اکنون بر کسی پوشیده نیست که حضور موثر رزمندگان کشورمان در قالب مدافعان حرم، یکی از عوامل اصلی شکست توطئه‌های صهیونیستم جهانی در به شکست کشاندن جبهه مقاومت اسلامی در خط مقدم سوریه است. نبردی سخت در سرزمین شام که چند سالی می‌شود شاهد زورآزمایی جدی اسلام ناب محمدی به رهبری ایران اسلامی علیه اسلام آمریکایی گروه‌های سلفی- صهیونیستی به پشتبانی استکبار جهانی و ارتجاع منطقه است.
سیاسیون بدانند که جبهه انقلاب اسلامی اکنون در سوریه است / تقدیر سردار سلیمانی از رزمندگان لشکر 25 کربلا در سوریه +تصاویر

اما پیچیدگی‌های این جنگ طولانی در کنار شرایط خاص حاکم در جبهه‌های نبرد در سوریه ما را برآن داشت در گفت و گو با سردار حمیدرضا رستمیان فرمانده لشکر عملیاتی ۲۵ کربلا از چند و چون حضور رزمندگان کشورمان در سوریه و پرسش‌هایی که پیرامون این موضوع وجود دارد، بیشتر بدانیم.

سردار رستمیان از رزمندگان پیشکسوت لشکر ۲۵ کربلا است که اواخر سال ۶۰ به عنوان بسیجی عازم جبهه‌های جنگ شد و  در عملیات متعددی چون بیت المقدس (آزادسازی خرمشهر)، آزادسازی جاده پیرانشهر سردشت (در غالب تیپ ویژه شهدا به فرماندهی شهید کاوه)، والفجر مقدماتی والفجر ۴و ۶ و۸  و۱۰، عملیات بدر، کربلای ۱، ۴، ۵، ۸ و ۱۰ ، عملیات نصر ۴ و بیت المقدس ۷ حضور فعالی داشت. این رزمنده ی ۵۰ ساله که بیش از نیمی از عمر خود را در لباس رزم گذرانده است، در گفتگوی اختصاصی با رزمندگان شمال، از حضور موثر رزمندگان و شهدای لشکر ۲۵ کربلا در جبهه سوریه می‌گوید که در طی جنگ تحمیلی ، نبرد با اشرار و تکفیری ها کارنامه‌ درخشانی از خود به یادگار گذاشته‌اند:

سوریه؛ جبهه حق و باطل

این سوال که چرا باید رزمندگان کشورمان در سوریه حضور داشته باشند همواره از ما پرسیده می‌شود. این امر دلایل متعددی دارد، اول اینکه سوریه یکی از هم‌پیمانان جمهوری اسلامی ایران است. اولین کشوری هم بود که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در روز ۲۲ بهمن سال ۵۷ به ملت ایران و رهبر فقید آن تبریک گفت. سوریه در میان کشورهای عربی همواره صریح‌ترین مواضع را در مبارزه با اسرائیل غاصب داشته است. در همین خصوص آرمان‌های جمهوری اسلامی و راهبردهایی که حضرت امام (ره)  ترسیم کردند نیز قاطعانه ایران اسلامی را در برابر توطئه‌های امریکا و اسرائیل غاصب قرار داده است. بنابراین یک بعد موضوعات ریشه‌ای است که باعث نزدیکی دو کشور به هم می‌شود.

مساله بعدی به این شکل است که برای ما به عنوان شیعه و پیروان اهل بیت، یعنی کسانی که شعار حسین حسین می‌گوییم و از صبر زینب حرف می‌زنیم، امروز یک وظیفه است که در آن میدان حضور پیدا کنیم و به ندای هل من ناصر امام عصر لبیک بگوییم. امام حسین(ع) از مریدانش می‌خواهد از حرمین دفاع کنند و ما هم باید به این ندا لبیک بگوییم. یک بخش دیگر مربوط به صف آرایی دو اسلام می‌شود. اسلام ناب محمدی با رهبری نظام جمهوری اسلامی و در راس آن امام خمینی (ره) و اکنون امام خامنه ای و در مقابل نیز جبهه اسلام آمریکایی که به هرحال با عنوان وهابیت و تکفیری ها شناخته می‌شوند و عده ای را گول می زنند و به شکلی در جهت مقابله با اسلام ناب به میدان می‌آورند. ما باید در مقابل این انحراف بایستیم.

