سنگی که سعودیها با اعدام شیخ نمر و اقدامات خصمانه پس از آن درون چاه انداختند، به جز خودشان، کشورهای بسیاری را به دردسر انداخته است. هم کشورهای ریز و ذرهبینی که به وعده دلارهای سعودی مجبور به اعلام قطع روابط دیپلماتیک (داشته و نداشته) خود با ایران شدند که پیش از این درباره این کشورها به تفصیل نوشتیم (جزئیات بیشتر) و هم کشورهای دیگر که هرکدام قدرتی منطقهای و بازیگران بینالمللی هستند را به زحمت انداخته است تا میانجی قائله سعودیها شوند.
نخست وزیر و فرمانده ارتش پاکستان روز گذشته پس از سفر به ریاض برای رایزنی با مقامات سعودی به منظور میانجیگری دولت سعودی و ایران، به تهران آمدند؛ گفته میشود پیامی که از ریاض آوردهاند پیام آشتی است.
به جز مقامات پاکستان، رئیس جمهور چین هم امروز راهی ریاض شده است تا پس از گفتوگو با سعودیها به تهران سفر کند. البته سفر مقامات چینی، یک تیر و دو نشان در دوران پسابرجام برای گسترش همکاریهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی دو کشور است.
نوازشریف و راحیل شریف با چه موضعی به تهران آمدند؟
پس از تنشهای بوجود آمده میان ایران و سعودیها، اسلامآباد یکی از اولین مقاصد پسر سلمان و وزیر دفاع سعودی بود تا ضمن تشریح اوضاع برای مقامات پاکستان، آنها را در جبهه خود در مقابل جمهوری اسلامی قرار دهد؛ تلاشی که یکبار برای همراه کردن پاکستان در حمله به مردم مظلوم یمن بینتیجه باقی ماند و پارلمان پاکستان رأی به عدم مشارکت اسلامآباد در این جنگ داد.
در مورد ایران نیز نتیجه سفر مقامات سعودی به اسلامآباد چیزی جز اظهار نگرانی مقامات پاکستان از تنش بین دو کشور و تبعات منفی آن برای جهان اسلام دستگیرشان نشد. مقامات پاکستان از جمله نواز شریف نخست وزیر این کشور تأکید کردند که برای ایجاد برادری بین کشورهای اسلامی و اعضای سازمان کنفرانس اسلامی، دریغ نخواهند کرد.
نواز شریف در دیدار پادشاه عربستان هم تأکید داشتند که ریاض باید از راههای مسالمتآمیز اختلافات خود را با ایران حل کند. برخلاف برخی گمانهزنیها درباره احتمال همراهی پاکستان با عربستان به عنوان متحد استراتژیک و سنتی این کشور، اما نوازشریف که سال گذشته هم به تهران سفر کرده و با مقامات کشورمان از جمله رهبر انقلاب دیدار کرده بود، بار دیگر ثابت کرد اسلامآباد متحد بیکفایتیها و ماجراجوییهای حکام جوان آلسعود نیست.
مطبوعات پاکستانی بعد از دیدار مقامات این کشور با پادشاه سعودی نوشتند نواز شریف بسیار نگران امت اسلام است و برای حل این مسأله تلاش خواهد کرد. همچنین اسلامآباد و ریاض بر افزایش همکاریهای دفاعی، امنیتی و اقتصادی به توافق رسیدند. چندی قبل هم «سرتاج عزیز» مشاور نوازشریف با ابراز نگرانی از تنش میان ریاض و تهران و تشدید درگیریهای فرقهای در منطقه، اظهار داشت که اسلامآباد در این مسأله بسیار محتاطانه عمل خواهد کرد.
وزیر دفاع جوان سعودی همچنان که در متقاعدکردن پاکستان برای شرکت در ائتلاف ساختگی ناموفق بود، نتوانست مقامات اسلامآباد را علیه ایران با سیاستهای خصمانه و ناپخته سعودی همراه کند
پاکستان این بار نیز شرکت در ائتلاف سعودی علیه تروریسم را به دریافت جزئیات آن از سوی ریاض و سپس تصمیمگیری درباره آن مشروط کرده است.
اما سفر امروز نواز شریف به ایران و اظهارات مقامات پاکستان در دیدار رئیس جمهور و دیدار «راحیل شریف» با دبیر شورای عالی امنیت ملی، از این حکایت دارد که مقامات سعودی همچنان که به لفاظیهای خود برضد ایران ادامه میدهند، با ناامیدی از همراهی کشورهایی جز جیبوتی و کومور و سومالی، از متحد راهبردی خود خواستهاند به هر نحو ممکن برای برونرفت آنان از بحران کنونی راهی بیاندیشد؛ درخواستی که احتمالا از مقامات چینی هم خواهند داشت. همین روز گذشته هم عادلالجبیر، وزیر خارجه سعودی ایران را «متخاصمترین بازیگر منطقه» خوانده است و در اظهارنظری عجیب عربستان را قربانی ترور خوانده است.
