی ناظران طرح جدیدی که ترامپ از آن به عنوان “ایجاد منطقه امن در سوریه” یاد می کند را مصداق همین مساله می دانند.
از طرف دیگر برخی اخبار استیصال آمریکا در منطقه را با بررسی تحرکات جدید تیم ترامپ در تعامل با روسیه تفسیر می کنند.
بلومبرگ در همین زمینه گزارش می دهد: تیم ترامپ مایل است با بررسی مناسبات بین روسیه و ایران، روسیه را به فاصله گرفتن از جمهوری اسلامی تشویق کند. مشاوران ترامپ به این نتیجه رسیدهاند که حذف کامل نقش ایران در سوریه ممکن نیست، اما آنها میتوانند روسیه را متقاعد کنند تا با کمک به بازسازی ارتش سوریه، از گستره نفوذ ایران در سوریه بکاهد.
العالم نیز در گزارشی به همین مساله می پردازد و میگوید: اعضای کابینه دونالد ترامپ، درصدد آزمودن تمایل ولادیمیر پوتین، برای پایان دادن به ارتباط با ایران و همکاری با واشنگتن هستند.
البته پس از همه اینها، به نظر می رسد “واشنگتن پست” آب پاکی را روی دسته همه فعالین سیاسی و تحلیل گران آمریکایی ریخته است. این رسانه آمریکایی در تحلیل اخیر خود با اشاره به نشست آستانه می نویسد: دستیابی به توافق درباره سوریه، ایران را به سمت اتحاد با روسیه و ترکیه کشانده و اتحاد سه گانه مهمی را در منطقه رقم زده است.
د: انفعال در دستگاه سعودیها
شکست های عربستان سعودی در غرب آسیا “چهار گانه” شده است. سعودی ها اول پایگاه سنتی خود در استان الانبار عراق را به صورت تمام و کمال به دولت عراق و نیروهای حشد الشعبی تقدیم کردند، سپس هزینههای هنگفت و چند میلیارددلاری خود را در سوریه با فتح حلب از سوی نیروهای مقاومت بر باد رفته دیدند و در سومین مرحله با تن دادن به ریاست جمهوری ژنرال میشل عون در لبنان، قبول کردند که پایگاه استراتژیکشان در بیروت نیز به فتح حزب الله و فرمانده محبوب آن سید حسن نصرالله در آمده است. سعودی ها نهایتا از میز مذاکراتی که زمانی خود میزبان آن بودند مواجه شدند. سعودی ها از نشست آستانه حذف شدند تا مشخص شود آنها از کمترین میزان تاثیر در میدان سوریه برخوردار هستند.
سعودی ها حالا دست به کار شده اند و اولین پیام کوتاه آمدن در مسائل منطقه ای را به ایران صادر کرده اند. هفته گذشته دعوت نامه حج برای ایرانی ها پس از یک سال انقطاع ارسال شد.
صدای آمریکا هفته گذشته طی گزارشی با اشاره به این مساله گفت: ابراز امیدواری ظریف در داووس سویس به بهبود روابط دیپلماتیک ایران و عربستان از پی ارسال دعوتنامه رسمی ریاض برای حضور زائران ایرانی در مراسم حج سال آینده و پاسخ مثبت ایران، و پاسخ دیپلماتیک “عادل الجبیر” همگی نشانههای پیاپی و آشکار برای بهبود رابطه است.
هـ : سفر وزیر خارجه کویت به تهران
هفته گذشته شبکه خبری العالم طی گزارشی با اعلام خبر سفر صباح الأحمد الجابر الصباح وزیر خارجه کویت به تهران گفت که او حامل پیام مهم عربستان و دیگر اعضای شورای همکاری برای ایران است.
خبرگزاری آناتولی نیز بلافاصله در خبری فوری به اعلام خبر این سفر پرداخت و تاکید کرد: “دیدار وزیر خارجه کویت، یخ روابط بین ایران و کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس را شکست.”
از طرف دیگر خبرگزاری رویترز هم سفر وزیر خارجه کویت به تهران را “کمسابقه” و البته بسیار سودمند برای طرفین خوانده و به نقل از خبرگزاری دولتی کویت مینویسد،: پیام “شورای همکاری خلیج” فارس بر پایه آغاز گفتگو میان کشورهای شورا و ایران استوار خواهد بود.
برخی تحلیل گران البته می گویند که این سفر و تحویل پیام امیر کویت به حسن روحانی، پاسخ دیرهنگام به همان نامه چند ماه پیش رئیس جمهور ایران است که در زمان خود ارسال نشده بود و حالا پس از قدرت گرفت ایران، شورای هماهنگی خلیج فارس مجبور به پاسخ شده است.