عمق استراتژیک سوریه

سوریه به دلیل شرایط استراتژیکی‌اش از ابتدا به عنوان یکی از پایگاه‌های انقلاب اسلامی مطرح بوده است. این کشور از لحاظ جغرافیایی هم مرز با فلسطین اشغالی است و با لبنان نیز مرز مشترک دارد. به این لحاظ از اهمیت بسیاری برخوردار است و از ابتدا پایگاه های انقلاب اسلامی در آنجا وجود داشت. این اهمیت اما برای رژیم صهیونیستی و برخی از دولت‌های منطقه نیز وجود دارد و حساسیت زاست. به همین خاطر با مسائلی که در پنج سال اخیر در منطقه رخ داد و فتنه بزرگی که در سوریه انجام گرفت، کشورهایی مثل ترکیه، عربستان، اردن و همچنین اسرائیل غاصب که در ضربه زدن به سوریه متحد هستند، با فراخوانی و آموزش و سازماندهی و تجهیز تکفیری‌ها و فرستادن آنها به داخل کشور سوریه، فتنه‌ای ایجاد کردند که متاسفانه دامنگیر مردم سوریه شد. از همان زمان هر چه میزان حضور دشمنان در خاک سوریه بیشتر شد حضور ایران برای دفاع از راهبرد خودش هم بیشتر شد.

حضور ایران؛ مستشاری یا رزمی

حضور مدافعان حرم کشورمان ابتدا به شکل مستشاری در جهت کمک به دولت سوریه و انجام اصلاحات مناسب در این کشور به نفع مردم آن صورت می‌گرفت. این حضور مستشاری در قالب مشاوره و کمک به نظامیان این کشور در جهت انجام ماموریت‌های‌شان بود. رزمندگان کشورمان با پشت سرگذاشتن هشت سال دفاع مقدس به تجربیات ارزشمندی رسیده‌اند که در صورت لزوم می‌توانند آن را در میدان‌های مختلف استفاده کنند. یعنی همان کاری که اکنون در سوریه صورت می‌گیرد.

منتها به مرور زمان نیروهای رزمی دشمن تکفیری شامل کشورهای مختلف عربی و آفریقایی و حتی کشورهای اروپایی و مسلمان‌هایی که از حقایق دینی خبر ندارند، روز به روز در سوریه بیشتر شد. در کنار آن با جذب حرفه‌ای‌های اجیر شده و حتی حضور ماموران سیا و موساد در میدان عمل به قدری شدت گرفت و پیش رفت که جمهوری اسلامی ایران با درخواست سوریه حضورش را در این کشور پررنگ‌تر کرد.

بنابراین رزمندگان کشورمان تقریبا در قالب گروههای رزمی محدود اعزام میشوند و با این حضور کمک‌های شایسته‌ای به جبهه مقاومت اسلامی شد و جبهه ما به موفقیت بزرگی دست یافت. یک روزی شاید ۱۰ درصد از سوریه در اختیار دولت بود الان ۶۵ درصد از حکومت و جغرافیا در اختیار دولت سوریه است. ما پرچمداری ایرانی‌ها و سایر مسلمانان کشورهای دیگر را در این میدان داریم که با عشق دفاع از حرم، با عشق کمک و تقویت جبهه اسلامی و مقاومت حاضر می‌شوند و حضورشان موفقیت آمیز است. البته روسیه هم بعد از چهار سال  حضور خود را قطعی کرد و کمک قابل ملاحظه ای به دولت و مردم می‌کند.