نکتهای که میتواند برای حکام سعودی نگرانکنندهتر باشد، تأکید ایران و پاکستان بر افزایش همکاریهای نظامی و دفاعی دو کشور است که در دیدار فرمانده ارتش پاکستان و وزیر دفاع بر آن تأکید شد. راحیل شریف در دیدار سردار دهقان وزیر دفاع، کشور مسلمان ایران را همسایهای بسیار مهم خواند که مردم پاکستان احساس پیوستگی و قرابت زیادی با «برادران ایرانی خود» دارند.
فرمانده ارتش پاکستان همچنین این کشور را متعهد به تأمین امنیت مرزهایش با ایران دانست و تأکید کرده است که پاکستان در هرگونه ایجاد ناامنی برای ایران در کنار تهران خواهد بود. راحیل شریف در دیدار دبیر شورای عالی امنیت ملی هم اظهار داشت: «امنیت ایران و پاکستان را کاملا به هم پیوسته و مشترک میدانیم و با قاطعیت در برابر هرگونه عامل تهدید کننده امنیت جمهوری اسلامی ایران خواهیم ایستاد.»
مقامات پاکستان در دیدار چندساعته خود بر چند نکته اساسی تأکید داشتند:
– امنیت ایران و پاکستان دو مقوله جدا از هم نیست و همکاریهای دو کشور در این حوزه ادامه خواهد داشت.
– پاکستان ایران را همسایهای مطمئن، دوست، و برادر با پیوندهای فرهنگی میان دو ملت میداند که روابط حسنه دولتها را نیز بدنبال دارد.
– در اتفاقات اخیر میان ریاض و تهران، موضع اسلامآباد موضعی بیطرفانه با تمرکز تلاشها بر حل و فصل این مسأله و بازگشت اتحاد به امت اسلامی است و سیاست اسلامآباد همراهی با مواضع خصمانه برخی مقامات کمخرد سعودی علیه جمهوری اسلامی نیست. روابط تهران-اسلامآباد متأثر از امواج ایرانهراسانه نخواهد بود.
– گسترش همکاریها در حوزه نظامی و دفاعی با هدف مقابله با تروریسم و تأمین امنیت مرزها از دیگر موضوعات مشترک دو کشور برای همکاریهای آتی است و اسلامآباد هرگونه تنش و ناامنی در ایران را ناامنی در مرزهای خود میداند.
– توافق هستهای اخیر بار دیگر منطق جمهوری اسلامی در معادلات بینالمللی و سیاست پرهیز از تنشهای غیرضرور را برای اسلامآباد روشن ساخته است.
نواز شریف کیست و پیشینه روابط دو کشور به کجا بازمیگردد؟
«جمهوری اسلامی پاکستان» از جمله همسایگان استراتژیک ایران و ایران بطور سنتی پشتوانه استراتژیک پاکستان است. به دلیل شرایط خاص سیاسی و امنیتی این کشور، همواره دو سطح از روابط سیاسی مناسب در سطح مقامات رسمی و روابط امنیتی و مرزی متزلزل در زمینه حضور گروهکهای تروریستی در جریان بوده است. مقامات این کشور نیز به تناوب با سفر به تهران، بر همکاری مستمر با ایران تأکید میکنند. از سفر «بینظیر بوتو» نخستوزیر فقید پیشین این کشور به ایران و دیدار با رهبر معظم انقلاب و ابراز ارادت وی به ایشان تا سفر اخیر مقامات پاکستان از جمله این رفت و آمدهای دیپلماتیک است.
مردم پاکستان (اعم از شیعیان و اهل سنت این کشور) از دلدادگان به آرمانهای انقلاب اسلامی و ارادتمندان به جمهوری اسلامی هستند و اشتراکات مذهبی، فرهنگی و تمدنی ایران و پاکستان رابطه دو ملت را ناگسستنی کرده است. در بعد سیاسی نیز ایران نخستین کشوری بود که استقلال پاکستان را به رسمیت شناخت.
