کتابهای هاوکینگ را نخوانید
رضا منصوری استاد دانشکدهٔ فیزیک دانشگاه صنعتی شریف درباره استیون هاوکینگ نوشت: رسانههای دنیا امروز پر است از گزارش درگذشت استیون هاوکینگ، کیهانشناسیِ او، زندگی شخصی او و تأثیرگذاریاش در جامعه. در این سالها همواره دیدهام که در مورد هاوکینگ نکتههایی مغفول میماند و این غفلت شاید ناشی از ابهت علمی او باشد که اجازه […]
رضا منصوری استاد دانشکدهٔ فیزیک دانشگاه صنعتی شریف درباره استیون هاوکینگ نوشت:
رسانههای دنیا امروز پر است از گزارش درگذشت استیون هاوکینگ، کیهانشناسیِ او، زندگی شخصی او و تأثیرگذاریاش در جامعه. در این سالها همواره دیدهام که در مورد هاوکینگ نکتههایی مغفول میماند و این غفلت شاید ناشی از ابهت علمی او باشد که اجازه تفکر مستقل درباره رفتار اجتماعی او، کتابهای ترویجیاش و گزارههای هر از گاهیِ او در رسانهها نمیدهد.
هاوکینگ را اولین بار در سال ۱۹۷۲/۱۳۵۲ در همایشی در مرکز فیزیک نظری عبدالسلام در شهر تریسته ایتالیا دیدم. هنوز میتوانست صحبت کند، گرچه روی صندلی چرخدار سادهای نشسته بود. پس از آن در سال ۱۹۸۶/۱۳۶۵ در کنفرانسی در ژاپن او را دیدم، سال قبلش اعلام کرده بود کیهانشناسی به انتها رسیده و تنها چند پارامتر مانده است که باید دقیقتر اندازهگیری شود؛ شبیه ادعاهایی که در شروع قرن بیستم در اروپا مطرح شده بود درباره کل فیزیک و دیدیم که بعد از آن چه انقلابهایی در علمِ فیزیک رخ داد. در کیهانشناسی هم همینطور است: در سی سال گذشته، بعد از این ادعای هاوکینگ، تازه کیهانشناسی وارد فاز تحولیِ بسیار پرباری شده است. هیچیک از کیهانشناسان برجستهٔ جهان این حرف او را جدی نگرفته بود. این ادعای او به علم مربوط میشد اما این رسانههای عمومی بودند که آن را جدی گرفتند.
گزارهٔ او در مورد خدا و کیهانشناسی، که چند سال پیش منتشر شد، گزارهای بود غیرعلمی و بدیهی بود کسی از اجتماع علمی آن را جدی نگیرد، اما باز رسانهها آن را جدی گرفتند. حالا دیگر هاوکینگ شخصیتی بسیار جهانی شده بود. تعجب ندارد اگر گفته شود این ادعاها را میشد سریع به پول تبدیل کرد و اگر علمی نبودند چه باک!
بیشتر بخوانید
کتابی که رکورد فروش را زد، چگونه نوشته شد؟ + عکس
نظریههای عجیب هاوکینگ در دنیای فوتبال +فیلم
کتابهای علمیِ همگانی او به چند ده زبان زنده دنیا ترجمه شده و میلیونها نفر آنها را خواندهاند، اما نمیتوان ادعا کرد که این کتابها تأثیر مثبتی در «باعلم کردن» جوامع بشری داشته باشند؛ آنها بیشتر شبیه مطالب هیجانانگیزی بودهاند که عمدتاً علاقهمندانِ «علم تخیلی» را مجذوب میکردهاند. ما در ایران بسیار مشکل داشتهایم تا انحرافهایی را که در نتیجهٔ خواندن این کتابها در ذهن دانشجویانمان وارد میشد بزداییم. البته بخشی از این انحرافها ناشی از ترجمههای بد بوده اما نه همه آنها. هنوز هم توصیه من به دانشجویان این است که این کتابها را نخوانند. هستند کتابهای علمیای که فیزیکدانان دیگری برای عموم نوشتهاند و میشود با اطمینانْ خواندنشان را توصیه کرد.