رزمندگان ایرانی، پرچمدار دفاع از حرم

از سایر کشورهای مدافع جبهه مقاومت اسلامی نیز آنهایی که دوست دار دفاع از حریم اهل بیت هستند به میدان می‌آیند که بخشی از رزمندگان، لبنانی، سوریه‌ای، افغانستانی، پاکستانی و… هستند. اینها کسانی هستند که داوطلبانه به میدان می‌آیند و در سازمان رزم شکل می‌گیرند. می‌توان گفت ایرانی‌ها پرچم دار هستند و خداوند لطف کرد و در این زمان، این دوره و این عصر، انقلاب اسلامی به عنوان زمینه ساز ظهور منجی عالم بشریت به همه معرفی شده است. مسلمانان و رزمندگان مدافع حرم از هر ملیتی که باشند پذیرفته‌اند که ایرانی‌‌ها به خاطر داشتن حکومت اسلامی و تجربیات گرانبهایی که از دوران دفاع مقدس از لحاظ توانمندی دارند، رهبری و فرماندهی این گروه‌ها را برعهده بگیرند. در میدان عمل هم شاهد هستیم که هدایت رزمندگان ایرانی بسیار خوب عمل می‌کند و مدافعان حرم زیر پرچم انقلاب اسلامی در حال اجرای ماموریت‌ دفاع از حریم اهل بیت هستند. از آثار پر خیر و برکت این حضور نیز نشان دادن یک فرهنگ شیعی ایرانی به مدافعان حرم است که همگی زیر چتر نظام اسلامی حرکت می‌کنند.

اعزام‌ها محدود است

یک سوال که معمولا جوان‌ها دارند این است که چطور می‌توانند به جمع مدافعان حرم بپیوندند؟ نیروهای مردمی باید از کانال بسیج و مراجعه به نواحی مقاومت و گردانهای امام حسین (ع) که در مازندران زیر نظر لشگر ۲۵ کربلا هستند اقدام کنند. داوطلبان از آن طریق شناسایی می‌شوند و ارزیابی صورت می گیرد و بعد از ارزیابی فراخوانی و سازماندهی این عزیزان در سازمان رزم انجام خواهد شد. آموزش های لازم برای آنها برنامه ریزی می شود و نهایتا بحث اعزام و حضور در مناطق است که در جریان آن باید مراحلی طی شود. البته اعزام‌ها محدود است و در مقابل داوطلب و مشتاق در بین مردم بسیار زیاد. به همین دلیل گزینش و اعزام با سختی صورت می‌گیرد.

سیاسیون بدانند که جبهه انقلاب اسلامی اکنون در سوریه است

حضور رزمندگان داوطلب، بخشی مستشاری و بخشی رزمی است. شهدا غالبا در صحنه نبرد شهید می‌شوند و خانواده‌ها برای نشر فرهنگ شهادت بهترین وظیفه را برعهده دارند. با خون پاک شهدا جامعه بصیر می‌شود و از مسئولین و سیاسیون که حاکم هستند انتظار داریم به این نکته واقف باشند که اکنون انقلاب اسلامی جبهه اش سوریه است. ما کنار کشور فلسطین اشغالی هستیم و این فرهنگ باید در جامعه نشر یابد. یقینا فتنه در سوریه یکی از علایم ظهور است که انشاءالله مردم و مسئولین به این وضع توجه کنند که اگر فردا روزی امام زمان ظهور کند، آماده باشیم تا بتوانیم به ندای “هل من ناصر” امام عصر(عج) لبیک بگوییم.