تحولات سه سال اخیر در منطقه، دومین سفر نواز شریف در یکسال و نیم اخیر، نخست وزیر جدید پاکستان به تهران را اهمیتی دوچندان داده است؛ چالشهای مرزی و امنیتی با پاکستان، مبارزه با تروریسم و وهابیت که این کشور را به پایگاه خود تبدیل کرده، همکاری پاکستان در کمک به حل برخی مسائل منطقهای و بحثهای مربوط ائتلاف ساختگی سعودی و اتفاقات اخیر متعاقب اعدام شیخ نمر، از جمله دستورکارهای این سفر بود.
بسیاری از مردم پاکستان، نواز شریف را به دلیل پنجابیبودن و قدرت و نفوذی که در این ایالت – و در کل پاکستان – دارد، «شیر پنجاب» میخوانند
در ادامه این گزارش به خاندان بانفوذ «نواز شریف»، جایگاه آن در معادلات سیاسی پاکستان و پیامهای سفر نواز شریف – معروف به شیر پنجاب – به تهران خواهیم پرداخت.
خاندان شریف؛ از استقلال پاکستان تا به امروز
«شریف» خانوادهای کاملاً سیاسی در تاریخ پاکستان پس از استقلال است. پدر نواز شریف تاجر بود و با سیاست بیگانه، تا زمانی که کارخانههایش (گروه صنعتی اتفاق) را در زمان «ذوالفقار علی بوتو» نخست وزیر پاکستان در دهه ۸۰ میلادی (پدر بی نظیر بوتو) ملی اعلام کرد و به یکی از مهرههای مهم برای دولتمردان پاکستان تبدیل شد تا در سال ۱۹۸۵ سروزیر ایالت پنجاب شد و اداره این ایالت همچنان در اختیار خاندان شریف و هم اکنون در تسلط «شهباز شریف» برادر نواز است. به قدرت رسیدن بینظیر بوتو در پاکستان آغاز ورود نواز به سیاست بود تا او در ۱۹۸۸ با کسب اکثریت آراء در انتخابات محلی بر جایگاه پدرش به عنوان سروزیر پنجاب تکیه بزند.
طی کردن مسیر سروزیری پنجاب تا نخستوزیری پاکستان برای نواز شریف بیش از دو سال طول نکشید تا بینظیر بوتو به اتهام فساد مالی از کار برکنار شود و نواز شریف در سال ۱۹۹۰ میلادی، جای او را بگیرد. اما اتهام فساد مالی از سوی رئیس جمهور وقت «اسحاق خان» که پیشتر بینظیر بوتو را با دستاویز قراردادن آن برکنار کرده بود، این بار دامنگیر نواز شریف شد. اما فرزند محمد شریف کسی نبود که به سادگی زیر بار این اتهام برود و دادخواهی درباره اتهام رئیس جمهور و تصمیم به برکناری وی را به دادگاه عالی پاکستان برد که دادگاه رأی به ابقای او در قدرت داد. در نهایت با میانجیگری فرمانده ارتش، رئیس جمهور و نخست وزیر هردو در سال ۱۹۹۳ از قدرت کنار رفتند.
کشمکش سیاسی و جنگ قدرت در پاکستان با کنار رفتن نواز شریف و روی کار آمدن بینظیر بوتو در سال ۱۹۹۳ ادامه پیدا کرد. نواز شریف در لباس اپوزیسیون این بار ظاهر شد. نزاع بر سر قدرت در پاکستان بار دیگر موجب برکناری بینظیر بوتو در سال ۱۹۹۶ این بار از سوی رئیس جمهور «فاروق لغاری» به اتهام فساد مالی، شد و نواز شریف با اتفاق آراء پارلمان برای دومین بار نخست وزیر شد.
یکی از نشانههای نفوذ و قدرت خاندان شریف، کنار رفتن «فاروق لغاری» از قدرت به توصیه نواز شریف بود. نواز در دومین دوره نخست وزیری خود، پس از تغییر رئیس جمهور با افزدون متمم سیزده به قانون اساسی این کشور، اختیارات رئیس جمهور از جمله انحلال پارلمان را محدود کرد.
فاروق لغاری
نواز شریف قصد داشت پلههای قدرت را در داخل و خارج از پاکستان طی کند؛ دستور اولین آزمایش هستهای پاکستان در پاسخ به آزمایش هستهای هند نیز از همین جهت بود. بحران آزمایش هستهای پاکستان و قطع کمکهای اقتصادی غرب به این کشور، شرایط اقتصادی را برای دولت نواز شریف دشوار کرد.
