شاید صحبت درباره حقوق زنان و برابری مرد و زن در این روزها که مسائل شگفتی در زندگی همه ما بروز کرده،کمی مسخره به نظر برسد اما تاریخ همچنان از حل مسئله نابرابری زنان و مردان عاجز مانده و هنوز راه حل کارگشایی را به جوامع معرفی نکرده است،در ایران هجوم مشکلات پی در پی اقتصادی،عموم مردم و آحاد جمعیت را از توجه به مسئله برابری حقوق زن و مرد همچون دیگر مسائل فرهنگی و اجتماعی تا حدودی غافل کرده و نوع جدیدی از بی توجهی به مسئله حقوق زنان را در میان جوامع امروزی رقم زده است،به گونه ای که همگان خواستار حل این نابرابری هستند اما حوصله رسیدگی به آن را ندارند.
نکته مهم و قابل توجهی که در مسئله حقوق زنان در ایران باید به آن توجه کرد این است که نوع و طیف نادیده گرفتن حقوق زن در ایران با دیگر جوامع تفاوت و اختلاف زیادی دارد،قطعا و بی شک نوع نگرانی زنان ایرانی که بابت حقوق اجتماعی و فردی خویش دارند با نگرانی زنان قبایل گینه نو تفاوت زیادی دارد،سالانه تعداد زیادی از زنان گینه نویی به اتهام خرافی جادوگری و ساحره بودن،مورد شکنجه و قتل قرار می گیرند و در قبایل گینه نو وقتی با دلایل خرافی و غیرمنطقی منسوب به خودشان به زنی شک کنند که ممکن است این فرد جادوگر و ساحره باشد،سوختنش در آتش و کشته شدنش احتمال قریبی به حساب می آید،پس نوع مطالبه گری هر زن برای وصول حقوقش در یک جامعه با جامعه دیگر متفاوت است.
در طول تاریخ ایران،زنان گرچه در سکوت عمیقی مشغول زنده کردن حقوق طبیعی و اجتماعی خود بودند اما موفقیت نسبی آنها در احیای حقوقشان قابل لمس و شهود است،زن ایرانی دوره قاجار حق تحصیل طلب کرد و زن ایرانی امروز در دوره جهوری اسلامی،حق ریاست جمهوری طلب می کند و این رشد است،گرچه شاید برخی از مطالبات به مرحله اجرا نرسد اما همین که سطح مطالبات و خواسته ها ساکن نمانده و رشد داشته،نشانه خوبی برای امیدواری است اما وضعیت کنونی حقوق زنان آنگونه نیست که برای زن ایرانی رضایت بخش باشد،شاید تغییرات بزرگی که در ذهن زن ایرانی برای زندگی ایده آلش ترسیم می کند،نیازمند طی کردن مراحل و وقت نسبتا طولانی باشد اما انتظارات ابتدایی که زن ایرانی برای زندگی اش دارد،نیازمند توجه و حمایت جدی مسئولین است که باید در جهت احیای بیشتر حقوق زنان در ایران به آن توجه داشت.
زن ایرانی باید این اطمینان را کسب کند که مسئولین و مدیرانی که در رده های اجرایی مشغول به کار هستند حقوقش را به رسمیت می شناسند و برای کمتر آسیب دیدن قشر زنان جامعه تلاش می کنند،در این صورت است که افراد سودجویی که شعارشان حمایت از حقوق زنان است اما در واقعیت این موضوع را ابزاری برای اهداف شوم خود قرار می دهند،موفق نخواهند بود و بستر هنجارشکنی ها و پایمال شدن ارزش ها فراهم نخواهد شد.
آمارهای مربوط به خشونت های خانگی،آزارها و تعرضات خیابانی و دیگر مسائلی که علیه زنان به گوش می رسد،آمارهای قابل تامل و تفکری است،باید این نکته را هم لحاظ کرد که مدرنیته نوع جدیدی از خشونت را علیه زنان به ارمغان آورده که شامل تجارت و بهره برداری جنسی از زنان، فروش دختران جوان و نوجوان از سوی پدران فقیر به مراکز فساد و … می شود که لازمه حل این مسائل مطالبه گری جدی و توجه ویژه متولیان امر به این موضوع است که از گسترش این مسائل جلوگیری و از شمار دغدغه های جدی زنان کاسته گردد.
از خشونت های مذکور که بگذریم،باید به اصطلاحات و جملات پرکاربردی در سطح جامعه توجه کنیم که زنان را مورد حقارت و ضعف قرار می دهند،اصطلاحاتی که سعی در چسباندن صفات نازیبا به شخصیت زنانه دارند و عینکی کهنه بر چشم دارند که زن را حامل ویژگی هایی می دانند که شایسته نیست،همین که به جای اصطلاح خاله زنک نمی گوییم عمو مردک،خود سند موثقی است که ثابت می کند حق زنان در هر عرصه ای و در هر سطحی نیازمند ترمیم و مرمت و تقویت است و این مسئله جز با تلاش و کوشش همگانی اصلاح نخواهد شد.
برابری حقوق زن و مرد چیزی نیست که کسی از آن بترسد یا از آن متنفر باشد بلکه هر انسان بالغ و عاقلی در صورت به کارگیری منطق می تواند این مفهوم را که زن و مرد در عین توجه به تمامی تفاوت ها باهم برابر هستند را درک کند،زن و مرد می توانند در کنار هم با حقوق برابر عقلانی و منطقی فعالیت کنند،نه با نظریه افلاطونی که سعی در مرد کردن شخصیت زن دارد بلکه با توجه به آموزه های اسلامی و نگاه عمیقی که دین اسلام به جایگاه و حقوق زنان دارد می توان دستگاه منظمی را در جامعه پدید آورد که هر زن احساس امنیت،برابری و رضایت داشته باشد.
به قلم مبینا ابراهیمی مقدم