شگرد تکفیری‌ها

یکی از شگردهای تکفیری‌ها جنگ روانی است. در شبکه های مختلف در سایت های مختلف بدبختی و کثافت کاری و شقاوت خودشان را نشان می دهند. اینها به راحتی سر می‌برند. با انواع ابزار با کارد، با اره موتوری و… به هر جا هجوم می‌برند قتل و غارت می‌کنند و به هیچ کس رحم نمی‌کنند. اصلا انسان نیستند که بتوانند حرف مخالف را بپذیرند لذا با مخالفین خود برخورد می کنند. یک الگوی حکومتی هم برای خودشان تعریف کرده‌اند که سنتی است. مثل صدر اسلام در زمان خلفا که در منطقه‌ای یک امیری نصب می‌شد. اینها هم امیر دارند. مثلا امیر عراق، امیر خراسان و… تقسیم بندی است که بین خودشان دارند.

در راس اینها ابوبکر بغدادی است که او را امیرالمومنین می گویند. این الگوی حکومتی شان است و از لحاظ عقیدتی هم پیرو اسلام وهابی هستند. فرقه‌ای که دست ساخته عبدالوهاب است. طرز فکر این شخص کاملا طراحی‌اش انگلیسی است. این گروه از لحاظ تاکتیکی در صحنه نبرد قوی نیستند. شقاوت و جنگ روانی‌شان باعث شده بود نیروهایی که قبلا مقابل آنها بودند سستی نشان دهند. وگرنه قضیه مدافعان حرم فرق می‌کند. یک موقع در صحنه نبرد یک انسان مومن برابری می‌کند با ۱۰ تا کافر. در میدان عمل هم وقتی مدافعان حرم با قدرت و ایمان مقابل‌شان ایستادند همین طور ‌شد. تعداد شهدا و کشته ها را در عملیات ها آمار می گرفتیم مثلا ۱۰ نفر شهید می دادیم آنها صدنفر کشته میدادند.

آینده سوریه

در مورد آینده سوریه برخی چیزها را صحنه نبرد مشخص می کند. پیروزی ها در صحنه نبرد در میز مذاکره هم نقش دارند. اگر در میدان به موفقیت برسیم و ناکامی آنها را نشان دهیم قطعا در میز مذاکره به نتایج خوبی خواهیم رسید. پایان و بن بست جنگ راه حل سیاسی است و بن بست راه سیاسی نیز جنگ است. ما باید غیر از اینکه در میدان عمل وظیفه خود را انجام بدهیم از مردم هم دفاع کنیم و از حرمین هم دفاع کنیم. در کنارش میز مذاکره نیز باید باشد تا خواسته ها به نفع مردم سوریه گفته شود. نه اینکه امریکا و اسرائیل غاصب طراحی کنند و باید دید خواسته های مردم چیست. مردم امنیت و آسایش و حاکمیت دین را می خواهند. اکثر مردم خواهان حضور بشار اسد هستند. با جنایت‌های تکفیری‌ها، مردم دیگر پذیرای آنها نیستند. باید از راه مذاکره بهترین راه برای ایجاد آرامش در سوریه در نظر گرفت شود. با نگاه به اینکه پایگاه انقلاب اسلامی حفظ شود  و ان‌شاءالله در رکاب امام زمان صف ارایی کنیم و بیت المقدس را آزاد کنیم. نگاه‌مان و همت‌مان باید این طور باشد.

پذیرش فرهنگ ایرانی

چیزی که در آینده خود را نشان می دهد پذیرش فرهنگ خوب ایرانی‌های شیعه به مردم سوریه است. در بین رزمندگان مقاومت از کشورهای مختلف در بین مردم سوریه با ما ارتباط دارند. آنها از ایرانی‌ها صفات زیبای انسانی را می بینند که آمدیم آنجا داریم ایثار می کنیم تا مردم به آرامش برسند حفظ حقوق مردم بسیار در نگاه ما ایرانیها بالا است. حتی در مسائل شرعی دست نزدن به اموال و امکانات و حتی خوراکیها که در منازل و سنگرهاست، همه اینها باعث می شود که آنها ایرانیها را مقدس بینند و واقعا اشک شوق و رضایت را در سیمای مردم می‌بینیم که چقدر از ایرانیها به خاطر حفظ حقوقشان راضی هستند. در آینده یک تحول فرهنگی در سوریه رقم می خورد و قطعا سوری‌ها بعد از این فتنه پذیرای فرهنگ زیبای ایرانی می‌شوند.