نواز شریف اما در این مسیر، قدرت ارتش را نادیده گرفت و به دست خود زمینه کودتای ارتش را فراهم کرد. منصوب کردن پرویز مشرف بدلیل اختلافات با جهانگیر کرامت، آغازی بود بر پایان قدرت نواز شریف. کودتای بدون خونریزی مشرف علیه نواز و تبعید او به عربستان در سال ۱۹۹۹ به بهترین شکل رأس هرم قدرت در پاکستان را نشان می دهد. نواز قصد داشت بدلیل درگیری مرزی هند و پاکستان با کشمیر، پرویز مشرف را برکنار کند، اما این مشرف بود که قدرت را از نواز گرفت.
ارتش برنده نبرد قدرت در پاکستان
بزرگترین و تأثیرگذارترین نهاد قدرت در پاکستان، ارتش این کشور است. گرچه طبق قانون اساسی نیروهای مسلح، از جمله ارتش حق دخالت در امور سیاسی را ندارند، اما شرایط سیاسی و اجتماعی این کشور به گونهای است که ارتش کلیدیترین نهاد سیاسی آن به شمار میرود. به جز نقش تعیینکننده ارتش در هرم قدرت پاکستان، بسیاری از شاهراههای اقتصادی نیز در اختیار نظامیان بازنشسته و ارتشیهاست که قدرت و ثروت همزمان را برای ارتش به ارمغان آورده است.
بسیاری از رؤسای جمهور پاکستان طی ۶۰ سال گذشته نظامی بوده و ژنرالهای ارتش تا کنون بارها دست به کودتا زدهاند و دولتها را ساقط کردهاند که کودتای پرویز مشرف بر ضد نواز شریف نیز یکی از این موارد بود.
سازمان اطلاعات نظامی پاکستان (ISI) نیز از جمله نهادهایی است که اختیارات فراقانونی بسیاری دارد که البته زیر مجموعه ارتش این کشور محسوب میشود. اما هیچ مرجعی در این کشور قدرت نظارت و کنترل عملکرد ISI را ندارد. سازمان اطلاعات نظامی پاکستان اصلیترین نهاد اطلاعاتی این کشور است. کارشناسان، خنثی کردن طرح حمله اسرائیل به تأسیسات هستهای پاکستان – پس از انجام حملات مشابه به سوریه و عراق – را از موفقیتهای بزرگ سرویس اطلاعات پاکستان ارزیابی میکنند.
احزاب سیاسی نیز از جمله اضلاع اصلی هرم قدرت در پاکستان هستند. این کشور در حدود ۲۰ حزب سیاسی دارد اما قدرت اصلی در دو حزب “مسلم لیگ” و “حزب مردم” متمرکز شده است و عملا فضایی دو قطبی را ایجاد کرده است. نواز شریف از جمله رهبران حزب مسلم لیگ پاکستان است که در زمان دور اول نخست وزیری بینظیر بوتو با ایفای نقش اپوزیسیون به همراه برادر بینظیر بوتو، با سفر به ایالتهای مختلف و سخنرانی برضد بوتو درنهایت موفق شد در سال ۱۹۹۰ وی را برکنار کند و در انتخابات سراسری پس از آن، حزب مسلم لیگ شاخه نواز به رهبری نواز شریف به پیروزی رسید و او نخست وزیر شد.
نواز شریف؛ از تبعید به عربستان تا بازگشت به قدرت
درگیری نیروهای پاکستان در کشمیر و غرب افغانستان در سال ۱۹۹۹ به همراه مشکلات اقتصادی این کشور، رفته رفته از محبوبیت نواز در بین مردم کاست. نواز راه چاره برای این بحران را در برخورد با نظامیان جستجو کرد و درحالی که پرویز مشرف در سریلانکا به سر میبرد، او را از ریاست ستاد مشترک و فرماندهی ارتش برکنار کرد. در اقدام بعدی نیز با بستن فرودگاه، مانع از فرود هواپیما و بازگشت مشرف به پاکستان شد. اما ژنرالهای ارتش پاکستان به دستور مشرف دولت نواز شریف را سرنگون کردند و نظامیان کنترل اوضاع را به دست گرفتند. این کودتای آرام، بدون هرگونه مخالفت عمومی انجام شد و کابینه نواز شریف نیز موضعی بیطرف گرفتند تا نواز شریف به تنهایی محاکمه شود.
دادگاه نظامی پاکستان به سرعت شریف را به جرم آدمربایی، اقدام به قتل، هواپیماربایی و فساد مالی محاکمه به حبس ابد محکوم کرد. حکمی که قرار بود اعدام باشد، اما با فشارهای عربستان و آمریکا به حبس ابد و پس از آن به ۱۰ سال تبعید به عربستان تغییر پیدا کرد. بخشی از اموال نواز شریف نیز مصادره شد و نواز پذیرفت تا به مدت ۲۱ سال از صحنه سیاست پاکستان دور بماند. نواز به جده رفت و در آنجا با امکاناتی که دولت عربستان در اختیار او گذاشت، کارخانه فولاد راه اندازی کرد. بعدها مشرف در خاطرات خود به این مسئله اشاره می کند که این عربستان و ملک فهد بودند که جان نواز شریف را خریدند.