شهید همدانی می‌گفت لشگر۲۵ کربلا و گردان امام حسین فریدونکنار(ع) در کشور الکو و نمونه است

شهید همدانی هم فرمانده بود وهم پدر که جوهر رهبری داشت. حاج حسین انسان وارسته‌ای بود که خود را از کاروان شهدا عقب افتاده می‌دید. خاطره‌ای که از ایشان دارم مربوط به زمانی می‌شود که در مازندران حضور داشتند. یک شب در منزل برادر اصغر شالیکار میزبان ایشان بودیم. شهید همدانی در آنجا از سازماندهی نیروهای بسیج درکشور صحبت کرد که در سوریه و عراق نیز نمونه‌هایی از بسیج مردمی وجود دارد. بعد ازگردان امام حسین(ع) فریدونکنار بازدید کردند و از گردان این شهر خیلی تعریف کردند. می گفتند که الگوی سایر گردان های امام حسین (ع) است. تعابیر شهید همدانی در آن روز خیلی جالب بود. ایشان هر نقطه ای کشور می رفتند در جمع رزمندگان می‌گفتند به لشکر ۲۵ کربلا و گردان فریدونکنار بروید و از آن الگو بگیرید. در تمام جلسات می‌گفتند که گردان فریدونکنار الگوست. در مورد حضور در سوریه هم صحبت کردند و می‌گفتند به آنجا می‌رویم تا نقش رزمی را بازی کنیم. به گفته شهید همدانی گردان فریدونکنار همیشه اولین گردانی بود که به سوریه اعزام می‌شد.


نماز جماعت رزمندگان مازندران به امامت سردار سلیمانی

سردار سلیمانی چند روز پیش در سوریه پیش ما آمدند و گفتند می‌خواهند رزمنده‌های لشگر را ببینند. لشگر مازندران در سوریه موفقیت های زیادی داشت و سردار سلیمانی می‌خواستند از رزمنده‌ها تشکر کنند. پشت سرشان نماز را خواندیم و بنده خیر مقدم گفتم و رزمندگان برای دیدارشان بی تابی می‌کردند. حاج قاسم صحبت‌هایی در خصوص اطاعت از رهبری و نبرد با دشمن کردند. در همان جا اتفاق جالبی افتاد. یکی از دوستان گفتند ما دوست داریم چندباره به اینجا بیاییم و مدافع حرم شویم. از سردار هم خواستند تا ابلاغ کنند و این امر صورت بگیرد. حاج قاسم در پاسخ گفتند شما باید از خدا و اهل بیت بخواهید تا این مجوز برای شما صادر شود. کسی که بیاید از حضرت زینب(س) دعوت گرفته است.


لشکر ۲۵ کربلا؛ از جنگ تا جنگ

لشکر ۲۵ کربلا سابقه درخشانی دارد. لشکری الهی که از بین مردم ولایتمدار مازندران و با نام مبارک کربلا ظهور کرد و در دوران دفاع مقدس بهترین عملیات‌ها را اجرا کرد و حماسه‌هایی بسیاری رقم زند. نام لشکر کربلا در تمام کشورمان معروف است، تا جایی که مقام معظم رهبری در رابطه با این لشگر می‌فرمایند: “لشگر ۲۵ کربلا لشگری قوی، قدرتمند، خط شکن  و خط نگه دار بود.” بعد از جنگ این لشگر در میادین دیگر حضور یافت و خدا را شکر در حراست و حفاظت از جمهوری اسلامی در مناطق مرزی بارها شرکت کرد و عملیات های موفقی را پشت سرگذاشت.

الان هم آینده لشکر کربلا به این شکل ترسیم شده است که برای دفاع از حرمین شریفین، بخشی از یگان‌هایش به شکل داوطلبانه در جمع مدافعان حرم حضور یابند و شکر خدا توانسته‌ایم ماموریت‌مان را در این مرحله به خوبی انجام دهیم. حضور ما آثار بسیار خوبی در توانمندسازی و تقویت رزمندگان اسلام داشته است. جالب است در اجتماعات و بین مردم، جوانان بسیار خوب و افراد بسیار متعهدی هستند که شب و روز به ما مراجعه می کنند و خواهان حضور در این جبهه انقلاب اسلامی هستند. اشتیاق آنها مصداق بارز همان سخن حضرت آقاست که می‌فرمایند: جوانهای این دوره کمتر از آن دوره نیستند. جوانهای ما مشتاقانه و بی صبرانه منتظر این هستند که در سازمان رزم قرار بگیرند و در میدان عمل حضور پیدا کنند.

۱۴ شهید مازندرانی مدافع حرم

تمام کسانی که در دوران دفاع مقدس بودند ۹۰ درصدشان احساس می کنند از کاروان شهدا عقب هستند و از دوستان شهیدشان دور افتاده‌اند. در واقع دل ما تنگ است که آنها عندربهم یرزقون اند وما در فضای مرده دنیا گرفتار روزمرگی های دنیا هستیم. لذا این میدان و همه میدان هایی که بوی شهادت می دهد بوی خدمت بهتر می دهد. در این فضاها بچه ها پیشتاز هستند. می خواهد یک رزمنده ساده باشد یا فرماندهان دوران دفاع مقدس که برخی‌شان هم وارد میدان شده اند و بهترین نقش را هم ایفا می‌کنند.

استان مازندران نزدیک به ۱۰ هزار و ۴۰۰ شهید به نظام هدیه کرده است که از این تعداد ۷۰ درصد از لشکر ویژه ۲۵ کربلا بوده‌اند. در جبهه مقاومت اسلامی هم تا کنون ۱۴ شهید را استان مازندران در راستای دفاع از حرم اهل بیت (ع) هدیه کرده است که از میان آنها، ۷ شهید مربوط به لشگر عملیاتی ۲۵ کربلا هستند. سردار شهید سیدجلال حبیب الله پور، سردار شهید محرم علی مرادخانی، شهید محمد شالیکار، شهید مصطفی شیخ الاسلامی، شهید روح الله صحرایی، شهید اسماعیل خانزادی و شهید عبدالرحیم فیروزآبادی از شهدای لشکر ویژه ۲۵ کربلا هستند که در مقابله و مبارزه با تکفیری‌ها به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. (در زمان انتشار این مصاحبه، آمار شهدای مازندران در جنگ با تکفیری ها به ۱۸ نفر رسید)

جانبازی که شهید مدافع حرم شد

شهید محمد شالیکار اهل فریدونکنار بود. به دلیل جانبازی شدیدی که داشت عضو نیروهای طبقه پنج محسوب می‌شد. یعنی کسی که حالت اشتغال دارد، در استراحت است اما شاغل محسوب می‌شود. برای حضور در ماموریت بی صبرانه تلاش می کرد. دو روز قبل از حرکت تماس گرفت که حاج آقا از رئیست اجازه گرفتم. رئیست موافقت کرد بقیه را خودت می دانی! من پشت تلفن به او گفتم رئیس من کیه؟ گفت خدا. بعد گفت من استخاره کردم و خوب آمد. من حتما باید همراه شما باشم و اگر مرا نبری گلایه می‌کنم که خدایا من خواستم و استخاره هم کردم و خوب آمد.