از سال ۲۰۰۶ تلاش نواز برای بازگشت به قدرت آغاز شد تا اینکه در سال ۲۰۰۷ دادگاه پاکستان اجازه بازگشت نواز شریف و برادرش شهباز به پاکستان را صادر کرد. در اولین تلاش برای ورود به پاکستان، نواز موفق نبود و به عربستان بازگردانده شد. اما برای بار دوم باز هم با میانجیگری و فشار عربستان توانست از طریق لاهور وارد کشور شود و سفر مشرف به ریاض و لندن نیز چارهساز نشد.
بازگشت نواز شریف به پاکستان با استقبال عمومی بیسابقهای همراه شد و نواز در ائتلاف با حزب مردم پاکستان، به سیاست بازگشت و استعفای پرویز مشرف از اولین نتایج بازگشت او به صحنه سیاست پاکستان بود. نواز از حضور در انتخابات ریاست جمهوری صرف نظر کرد تا آصف علی زرداری همسر بی نظیر بوتو رئیس جمهور شود. آصف علی زرداری پس از رسیدن به مقام ریاست جمهوری اما، راه دیگری در پیش گرفت و نواز شریف و برادرش را از سروزیری و اداره پنجاب و حزب مسلم لیگ شاخه نواز را از جولان در این ایالت خلع کرد و تلاش کرد نواز را حبس خانگی کند. اقدامی که با عدم همکاری پلیس پاکستان و موج اعتراضات عمومی در این کشور در نهایت ناکام ماند.
نواز بار دیگر در سال ۲۰۱۰ با اعمال نفوذ در قانون اساسی، متمم ۱۸ را اضافه کرد تا محدودیت دو دوره نخست وزیری حذف و زمینه برای سومین دوره آن فراهم شود و در انتخابات ۲۰۱۳، حزب مسلم لیگ شاخه نواز با کسب ۱۲۶ کرسی از مجلس شورای ملی بدون ائتلاف با احزاب دیگر نخست وزیری خود را مسجل کرد و در اوایل ژوئن ۲۰۱۳ سوگند یاد کرد.
شهباز شریف برادر نواز نیز از دیگر فرزندان خانواده شریف است که تقریبا تمامی امور ایالت پنجاب را بر عهده دارد و همچنین نفر دوم حزب مسلم لیگ شاخه نواز است. شهباز تا کنون طرحهای اجتماعی و اقتصادی بسیاری را در پنجاب و دیگر مناطق پاکستان اجرا کرده است و در مبارزات سیاسی برادرش نواز، همواره در کنار وی بوده است. او هم اکنون سروزیر ایالت پنجاب است.
پیامهای سفر به ایران
همانطور که اشاره شد، تلاش برای کاهش تنش میان ریاض و تهران اولین پیام این سفر بود؛ تلاش مقامات پاکستان برای میانجیگری در شرایطی صورت گرفت که در مواضع سعودیها همچنان نشانی از اراده برای تعامل و حل و فصل مسائل دیده نمیشود.
گروههای تکفیری و افراطگرایی مذهبی و قومی از مهمترین دغدغههای مشترک دو طرف به ویژه ایران است که مهار آن سطح بالایی از تعامل و همکاری میان اسلام آباد و تهران را میطلبد. دخالت آمریکا در پاکستان به بهانه مبارزه – بیهوده – با تروریسم، انتقادات نواز شریف را به همراه داشته و او خواستار توقف حملات پهپادهای آمریکایی به مردم پاکستان شده است. اسلام آباد با استفاده از ظرفیتهای امنیتی و فرهنگی ایران میتواند در زمینه تفاهم میان اقوام و مذاهب، برای یکی از چالشهای جدی خود پاسخی مناسب بیابد. این مهم تنها با مقاومت اسلامآباد در برابر دخالت عوامل ثالث منطقهای و فرامنطقهای ممکن خواهد بود. مهمترین پیام این سفر را میتوان اعلام استقلال اسلامآباد در روابط با تهران تفسیر کرد و تأکیدی بر این واقعیت دانست که جمهوری اسلامی در موقعیتی از اقتدار بینالمللی قرار دارد که کشورهای همسایه منافع و امنیت خود را در تعامل با ایران میبینند.