وقتی در صحبت‌های‌شان اشتیاق را لمس کردم زنگ زدم به فرمانده گردانشان و اسمش را نوشتیم. دوباره تماس گرفت و تشکر کرد. خانواده شهید گفتند شبی که می خواست زنگ بزند موبایلش را چند بار دور قرآن چرخاند بعد اجازه گرفت تماس بگیرد و موافقت شود. با این حالت تماس گرفت و وقتی نظر مثبت دادید خدا را شکر کرد. همین شخص چون عشق و صفا و صمیمیت داشت، به میدان نبرد رفت و آنجا دوستان از او شماره خواسته بودند تا در برگشت با شالیکار رفت و آمد داشته باشند. اما شهید گفته بود برگشتی برایم وجود ندارد. خیلی با اطمینان صحبت می کرد. می‌گفت: “من نیامدم که برگردم. آمدم که آسمانی شوم.” برای مبارزه با تکفیری‌ها وجودش سراسر سرعت و حرکت بود. چون از عشقی که به اهل بیت داشت به میدان رفت، به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

نحوه شهادتش هم این طور بود که روز ۲۶ آذر شب دوشنبه یکی از رده‌ها وارد عمل می‌شود و نهایتا نزدیک مواضع دشمن می‌رسند. در هجومی که به مواضع دشمن می‌برند تعدادی از تکفیری‌ها کشته می‌شوند و چهار نفر از دوستان هم شهید شدند که این میان تیر به بالای قلب محمد شالیکار اصابت می‌کند. ایشان چند روز در بیمارستان حلب بستری بود و بعد از چهار روز شهید شد.

اذن جهاد با تکفیری ها در بین الحرمین

شهید مرادخانی اهل تنکابن بود و در دوران بازنشستگی بسر می‌برد. ۳۴ سال خدمت کرده بود. آنقدر عشق وعلاقه به میدان های جهاد داشت که بی صبرانه منتظر اعلام نیاز برای حضور در میدان جهاد بود و وقتی برای ماموریت ثبت نام می‌کند، یک وقفه ای در اعزام پیش می‌آید و ایشان در این فرصت به زیارت امام رضا(ع) می‌رود و بعد هم در اربعین به کربلا می‌رود. بعلت شلوغی صحن امام حسین(ع)ایشان به صحن حضرت ابوالفضل(ع) می رود و زیارت می‌کند. به بین الحرمین که می‌آید و با او تماس می گیرند که آقای مرادخانی فلان روز اعزام است. می‌گوید خودم را می رسانم.

ایشان بین الحرمین دو رکعت نماز می خواند یک سلامی خالصانه به امام حسین می دهد و می گوید: “ببخشید نتوانستم در شلوغی بوسه ای بر ضریح مبارکت بزنم. من برای دفاع از حرم خواهرت حضرت زینب(س) می روم.” از همان کربلا با ماشین مستقیم به مرز می‌آید و از مرز به فرودگاه تهران و بعد هم همراه با کاروان می‌شود و به سوریه می‌رود. در آنجا زیارت حضرت رقیه(س) را انجام می دهد و سه روز بعد به درجه رفیع شهادت می‌رسد. ایشان در هجوم به مواضع دشمن حماسه سازی می کند ونهایتا با تیری که به گلویش خورده بود به درجه رفیع شهادت نائل می‌آید.

این بار شهید می‌شوم

شهید اسماعیل خانزاد هم اهل محمودآباد بودند. ایشان وقتی به سوریه می‌رفت و می‌گفت من این دفعه شهید می‌شوم. تمام بدهکاری‌ها را هم داده بود و به خانواده سفارش‌های لازم را کرده بود. گفته بود این دفعه به شهادت خواهم رسید. و عاقبت در نبرد با تکفیری‌ها به درجه رفیع شهادت نائل آمد. این شهدای عزیز انتخاب شدگان بودند که خداوند آنها را پذیرفت و نهایتا عندربهم یرزقون شدند. انشالله شفیع ما باشند.